پرمان
فرهنگ اسم ها
معنی: فرمان، امر
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
- پرمان یافتن ؛ فرمان یافتن. مردن. گذشته شدن. وفات کردن. درگذشتن : چون پدر ما پرمان یافت و برادر ما را بغزنین آوردند. ( تاریخ بیهقی ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید