پارزیفال

دانشنامه عمومی

پارزیفال اثری از ولفرام فن اشنباخ شاعر قرن سیزدهمی آلمانی می باشد. این رمان در حقیقت تقلیدی از رمان پرسیوال کرتین دو تروا شاعر قرن دوازدهمی فرانسوی هست که سرگذشت پرسیوال یکی از شوالیه های شاه آرتور را بیان می کند. پیش زمینه اصلی این داستان ریشه در اساطیر سلتی و ولزی دارد اما بعدها با اسطوره مسیحی جام مقدس ترکیب شده است و ژانری متداول در ادبیات قرون وسطای اروپای غربی می باشد. ریشارد واگنر, موسیقی دان مشهور آلمانی, اپرایی به نام پارزیفال را بر اساس این رمان ساخته است.
داستان ولفرام با سرگذشت پدر پارزیفال, گاموره[ ۱] , آغاز می شود. گاموره شاهزاده اهل منطقه آنژو فرانسه است اما گاموره تاج و تخت سلطنت را رها می کند تا به سلک شوالیه ها بپیوندد. او می خواهد به پادشاهی خدمت کند که بیشتر از همه قدرتمند باشد به همین سبب او به خدمت خلیفه بغداد در می آید که ولفرام او را باروخ[ ۲] می نامد. گاموره برای باروخ خلیفه می جنگد و در یکی از این جنگ ها با ملکه سرزمین آفریقایی سازامانک[ ۳] به نام پلاگان[ ۴] ازدواج می کند. حاصل ازدواج این دو پسری به نام فرفیس[ ۵] ( در برخی منابع ورفیس ) می باشد. گاموره اما پلاگان و سازامانک را نیز رها می کند تا به ولز برود. او در این مسافرت با شاهدختی به نام هرزلوئید[ ۶] ازدواج می کند و حاصل این ازدواج پسری به نام پارزیفال هست. گاموره بار دیگر همسر خود را ترک می کند و در هنگام تولد پارزیفال است که خبر کشته شدن گاموره در جریان جنگ میان باروخ خلیفه و بابلیان به گوش هرزلوئید می رسد. هرزلوئید تصمیم می گیرد که پسرش, پارزیفال, را در جنگل بزرگ کند تا از کارزارهای مرگبار شوالیه ای در امان بماند[ ۷] .
هرزلوئید, پارزیفال را در جنگل سلتان[ ۸] بزرگ کرد. او حتی تبار اجدادی پارزیفال را از او پنهان کرد تا مبادا او به سرنوشت پدرش دچار شود. اما پارزیفال روزی با آرتوس ( شاه آرتور معروف ) و شوالیه هایش مواجه می شود و علی رغم مخالفت مادر با شوالیه ها به دربار آرتور می رود. پس از ورود پارزیفال به دربار آرتور برای او ماجراهایی متعددی پیش می آید. او در همان بدو ورود موفق می شود رقیب شاه آرتو, ایتر شاه گومرلاند[ ۹] که به شوالیه قرمزپوش معروف است, را در نبرد به قتل برساند و سلاح و زره او را به عنوان غنیمت بر می دارد. او نزد شوالیه دیگری به نام گورنمان آداب و رسوم شوالیه گری را می آموزد و به نصیحت او از پرسش و فضولی در امور دیگران اجتناب می کند. پارزیفال به عنوان یک شوالیه افتخارات زیادی را کسب می کند از جمله مهم ترین آن ها نجات دادن ملکه کندویرامور[ ۱۰] از دست خواستگاری است که به خاطر جواب رد کندویرامور کاخ او را محاصره کرده بود! پس از این پارزیفال و کندویرامور با هم ازدواج کردند. در یکی از روزها که پارزیفال مشغول گشت و گذار بود, شب هنگام به دریاچه ای رسید و از ماهیگیران سراغ جایی را گرفت که بتواند در آن بیتوته کند. یکی از ماهیگیرها می گوید, او قصری باشکوه دارد و پارزیفال را به قصرش دعوت می کند[ ۱۱] .
عکس پارزیفالعکس پارزیفال
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس