پادشاهی های بربر، همچنین به عنوان پادشاهی های پس از روم، پادشاهی های غربی یا پادشاهی های اوایل قرون وسطی، ایالت هایی بودند که در قرن پنجم، توسط غیر رومی های مختلف، در درجه اول ژرمن ها، مردم غرب اروپا و شمال آفریقا، پس از فروپاشی امپراتوری روم غربی تأسیس شدند. [ ۱]
تشکیل پادشاهی بربرها فرآیندی پیچیده، تدریجی و تا حد زیادی غیرعمد بود، زیرا دولت روم در رسیدگی به مهاجران بربر در مرزهای امپراتوری ناکام ماند و این منجر به اشغال یا دعوت به قلمرو امپراتوری شد. با این وجود بربرها از توانایی ادغام مناسب در قلمرو و ساختار امپراتوری محروم شدند.
ظهور پادشاهی های بربر در قلمروی که قبلاً توسط امپراتوری روم غربی اداره می شد، فرآیندی تدریجی، پیچیده و عمدتاً غیرعمدی بود. نقطه شروع روندی که به شکل گیری آنها انجامید مهاجرت تعداد زیادی از مردمان بربر ( غیر رومی ) به قلمرو امپراتوری روم بود. [ ۲] مهاجرت ها هم با اشغال و هم با دعوت بود. دعوت از مردمان فراتر از مرزهای امپراتوری برای استقرار در قلمرو روم، سیاست جدیدی نبود، بلکه کاری بود که در گذشته چندین بار توسط امپراتورها، عمدتاً برای اهداف اقتصادی، کشاورزی یا نظامی انجام شده بود. ظرفیت مهاجرت در ایالتی به بزرگی و قدرتمندی امپراتوری روم تقریباً بی نهایت بود، اما چندین رویداد و تصادف در قرن چهارم تا پنجم اوضاع را پیچیده کرد. [ ۳]
در سال ۳۷۶، ویزیگوت ها که در برابر استروگوت ها فرار می کردند، که به نوبه خود در برابر هون ها فرار می کردند، توسط دولت امپراتوری روم شرقی اجازه یافتند از رودخانه دانوب عبور کرده و در بالکان مستقر شوند. [ ۴] بدرفتاری با پناهندگان گوتیک باعث شورش تمام عیار شد و آنها در سال ۳۷۸ شکستی فلج کننده ای را به ارتش صحرایی روم شرقی در نبرد آدریانوپل وارد کردند که در آن امپراتور والنس ( ۳۶۴–۳۷۸ ) نیز کشته شد. شکست در آدریانوپل برای رومیان تکان دهنده بود و آنها را مجبور به مذاکره و اسکان ویزیگوت ها در داخل مرزهای امپراتوری کرد، که در آنجا آنها رهبری خود را داشتند و به فدرالتی نیمه مستقل تبدیل شدند. [ ۵] جنگ های داخلی روم در اواخر قرن چهارم، و همچنین دوره هایی از جنگ سرد بین حاکمان دو امپراتوری روم غربی و شرقی، به ویزیگوت ها تحت رهبری آلاریک اول ( ر. ۳۹۵–۴۱۰ ) فرصت داد تا به نیروی فعال در سیاست امپراتوری تبدیل شوند، سیاستی که دیگر به طور ضعیفی با خود دولت امپراتوری مرتبط بود. [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتشکیل پادشاهی بربرها فرآیندی پیچیده، تدریجی و تا حد زیادی غیرعمد بود، زیرا دولت روم در رسیدگی به مهاجران بربر در مرزهای امپراتوری ناکام ماند و این منجر به اشغال یا دعوت به قلمرو امپراتوری شد. با این وجود بربرها از توانایی ادغام مناسب در قلمرو و ساختار امپراتوری محروم شدند.
ظهور پادشاهی های بربر در قلمروی که قبلاً توسط امپراتوری روم غربی اداره می شد، فرآیندی تدریجی، پیچیده و عمدتاً غیرعمدی بود. نقطه شروع روندی که به شکل گیری آنها انجامید مهاجرت تعداد زیادی از مردمان بربر ( غیر رومی ) به قلمرو امپراتوری روم بود. [ ۲] مهاجرت ها هم با اشغال و هم با دعوت بود. دعوت از مردمان فراتر از مرزهای امپراتوری برای استقرار در قلمرو روم، سیاست جدیدی نبود، بلکه کاری بود که در گذشته چندین بار توسط امپراتورها، عمدتاً برای اهداف اقتصادی، کشاورزی یا نظامی انجام شده بود. ظرفیت مهاجرت در ایالتی به بزرگی و قدرتمندی امپراتوری روم تقریباً بی نهایت بود، اما چندین رویداد و تصادف در قرن چهارم تا پنجم اوضاع را پیچیده کرد. [ ۳]
در سال ۳۷۶، ویزیگوت ها که در برابر استروگوت ها فرار می کردند، که به نوبه خود در برابر هون ها فرار می کردند، توسط دولت امپراتوری روم شرقی اجازه یافتند از رودخانه دانوب عبور کرده و در بالکان مستقر شوند. [ ۴] بدرفتاری با پناهندگان گوتیک باعث شورش تمام عیار شد و آنها در سال ۳۷۸ شکستی فلج کننده ای را به ارتش صحرایی روم شرقی در نبرد آدریانوپل وارد کردند که در آن امپراتور والنس ( ۳۶۴–۳۷۸ ) نیز کشته شد. شکست در آدریانوپل برای رومیان تکان دهنده بود و آنها را مجبور به مذاکره و اسکان ویزیگوت ها در داخل مرزهای امپراتوری کرد، که در آنجا آنها رهبری خود را داشتند و به فدرالتی نیمه مستقل تبدیل شدند. [ ۵] جنگ های داخلی روم در اواخر قرن چهارم، و همچنین دوره هایی از جنگ سرد بین حاکمان دو امپراتوری روم غربی و شرقی، به ویزیگوت ها تحت رهبری آلاریک اول ( ر. ۳۹۵–۴۱۰ ) فرصت داد تا به نیروی فعال در سیاست امپراتوری تبدیل شوند، سیاستی که دیگر به طور ضعیفی با خود دولت امپراتوری مرتبط بود. [ ۶]
wiki: پادشاهی های بربر