دو ریاضیدان لهستانی به نام های، آلفرد تارسکی و استفان باناخ در سال ۱۹۲۴ میلادی به کمک اصل انتخاب ثابت کردند[ نیازمند منبع] که کره ای با شعاع یک واحد، در فضایِ اقلیدسیِ ۳ بعدی را می توان به تعداد شمارا زیر مجموعهٔ مجزا افراز کرد و بعد با حرکت های انتقال و دوران ( صلب ) این تکه ها را دوباره کنار هم گذاشت، به طوری که در انتها دو کره با شعاع یک واحد داشته باشیم.
در سال ۱۹۴۷ ر. م. رابینسون تعداد قطعات را از شش به پنج تقلیل داد.
آنچه باعث می شود نام این قضیه را پارادوکس بگذارند، عدم تطابق آن با شهود متعارف انسان ها از «اندازه» یا «حجم» است و اینکه با حرکت هایِ صلب به ظاهر نمی شود حجم یا اندازهِ مجموعه ای را بزرگ یا کوچک کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر سال ۱۹۴۷ ر. م. رابینسون تعداد قطعات را از شش به پنج تقلیل داد.
آنچه باعث می شود نام این قضیه را پارادوکس بگذارند، عدم تطابق آن با شهود متعارف انسان ها از «اندازه» یا «حجم» است و اینکه با حرکت هایِ صلب به ظاهر نمی شود حجم یا اندازهِ مجموعه ای را بزرگ یا کوچک کرد.
wiki: پارادوکس باناخ–تارسکی