پایا
/pAyA/
مترادف پایا: باقی، پایدار، پاینده، جاودانه، جاودانی، جاوید، مانا، مخلد، مدام، مستدام، مستمر
متضاد پایا: زودگذر
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: پایدار، پاینده، جاوید، ثابت، ماندگار، آنچه دیر می پاید، ( در گیاهی ) ویژگی گیاهی که بیش از دو سال عمر داشته باشد یا چند ساله باشد
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- پاینده ثابت ابدی دایم باقی . ۲- قایم : ( عرض پایا بجسم است یعنی عرض قایم بجسم است . ) ۳- گیاهی که در یکسال یا دو سال خشک نشود .
ثابت ابدی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ثابت.
۳. (زیست شناسی ) ویژگی گیاهی که بیش از دو سال باقی بماند.
دانشنامه عمومی
جدول کلمات
مترادف ها
پایدار، تاب اور، تحمل کننده، پایا
پایدار، پایا، محکم، ثابت، پا بر جا، استوار، باثبات، مداوم
پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی
پایا، بادوام، ثابت، دیرپای، خالد، ماندنی، پاینده
پایا، دائمی، همیشگی، ابدی، همه ساله
پایا، مزمن، مصر، ماندگار، مداوم، لجوج، سمج، مقاوم، ایستادگی کننده
پایا، دیرپای، باودام
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
( در بانکداری )
Automated Clearing House ( ACH )
The Iranian ACH ( PAYA )
دیربقا. [ ب َ ] ( ص مرکب ) پرعمر. که دیر بماند. که دیر ایستد. که دیر زید :
لعل کو دیرزاد دیربقاست
لاله کامد سبک سبک برخاست.
نظامی.
لعل کو دیرزاد دیربقاست
لاله کامد سبک سبک برخاست.
نظامی.
پایدار ثابت
جاوید
ثابت