[ویکی فقه] پارادوکس دروغگو، اشکالی است که در مقابل دیدگاه رایج در باب تعریف صدق، یعنی نظریه «مطابقت با واقع» «Correspondence Theory» پدید آمده است. پارادوکس دروغگو بیش از همه با نام یوبولیدِس (Eubulides) از اعضای مکتب مِگارا (Megara) ـ از مکاتب پساسقراطی یونان باستان ـ گره خورده است. واژه (Paradox) مرکب از دو واژه یونانی (Para) به معنای «تناقض با» و (Doxa) به معنای عقیده و رای است.
واژه (Paradox) مرکب از دو واژه یونانی (Para) به معنای «تناقض با» و (Doxa) به معنای عقیده و رای است. پس پارادوکس به معنای «مخالف عقیده موجود» است و دلالت بر امری می کند که به نظر می آید برخلاف پندار همگانی یا متناقض است.
W. L. Reese، Dictionary of Philosophy and Religion (Eastern and Western Thought)، New jersey، Humanities Press، ۱۹۸۰، p. ۴۱۱.
برخی دیگر معتقدند، پارادوکس کاربردهای متعددی دارد، از جمله:۱) پارادوکس منطقی یا پارادوکس نظریه مجموعه ها که ناظر به مفاهیم منطقی یا ریاضی محض هستند، مانند پارادوکس برتراند راسل.۲) پارادوکس زبان شناختی که ناظر به مفاهیمی چون معنا و اشاره (designation) هستند، مانند پارادوکس دروغگو.۳) پارادوکس عملی که در آن تناقضی در خود گفتار وجود ندارد، بلکه تناقض در عمل گفته شده وجود دارد، مثل این که شخصی بگوید: «دارد باران می بارد، اما من آن را باور نمی کنم.» قسمت اول و دوم این بیان، متناقض نیستند، زیرا ممکن است هر دو بخش صادق باشند، اما گوینده با بیان بخش دوم، مقصود متعارف از بیان بخش اول را خنثی می کند.
A. R. Lacey، A Dictionary of Philosophy، ۳nd edition، London، Routledge، ۱۹۹۶، p. ۲۴۴.
پارادوکس دروغگو، اشکالی است که در مقابل دیدگاه رایج در باب تعریف صدق، یعنی نظریه «مطابقت با واقع» «Correspondence Theory» پدید آمده است. بر اساس این دیدگاه، صدق یک گزاره به معنای مطابقت آن با واقع است، هر قضیه ای که واقع را آن گونه که هست، نشان بدهد، صادق و در غیر این صورت، کاذب است. اشکالاتی بر این تعریف وارده شده که ناتوانی از پاسخ به آنها، سبب پیدایش نظریات بدیل و «تئوری های صدق» گردیده است. یکی از این اشکالات، «پارادوکس دروغگو» بوده است، زیرا اگر صدق قضیه، به مطابقت آن با واقع باشد، از آنجا که قضیه می تواند حاکی از قضیه ای دیگر باشد، و آن قضیه نیز حاکی از این قضیه، پس اگر قضیه اول، حاکی از صدق قضیه دوم، و قضیه دوم نیز حاکی از کذب قضیه اول باشد، پس صدق هر یک از این دو قضیه، مستلزم کذب آن است و کذبش، با صدق آن تلازم دارد.پارادوکس دروغگو بیش از همه با نام یوبولیدِس (Eubulides) از اعضای مکتب مِگارا (Megara) ـ از مکاتب پساسقراطی یونان باستان ـ گره خورده است، وی مخاطبانش را دعوت می کند فردی را در نظر بگیرند که می گوید: «آنچه من اکنون می گویم، دروغ است.»، بر اساس دیدگاه افلاطونی ـ ارسطویی، این قضیه صادق است، در صورتی که آنچه این فرد می گوید، کاذب باشد، یعنی این قضیه صادق است، اگر خودش کاذب باشد! و نیز کاذب است، در صورتی که آنچه فرد می گوید، کاذب نباشد، یعنی کاذب است اگر صادق باشد.
A. N. Prior، "Correspondence Theory of Truth"، The Encyclopedia of Philosophy، Paul Edwards (ed)، New York، Macmillan Publishing، ۱۹۷۲، Vol. ۲، p. ۲۲۴.
...
واژه (Paradox) مرکب از دو واژه یونانی (Para) به معنای «تناقض با» و (Doxa) به معنای عقیده و رای است. پس پارادوکس به معنای «مخالف عقیده موجود» است و دلالت بر امری می کند که به نظر می آید برخلاف پندار همگانی یا متناقض است.
W. L. Reese، Dictionary of Philosophy and Religion (Eastern and Western Thought)، New jersey، Humanities Press، ۱۹۸۰، p. ۴۱۱.
برخی دیگر معتقدند، پارادوکس کاربردهای متعددی دارد، از جمله:۱) پارادوکس منطقی یا پارادوکس نظریه مجموعه ها که ناظر به مفاهیم منطقی یا ریاضی محض هستند، مانند پارادوکس برتراند راسل.۲) پارادوکس زبان شناختی که ناظر به مفاهیمی چون معنا و اشاره (designation) هستند، مانند پارادوکس دروغگو.۳) پارادوکس عملی که در آن تناقضی در خود گفتار وجود ندارد، بلکه تناقض در عمل گفته شده وجود دارد، مثل این که شخصی بگوید: «دارد باران می بارد، اما من آن را باور نمی کنم.» قسمت اول و دوم این بیان، متناقض نیستند، زیرا ممکن است هر دو بخش صادق باشند، اما گوینده با بیان بخش دوم، مقصود متعارف از بیان بخش اول را خنثی می کند.
A. R. Lacey، A Dictionary of Philosophy، ۳nd edition، London، Routledge، ۱۹۹۶، p. ۲۴۴.
پارادوکس دروغگو، اشکالی است که در مقابل دیدگاه رایج در باب تعریف صدق، یعنی نظریه «مطابقت با واقع» «Correspondence Theory» پدید آمده است. بر اساس این دیدگاه، صدق یک گزاره به معنای مطابقت آن با واقع است، هر قضیه ای که واقع را آن گونه که هست، نشان بدهد، صادق و در غیر این صورت، کاذب است. اشکالاتی بر این تعریف وارده شده که ناتوانی از پاسخ به آنها، سبب پیدایش نظریات بدیل و «تئوری های صدق» گردیده است. یکی از این اشکالات، «پارادوکس دروغگو» بوده است، زیرا اگر صدق قضیه، به مطابقت آن با واقع باشد، از آنجا که قضیه می تواند حاکی از قضیه ای دیگر باشد، و آن قضیه نیز حاکی از این قضیه، پس اگر قضیه اول، حاکی از صدق قضیه دوم، و قضیه دوم نیز حاکی از کذب قضیه اول باشد، پس صدق هر یک از این دو قضیه، مستلزم کذب آن است و کذبش، با صدق آن تلازم دارد.پارادوکس دروغگو بیش از همه با نام یوبولیدِس (Eubulides) از اعضای مکتب مِگارا (Megara) ـ از مکاتب پساسقراطی یونان باستان ـ گره خورده است، وی مخاطبانش را دعوت می کند فردی را در نظر بگیرند که می گوید: «آنچه من اکنون می گویم، دروغ است.»، بر اساس دیدگاه افلاطونی ـ ارسطویی، این قضیه صادق است، در صورتی که آنچه این فرد می گوید، کاذب باشد، یعنی این قضیه صادق است، اگر خودش کاذب باشد! و نیز کاذب است، در صورتی که آنچه فرد می گوید، کاذب نباشد، یعنی کاذب است اگر صادق باشد.
A. N. Prior، "Correspondence Theory of Truth"، The Encyclopedia of Philosophy، Paul Edwards (ed)، New York، Macmillan Publishing، ۱۹۷۲، Vol. ۲، p. ۲۲۴.
...
wikifeqh: پارادوکس_دروغگو