پارناسیسم

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) نام مکتبی در ادبیات اروپا که توسط گروهی از شاعران قرن ۱۹ میلادی فرانسه به وجود آمد. پیروان این مکتب در مقابل «شعرای رومانتیک » طرفدار «هنر به خاطر هنر» بودند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] این مکتب در قرن نوزدهم میلادی ظهور کرد. عده ای از شاعران و نویسندگان رمانتیک، از جمله ویکتور هوگو، هنر برای هنر را می ستودند؛ او می گفت: "در شعر، صرف نظر از موضوع و نتیجه، لفظ و زیبایی نیز باید در نظر گرفته شود."«تئوفیل گوتیه» -که در آغاز رمانتسیت بود - معتقد است هنر برای هنر امر پر ارزشی است و نباید مفید بودن شعر یا اثری را (در سبک پارناس) اصل فرض نمود؛ زیرا اگر چیزی مفید باشد، دیگر زیبا نیست.
پارناسیسم، مکتبی ادبی است که در نیمه دوم قرن نوزدهم یعنی در حدود سال ۱۸۶۰ تا ۱۸۸۰ در اروپا رواج داشت. شکوفایی این مکتب هم زمان با افول مکتب رمانتیک صورت پذیرفت. خاستگاه این جنبش ادبی کشور فرانسه بود. مکتب پارناسیسم مکتبی شکل گراست که به زبان و فرم ظاهری آثار ادبی بیش از محتوای آن توجه دارد؛ چراکه هدف هنر را تنها درک زیبایی و لذت بردن از آن می داند. نام این مکتب برگرفته از کوهی به نام پارناس در یونان است. این کوه، براساس اساطیر یونانی دارای دو قله بوده که هر یک از آنها جایگاه یک ایزد بوده است. یکی دیونوسوس ایزد گیاهان و شراب، و دیگری آپولون، ایزد شعر و موسیقی که به همراه موزها (نه ایزد بانوی نگهبان هنر) در آن قله ها ساکن بوده اند. از آنجا که پایه گذاران پارناسیسم مجموعه شعری را با عنوان «پارناس معاصر» در سال ۱۸۸۶ به چاپ رساندند، بعدها این مکتب با این نام خوانده شد و به پیروان آن پارناسین اطلاق گردید.
رمانتیسم
پیشگامان پارناسیسم در ابتدا پیرو مکتب رمانتیسم بودند؛ مثلاً تئوفیل گوتیه (۱۸۱۱-۱۸۷۲ م) از شاگردان و هم فکران ویکتور هوگو بود. رمانتیک ها با پناه بردن به تاریخ می کوشیدند تا از واقعیت های زمان خود بگریزند. پایه هنر رمانتیک بر احساس گرایی و ذهن گرایی بود.
عقاید تئوفیل گوتیه
پس از مدتی گوتیه از این مکتب فاصله گرفت و کوشید تا هنر خود را در سطح بالاتری عرضه کند. او و هم فکران تازه اش بر این عقیده بودند که احساس گرایی صرف و غیر عادلانه نمی تواند منجر به آفرینش آثار هنری ماندگار و با ارزش شود. گوتیه در مقدمه ای که بر کتاب «مادموزال دوموپن» نوشت، عقاید خود را مطرح کرد و از نظریه «هنر برای هنر» دفاع نمود. او در آنجا نوشت: «فقط چیزی واقعاً زیباست که به درد هیچ کاری نخورد. هر چیز مفیدی زشت است؛ زیرا احتیاجی را بیان می کند و احتیاجات انسان مانند مزاج بیچاره و عاجز او، پست و تنفرآور است.» طبق این نظریه که تحت تأثیر آرای کانت در اروپا رواج داشت، هنر باید به عنوان عنصری مستقل و جدا از اهداف اجتماعی و اخلاقی مورد توجه قرار گیرد. به بیان دیگر هنر نباید در خدمت اخلاق و جامعه باشد. بررسی مشکلات اجتماعی و آموزش مسائل اخلاقی کار هنر نیست. هدف هنر تنها کمال بخشیدن به زیبایی است. هنر وسیله نیست، بلکه هدف است و این هدف همان رسیدن به زیبایی محض است. کانت عقیده داشت: «ذات زیبایی مستقل و جدا از منافع مادی است یک اثر هنری ذاتاً ویژگی هایی دارد که زیبایی را برای خود فراهم می کند. زیبایی محض در یک اثر هنری جز در تصویر «فرم» آن متجلی نیست.» این گونه بود که پاناسین ها برای فرم ادبی اهمیت ویژه ای قائل شدند و بر رمانتیک ها به سبب بی دقتی در فرم آثارشان خرده گرفتند.
گسترش پارناسیسم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس