پائولو جاکومتی ( به ایتالیایی: Paolo Giacometti ) ( ۱۸۱۶–۱۸۸۲ ) از نمایشنامه نویسان برجستهٔ قرن نوزده ایتالیا، به ویژه دورهٔ استقلال طلبی ( risorgimento ) است. پائولو جاکومتی بیش از هشتاد نمایشنامه در ژانرهای درام، ملودرام، کمدی و تراژدی نوشته است که بیش تر آن ها الهام گرفته از مسائل سیاسی و اخلاقی است.
پائولو جاکومتی در نوزدهم مارس ۱۸۱۶ در نووی لیگوره در ایتالیا به دنیا آمد. پدرش فرانچسکو ماریا، سناتور و عضو شورای سلطنتی ایالت نووی لیگوره و مادرش نیکولِتا کوستا بود. پائولو فرزند پنجم خانواده بود و سه خواهر و یک برادر داشت. یک سال پس از تولد پائولو پدرش تیفوس گرفت و از دنیا رفت، و مادرش بچه ها را به استورلا در نزدیکی جنوا برد. پائولو در جنوا به مدرسه رفت و پس از اتمام رشتهٔ علوم انسانی در کالج سلطنتی، وارد دانشگاه شد و حقوق خواند. او به دلیل مشکلات مالی موفق به ادامهٔ تحصیل و دریافت لیسانس از دانشکدهٔ حقوق نشد و با صرف نظر کردن از تحصیل، به عنوان منشی، نزد یک وکیل مشغول به کار شد.
• پائولو جاکومتی در همان اوایل جوانی، با نوشتن دو نمایشنامهٔ «دانولت» ( ۱۸۳۳ ) و «ریکاردو دی مونفورته» ( ۱۸۳۵ ) استعداد خود را در نمایشنامه نویسی نشان داد. اما نمایشنامه نویسی را به صورت جدی با نوشتن تراژدی «روزیلده» ( ۱۸۳۶ ) آغاز کرد. موفقیت «روزیلده» نام پائولو جاکومتی ۱۹ ساله را به عنوان نمایشنامه نویسی خوش ذوق بر سر زبان ها انداخت و انگیزه اش را برای نوشتن تقویت کرد. او همان سال «لوئیزا استروتزی» ( ۱۸۳۶ ) را نوشت و سال بعد از آن «پائولو دی فورناری» ( ۱۸۳۷ ) و «گودبرتو پادشاه لومباردی» ( ۱۸۳۷ ) را. قابلیت های کار نمایشنامه نویسی جاکومتی در «خانوادهٔ لِرکاری» ( ۱۸۴۰ ) جووانی باتیستا نیکولینی، نمایشنامه نویس بزرگ آن دوران، را بر آن داشت تا یادداشتی بر این نمایشنامه بنویسد. نوشتهٔ نیکولینی باعث شد جاکومتی خود را کاملاً وقف تئاتر کند و از پذیرفتن مقام دبیری ویژهٔ فرماندار جنوا سر باز زند. او در همین سال قراردادی با یک گروه تئاتری امضا کرد که وی را متعهد به نوشتن سالانه پنج نمایشنامه می کرد. سال ۱۸۴۱، بعد از موفقیت «دومنیکینو» در صحنه، برای یک دورهٔ مطالعاتی به رم رفت و کمدی «شاعر و بالرین» ( ۱۸۴۱ ) را در آن جا نوشت و شاهد اجرایش هم بود. جاکومتی در سال ۱۸۴۲ علاوه بر انجام تعهدات ناشی از قراردادش، نمایشنامهٔ تاریخی «کریستف کلمب» ( ۱۸۴۲ ) را نوشت. سپس به کمدی روی آورد و با الهام از آثار کارلو گولدونی، کمدی های «چهار زن در یک خانه» ( ۱۸۴۲ ) و «یک شعر و یک حواله» ( ۱۸۴۳ ) را خلق کرد. ماه می ۱۸۴۳ در رم کار بر روی «ایزابلا دل فیه سکو» را دنبال کرد و با ترزا موتزیدولفی هنرپیشه پیمان زناشویی بست. همان سال با زنش سفری به فلورانس، تورینو و جنوا کرد و در جنوا به تماشای اجرای نمایشنامهٔ «برای مادر نابینایم» نشست که آن را به دوست نمایشنامه نویسش کیوزونه تقدیم کرده بود.
• در سال ۱۸۴۴، با کارفرمایش دومنیکونی اختلاف سلیقه پیدا کرد و دوباره به مدت سه سال به استخدام گروه قبلی ( جاردینی وولز بلاتی ) درآمد و دوازده نمایشنامه برای این گروه نوشت.
• جاکومتی در سال ۱۸۴۷، کار برای گروه تئاتری سلطنتی ساردنیا را آغاز کرد. او تعهد کرده بود در قبال دریافت ۳۰۰۰ لیر سالانه چهار نمایشنامهٔ حداقل دو پرده ای برای این گروه بنویسد. کار برای این گروه اگرچه درآمد بالایی برای جاکومتی نداشت، اما تثبیت اعتبار و رضایت او را به دنبال داشت. زیرا گروه مزبور بازیگران بسیار خوبی در اختیار داشت و از سازماندهی و مدیریت خوبی برخوردار بود و موجب امیدواری جاکومتی به آیندهٔ حرفه ای و اجتماعی اش شده بود. همین عامل باعث شد تا وی نمایشنامهٔ نیمه کارهٔ «کولا دی ریِنزو» ( ۱۸۴۸ ) را به اتمام برساند. نمایش این اثر به دلیل موضوع میهن پرستانهٔ آن در تورینو ممنوع شد، اما پاییز ۱۸۴۸ در فلورانس به اجرا درآمد. سال ۱۸۴۹ بعد از به صحنه رفتن نمایش «همه برادریم»، که موضوع آن نوع دوستی ریاکارانهٔ ارباب کلیسا بود، جاکومتی به دلیل ترس از تکفیر عازم تورینو شد. در این سال نمایش «کولا دی ریِنزو» بالاخره موفق به دریافت اجازهٔ نمایش در تورینو شد و جاکومتی توانست اثر خود را روی صحنهٔ تئاتر تورینو ببیند. جاکومتی در این ایام با احتیاط و خویشتن داری تمام به اجرای تعهداتش در قبال گروه تئاتر سلطنتی ساردنیا ادامه می داد، زیرا از حمایت حکومت آلبرتو محروم شده بود و تهدید سانسور و بیکاری را بیخ گوش خود احساس می کرد.
• جاکومتی سرانجام ناچار شد گروه تئاتر سلطنتی ساردنیا را ترک کند. او که از حمایت مالی حکومت محروم شده بود، مدتی برای گذران زندگی با گروه زوپتی همکاری کرد، سپس تورینو را ترک کرد و قراردادی با فانی سادوفسکی هنرپیشه بست و متعهد شد نمایشنامهٔ تاریخی «الیزابت ملکهٔ انگلستان» ( ۱۸۵۳ ) را برای او بنویسد. دوم ماه می ۱۸۵۳ در ونیز از همسر بی وفایش جدا شد و با روحیه ای سرشار از بدبینی «شب جمعهٔ مقدس» و «گناه در برابر گناه» را نوشت که روایتی پیچیده از یک ازدواج تقلبی بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپائولو جاکومتی در نوزدهم مارس ۱۸۱۶ در نووی لیگوره در ایتالیا به دنیا آمد. پدرش فرانچسکو ماریا، سناتور و عضو شورای سلطنتی ایالت نووی لیگوره و مادرش نیکولِتا کوستا بود. پائولو فرزند پنجم خانواده بود و سه خواهر و یک برادر داشت. یک سال پس از تولد پائولو پدرش تیفوس گرفت و از دنیا رفت، و مادرش بچه ها را به استورلا در نزدیکی جنوا برد. پائولو در جنوا به مدرسه رفت و پس از اتمام رشتهٔ علوم انسانی در کالج سلطنتی، وارد دانشگاه شد و حقوق خواند. او به دلیل مشکلات مالی موفق به ادامهٔ تحصیل و دریافت لیسانس از دانشکدهٔ حقوق نشد و با صرف نظر کردن از تحصیل، به عنوان منشی، نزد یک وکیل مشغول به کار شد.
• پائولو جاکومتی در همان اوایل جوانی، با نوشتن دو نمایشنامهٔ «دانولت» ( ۱۸۳۳ ) و «ریکاردو دی مونفورته» ( ۱۸۳۵ ) استعداد خود را در نمایشنامه نویسی نشان داد. اما نمایشنامه نویسی را به صورت جدی با نوشتن تراژدی «روزیلده» ( ۱۸۳۶ ) آغاز کرد. موفقیت «روزیلده» نام پائولو جاکومتی ۱۹ ساله را به عنوان نمایشنامه نویسی خوش ذوق بر سر زبان ها انداخت و انگیزه اش را برای نوشتن تقویت کرد. او همان سال «لوئیزا استروتزی» ( ۱۸۳۶ ) را نوشت و سال بعد از آن «پائولو دی فورناری» ( ۱۸۳۷ ) و «گودبرتو پادشاه لومباردی» ( ۱۸۳۷ ) را. قابلیت های کار نمایشنامه نویسی جاکومتی در «خانوادهٔ لِرکاری» ( ۱۸۴۰ ) جووانی باتیستا نیکولینی، نمایشنامه نویس بزرگ آن دوران، را بر آن داشت تا یادداشتی بر این نمایشنامه بنویسد. نوشتهٔ نیکولینی باعث شد جاکومتی خود را کاملاً وقف تئاتر کند و از پذیرفتن مقام دبیری ویژهٔ فرماندار جنوا سر باز زند. او در همین سال قراردادی با یک گروه تئاتری امضا کرد که وی را متعهد به نوشتن سالانه پنج نمایشنامه می کرد. سال ۱۸۴۱، بعد از موفقیت «دومنیکینو» در صحنه، برای یک دورهٔ مطالعاتی به رم رفت و کمدی «شاعر و بالرین» ( ۱۸۴۱ ) را در آن جا نوشت و شاهد اجرایش هم بود. جاکومتی در سال ۱۸۴۲ علاوه بر انجام تعهدات ناشی از قراردادش، نمایشنامهٔ تاریخی «کریستف کلمب» ( ۱۸۴۲ ) را نوشت. سپس به کمدی روی آورد و با الهام از آثار کارلو گولدونی، کمدی های «چهار زن در یک خانه» ( ۱۸۴۲ ) و «یک شعر و یک حواله» ( ۱۸۴۳ ) را خلق کرد. ماه می ۱۸۴۳ در رم کار بر روی «ایزابلا دل فیه سکو» را دنبال کرد و با ترزا موتزیدولفی هنرپیشه پیمان زناشویی بست. همان سال با زنش سفری به فلورانس، تورینو و جنوا کرد و در جنوا به تماشای اجرای نمایشنامهٔ «برای مادر نابینایم» نشست که آن را به دوست نمایشنامه نویسش کیوزونه تقدیم کرده بود.
• در سال ۱۸۴۴، با کارفرمایش دومنیکونی اختلاف سلیقه پیدا کرد و دوباره به مدت سه سال به استخدام گروه قبلی ( جاردینی وولز بلاتی ) درآمد و دوازده نمایشنامه برای این گروه نوشت.
• جاکومتی در سال ۱۸۴۷، کار برای گروه تئاتری سلطنتی ساردنیا را آغاز کرد. او تعهد کرده بود در قبال دریافت ۳۰۰۰ لیر سالانه چهار نمایشنامهٔ حداقل دو پرده ای برای این گروه بنویسد. کار برای این گروه اگرچه درآمد بالایی برای جاکومتی نداشت، اما تثبیت اعتبار و رضایت او را به دنبال داشت. زیرا گروه مزبور بازیگران بسیار خوبی در اختیار داشت و از سازماندهی و مدیریت خوبی برخوردار بود و موجب امیدواری جاکومتی به آیندهٔ حرفه ای و اجتماعی اش شده بود. همین عامل باعث شد تا وی نمایشنامهٔ نیمه کارهٔ «کولا دی ریِنزو» ( ۱۸۴۸ ) را به اتمام برساند. نمایش این اثر به دلیل موضوع میهن پرستانهٔ آن در تورینو ممنوع شد، اما پاییز ۱۸۴۸ در فلورانس به اجرا درآمد. سال ۱۸۴۹ بعد از به صحنه رفتن نمایش «همه برادریم»، که موضوع آن نوع دوستی ریاکارانهٔ ارباب کلیسا بود، جاکومتی به دلیل ترس از تکفیر عازم تورینو شد. در این سال نمایش «کولا دی ریِنزو» بالاخره موفق به دریافت اجازهٔ نمایش در تورینو شد و جاکومتی توانست اثر خود را روی صحنهٔ تئاتر تورینو ببیند. جاکومتی در این ایام با احتیاط و خویشتن داری تمام به اجرای تعهداتش در قبال گروه تئاتر سلطنتی ساردنیا ادامه می داد، زیرا از حمایت حکومت آلبرتو محروم شده بود و تهدید سانسور و بیکاری را بیخ گوش خود احساس می کرد.
• جاکومتی سرانجام ناچار شد گروه تئاتر سلطنتی ساردنیا را ترک کند. او که از حمایت مالی حکومت محروم شده بود، مدتی برای گذران زندگی با گروه زوپتی همکاری کرد، سپس تورینو را ترک کرد و قراردادی با فانی سادوفسکی هنرپیشه بست و متعهد شد نمایشنامهٔ تاریخی «الیزابت ملکهٔ انگلستان» ( ۱۸۵۳ ) را برای او بنویسد. دوم ماه می ۱۸۵۳ در ونیز از همسر بی وفایش جدا شد و با روحیه ای سرشار از بدبینی «شب جمعهٔ مقدس» و «گناه در برابر گناه» را نوشت که روایتی پیچیده از یک ازدواج تقلبی بود.
wiki: پائولو جاکومتی