پاول ارلیش ( به آلمانی: Paul Ehrlich ) ( زاده ۱۴ مارس ۱۸۵۴، استرزلین - درگذشته ۲۰ اوت ۱۹۱۵، بادهمبورگ ) زیست شناس آلمانی برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۰۸ به خاطر مطالعه دستگاه ایمنی بود.
پاول ارلیش در سالِ ۱۸۵۴ در شهرکِ اشترهلن در نزدیکی شهرِ برسلاو واقع در استان نیدر شلزین که امروزه جزوِ لهستان است، در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. پاول از سالِ ۱۸۶۴تا ۱۸۷۲ به دبیرستان ماریا ماگدالنا که از دبیرستانهایِ پرسابقه و خوبِ شهرِ برسلاو بود، رفت. این دبیرستان در سال ۱۲۶۷ برای تدریس لاتین بنیاد گشته بود و از سال ۱۶۴۳ مضامین دیگر نیز در آن تدریس می گشت. پس از پایانِ دورانِ دبیرستان پاول در شهرهایِ برسلاو و استراسبورگ به تحصیلِ در رشته پزشکی پرداخت و در سالِ ۱۸۷۸ در شهرِ لایپزیگ دکترایِ خود را نوشت. او دارایِ پژوهش ها و مطالعاتی در رشته هایِ گوناگونِ پزشکی بود که برخی از آن ها حتی تا به امروز هم موردِ استناد قرار می گیرند. در بیست و چهارمِ ماهِ مارسِ سالِ ۱۸۸۲ هنگامیکه روبرت کخ در موردِ میکروبِ بیماریِ سل در برلین سخنرانی می کرد و اینکه چگونه موفق به کشفِ آن شده، پاول ارلیش نیز در آنجا حضور داشت. او همیشه از این سخنرانی به عنوان یک پدیده بزرگ در زندگی اش یاد می کرد. درست یکروز پس از این سخنرانی بود که ارلیش روشِ کاربردِ رنگ ها در پژوهش هایش را بهینه کرد. کخ نیز این کارِ او را دنبال نموده و روش او را تأیید نمود. از این گاه به بعد ایندو مرد دوستانِ خوبی برایِ هم گشتند. در سالِ ۱۸۸۳ پاول با دخترِ یک کارخانه دار ازدواج کرد و به گونه کم سابقه ای برایِ آنزمان به تساوی حقوقِ میان خود و همسرش اهمیتِ زیادی می داد. در سالِ ۱۸۹۰ ارلیش به درخواستِ کخ بخش سل بیمارستانِ دولتی موآبیت را به عهده گرفت و پژوهش هایی بر رویِ توبرکولین که توسطِ کخ برای پیشگیری از گسترشِ بیماریِ سل در بیمار ساخته شده بود پرداخت. توبرکولین دارویِ موفقی از آب در نیامد اما ارلیش پشتیبانیِ خود را از خوب شناختنِ این دارو هیچگاه قطع نکرد. ۱۸۹۱ کخ، ارلیش را به بیمارستان و انستیتویِ تازه تأسیس برایِ بیماری هایِ عفونی آورد و در آنجا حقوقش را زیاد نکرد ولی دسترسی به کلیه آزمایش ها و آزمایشگاه ها و بیماران و حیواناتِ آزمایشی و داروها را برایش میسر نمود. ارلیش تا پایانِ عمر سپاسگزارِ اینکارِ کخ بود. در سالِ ۱۸۹۹ پاول ارلیش از راهِ گوتینگن و برلین به فرانکفورت رفت تا در آنجا مدیریتِ انستیتویِ پژوهش و آزمایشِ سرم را به عهده بگیرد. جایی که امروزه به نامِ انستیتویِ پاول ارلیش مشهور است. سالِ ۱۹۰۴ مقامِ پروفسوری با حقوقِ بالا را در گوتینگن بدست آورد و در سالِ ۱۹۰۶ مرکزِ پژوهش و تحقیقاتِ پزشکیِ گئورگ اشپایر که توسطِ همسرش فرانسیسکا اشپایر بنیاد و اهدا گشت و این موقعیّت را برایِ ارلیش پیش آورد که مدیریتِ آن را به عهده بگیرد. در اینجا بود که ارلیش روش هایِ شیمی درمانیِ خود را عرضه نمود. پاول ارلیش ولی بیشتر به سببِ کارها و پژوهش هایش در زمینه آسیب شناسی و سیستم هایِ ایمنی شناخته شده است. برایِ این کارهایش پاول ارلیش در سالِ ۱۹۰۸ جایزه نوبل را دریافت نمود. در سالِ ۱۹۱۴ ارلیش که از منتقدینِ سرسختِ کلاس هایِ درسی به شیوه آنزمان بود، مقامِ استادیِ رشته داروشناسی دانشگاهِ آن زمان تازه تأسیسِ فرانکفورت، معروف به دانشگاه گوتهٔ فرانکفورت، به دست آورد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپاول ارلیش در سالِ ۱۸۵۴ در شهرکِ اشترهلن در نزدیکی شهرِ برسلاو واقع در استان نیدر شلزین که امروزه جزوِ لهستان است، در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. پاول از سالِ ۱۸۶۴تا ۱۸۷۲ به دبیرستان ماریا ماگدالنا که از دبیرستانهایِ پرسابقه و خوبِ شهرِ برسلاو بود، رفت. این دبیرستان در سال ۱۲۶۷ برای تدریس لاتین بنیاد گشته بود و از سال ۱۶۴۳ مضامین دیگر نیز در آن تدریس می گشت. پس از پایانِ دورانِ دبیرستان پاول در شهرهایِ برسلاو و استراسبورگ به تحصیلِ در رشته پزشکی پرداخت و در سالِ ۱۸۷۸ در شهرِ لایپزیگ دکترایِ خود را نوشت. او دارایِ پژوهش ها و مطالعاتی در رشته هایِ گوناگونِ پزشکی بود که برخی از آن ها حتی تا به امروز هم موردِ استناد قرار می گیرند. در بیست و چهارمِ ماهِ مارسِ سالِ ۱۸۸۲ هنگامیکه روبرت کخ در موردِ میکروبِ بیماریِ سل در برلین سخنرانی می کرد و اینکه چگونه موفق به کشفِ آن شده، پاول ارلیش نیز در آنجا حضور داشت. او همیشه از این سخنرانی به عنوان یک پدیده بزرگ در زندگی اش یاد می کرد. درست یکروز پس از این سخنرانی بود که ارلیش روشِ کاربردِ رنگ ها در پژوهش هایش را بهینه کرد. کخ نیز این کارِ او را دنبال نموده و روش او را تأیید نمود. از این گاه به بعد ایندو مرد دوستانِ خوبی برایِ هم گشتند. در سالِ ۱۸۸۳ پاول با دخترِ یک کارخانه دار ازدواج کرد و به گونه کم سابقه ای برایِ آنزمان به تساوی حقوقِ میان خود و همسرش اهمیتِ زیادی می داد. در سالِ ۱۸۹۰ ارلیش به درخواستِ کخ بخش سل بیمارستانِ دولتی موآبیت را به عهده گرفت و پژوهش هایی بر رویِ توبرکولین که توسطِ کخ برای پیشگیری از گسترشِ بیماریِ سل در بیمار ساخته شده بود پرداخت. توبرکولین دارویِ موفقی از آب در نیامد اما ارلیش پشتیبانیِ خود را از خوب شناختنِ این دارو هیچگاه قطع نکرد. ۱۸۹۱ کخ، ارلیش را به بیمارستان و انستیتویِ تازه تأسیس برایِ بیماری هایِ عفونی آورد و در آنجا حقوقش را زیاد نکرد ولی دسترسی به کلیه آزمایش ها و آزمایشگاه ها و بیماران و حیواناتِ آزمایشی و داروها را برایش میسر نمود. ارلیش تا پایانِ عمر سپاسگزارِ اینکارِ کخ بود. در سالِ ۱۸۹۹ پاول ارلیش از راهِ گوتینگن و برلین به فرانکفورت رفت تا در آنجا مدیریتِ انستیتویِ پژوهش و آزمایشِ سرم را به عهده بگیرد. جایی که امروزه به نامِ انستیتویِ پاول ارلیش مشهور است. سالِ ۱۹۰۴ مقامِ پروفسوری با حقوقِ بالا را در گوتینگن بدست آورد و در سالِ ۱۹۰۶ مرکزِ پژوهش و تحقیقاتِ پزشکیِ گئورگ اشپایر که توسطِ همسرش فرانسیسکا اشپایر بنیاد و اهدا گشت و این موقعیّت را برایِ ارلیش پیش آورد که مدیریتِ آن را به عهده بگیرد. در اینجا بود که ارلیش روش هایِ شیمی درمانیِ خود را عرضه نمود. پاول ارلیش ولی بیشتر به سببِ کارها و پژوهش هایش در زمینه آسیب شناسی و سیستم هایِ ایمنی شناخته شده است. برایِ این کارهایش پاول ارلیش در سالِ ۱۹۰۸ جایزه نوبل را دریافت نمود. در سالِ ۱۹۱۴ ارلیش که از منتقدینِ سرسختِ کلاس هایِ درسی به شیوه آنزمان بود، مقامِ استادیِ رشته داروشناسی دانشگاهِ آن زمان تازه تأسیسِ فرانکفورت، معروف به دانشگاه گوتهٔ فرانکفورت، به دست آورد.
wiki: پاول ارلیش