تناقض لیبرالیسم یا تناقض آزادی یا تناقض سن تناقضی منطقی است که توسط آمارتیا سن کشف شد و بیان می دارد که هیچ سامانهٔ اجتماعی ای نمی تواند به طور همزمان:
• متعهد به حداقل احساسی از آزادی باشد؛
• همواره منجر به نوعی کارایی اقتصادی موسوم به کارایی پارتو شود؛ و
• در هر جامعه ای بتواند عمل کند.
این تناقض جنجال برانگیز است چون به نظر می رسد با ادعای لیبرالیسم کلاسیک مبنی بر اینکه بازارها هم بهینه و کارایند و هم به آزادی فردی اعضای جامعه احترام می گزارند، در تناقض باشد. به گفتهٔ سن اگر مراد از کلمهٔ کارایی در لیبرالیسم کلاسیک، کارایی پارتو است، به تناقض برمی خوریم و این مدعا نمی تواند صحت داشته باشد.
این تناقض در بسیاری از جنبه ها مشابه قضیهٔ عدم امکان ارو است و از همان فنون ریاضیاتی سود می برد.
در هر فرایند اجتماعی، توزیع معینی از کالا یا خروجی کارایی پارتو دارد اگر هیچ راهی نتوان یافت که سهم کسی را بدون ضرر رساندن به کس دیگری بهبود دارد؛ مثلاً فرض کنید مادری ۱۰۰۰ تومان پول دارد و می خواهد آن را به دو فرزندش بدهد. فرزندان نسبت به یگدیگر حسادت نمی ورزند. همهٔ توزیع های زیر کارایی پارتو دارند:
اما توزیعی که در آن به امیر ۲۰۰ تومان و به ریما نیز ۲۰۰ تومان داده شود و ۶۰۰ تومان هدر رود کارایی پارتو ندارد چون این امکان وجود داشت که مادر آن ۶۰۰ تومان را به هر یک از فرزندان بدهد و آن فرزند بدون ضرر رسیدن به فرزند دیگر، سهم بیشتری ببرد.
در اقتصاد از کارایی پارتو به عنوان حداقل احساسی از کارایی اقتصادی استفاده می شود. اگر نتیجهٔ فرایندی کارایی پارتو نداشته باشد، ناکارا و نابهینه خوانده می شوند چون راه های دیگری در دسترس بود که می توانست سهم برخی از افراد را بدون ضرر رساندن به دیگران بهبود دهد.
این دیدگاه که نتایج بازارها کارایی پارتو دارند، توجیهی مهم و محوری در طرفداری از سرمایه داری است که در حوزه ای مطالعاتی موسوم به نظریهٔ تعادل عمومی تبیین شده و اولین قضیهٔ بنیادی اقتصاد رفاه در نظر گرفته می شود. در نتیجه در توجیه های لیبرترین ها در طرفداری از بازارهای آزاد و تنظیم نشده سهم بسزایی دارد.
مثال اصلی سن جامعه ای ساده متشکل از تنها دو نفر و تنها یک مسئلهٔ اجتماعی بود. آن دو نفر صالح و طالح نام دارند. در این جامعه تنها یک نسخه از کتاب عاشق لیدی چترلی موجود است و کتاب را باید یا «طالح بخواند» یا «صالح بخواند» یا «نخوانده دور انداخت».
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف• متعهد به حداقل احساسی از آزادی باشد؛
• همواره منجر به نوعی کارایی اقتصادی موسوم به کارایی پارتو شود؛ و
• در هر جامعه ای بتواند عمل کند.
این تناقض جنجال برانگیز است چون به نظر می رسد با ادعای لیبرالیسم کلاسیک مبنی بر اینکه بازارها هم بهینه و کارایند و هم به آزادی فردی اعضای جامعه احترام می گزارند، در تناقض باشد. به گفتهٔ سن اگر مراد از کلمهٔ کارایی در لیبرالیسم کلاسیک، کارایی پارتو است، به تناقض برمی خوریم و این مدعا نمی تواند صحت داشته باشد.
این تناقض در بسیاری از جنبه ها مشابه قضیهٔ عدم امکان ارو است و از همان فنون ریاضیاتی سود می برد.
در هر فرایند اجتماعی، توزیع معینی از کالا یا خروجی کارایی پارتو دارد اگر هیچ راهی نتوان یافت که سهم کسی را بدون ضرر رساندن به کس دیگری بهبود دارد؛ مثلاً فرض کنید مادری ۱۰۰۰ تومان پول دارد و می خواهد آن را به دو فرزندش بدهد. فرزندان نسبت به یگدیگر حسادت نمی ورزند. همهٔ توزیع های زیر کارایی پارتو دارند:
اما توزیعی که در آن به امیر ۲۰۰ تومان و به ریما نیز ۲۰۰ تومان داده شود و ۶۰۰ تومان هدر رود کارایی پارتو ندارد چون این امکان وجود داشت که مادر آن ۶۰۰ تومان را به هر یک از فرزندان بدهد و آن فرزند بدون ضرر رسیدن به فرزند دیگر، سهم بیشتری ببرد.
در اقتصاد از کارایی پارتو به عنوان حداقل احساسی از کارایی اقتصادی استفاده می شود. اگر نتیجهٔ فرایندی کارایی پارتو نداشته باشد، ناکارا و نابهینه خوانده می شوند چون راه های دیگری در دسترس بود که می توانست سهم برخی از افراد را بدون ضرر رساندن به دیگران بهبود دهد.
این دیدگاه که نتایج بازارها کارایی پارتو دارند، توجیهی مهم و محوری در طرفداری از سرمایه داری است که در حوزه ای مطالعاتی موسوم به نظریهٔ تعادل عمومی تبیین شده و اولین قضیهٔ بنیادی اقتصاد رفاه در نظر گرفته می شود. در نتیجه در توجیه های لیبرترین ها در طرفداری از بازارهای آزاد و تنظیم نشده سهم بسزایی دارد.
مثال اصلی سن جامعه ای ساده متشکل از تنها دو نفر و تنها یک مسئلهٔ اجتماعی بود. آن دو نفر صالح و طالح نام دارند. در این جامعه تنها یک نسخه از کتاب عاشق لیدی چترلی موجود است و کتاب را باید یا «طالح بخواند» یا «صالح بخواند» یا «نخوانده دور انداخت».
wiki: پارادوکس لیبرالیسم