پخمگی

/paxmegi/

لغت نامه دهخدا

پخمگی. [ پ َ م َ / م ِ ] ( حامص ) سادگی.حالت و چگونگی آنکه پخمه است و رجوع به پخمه شود.

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی آنکه پخمه است بی عرضگی سادگی: ( از ریختش از حالت حجب و پخمگیش ازین سماجت و تشبثاتشازین نگاههای تشن. او .... از هیچ کدام آنها خوشم نمیامد. ) ( دشتی )

فرهنگ معین

(پَ مِ ) (حامص . ) (عا. ) بی عرضگی ، سادگی .

فرهنگ عمید

کودنی، کم هوشی.

پیشنهاد کاربران

بپرس