[ویکی فقه] وقایع کربلا در البدایة و النهایة. کتاب البدایة والنهایة اثر ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی (۷۷۴ق) می باشد که در آن به گوشه ای از وقایع عاشورا اشاره شده است.
ابن کثیر از مورخان شافعی مذهب در گزارش خود از قیام امام حسین (علیه السّلام)، بیشترین اخبار خود را در این باره، از تاریخ طبری به اختصار، نقل کرده است. افزون بر این، او از برخی از مقاتل همانند مقتل احمد بن حنبل، ابن ابی الدنیا، بغوی و محدثانی چون شعبی و یعقوب بن سفیان گزارش هایی را آورده است.
ابن کثیر از مورخان شافعی مذهب در گزارش خود از قیام امام حسین (علیه السّلام)، بیشترین اخبار خود را در این باره، از تاریخ طبری به اختصار، نقل کرده است. افزون بر این، او از برخی از مقاتل همانند مقتل احمد بن حنبل، ابن ابی الدنیا، بغوی و محدثانی چون شعبی و یعقوب بن سفیان گزارش هایی را آورده است.
[ویکی فقه] کتاب البدایة والنهایة اثر ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی (۷۷۴ق) می باشد که در آن به گوشه ای از وقایع عاشورا اشاره شده است.
ابن کثیر از مورخان شافعی مذهب در گزارش خود از قیام امام حسین (علیه السّلام)، بیشترین اخبار خود را در این باره، از تاریخ طبری به اختصار، نقل کرده است. افزون بر این، او از برخی از مقاتل همانند مقتل احمد بن حنبل، ابن ابی الدنیا، بغوی و محدثانی چون شعبی و یعقوب بن سفیان گزارش هایی را آورده است.
خرده گیری به شیعه
او چون شاگرد ابن تیمیه (۷۲۸ق)، که فرقه وهابیت برخاسته از اندیشه های اوست، بوده است، از افکار ستیزه جویانه وی با شیعه، تاثیر پذیرفته و از این رو در نگاشته خود، بر شیعه به دلیل عزاداری برای امام حسین، خرده گرفته و این کار را ریا دانسته است! وی حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و در جایی از اثرش، با عنوان «قصة الحسین بن علی و سبب خروجه من مکة فی طلب الامارة و...» برداشت و تفسیر تحریف آمیز و وارونه از اهداف و انگیزه قیام امام حسین (علیه السّلام) ارائه کرده و حضرت را همانند انسان های بی ایمان قدرت طلب و ریاست خواه دانسته که نهضت خود را به انگیزه طلب حکومت و دستیابی به قدرت، برپا داشته است! او با این سخن، به این قیام الهی و دینی، ماهیتی سیاسی_دنیوی داده است.افزون بر این، او گزارش حوادث سال ۶۱ قمری مربوط به قیام امام حسین (علیه السّلام) را با عنوان «وهذه صفة مقتله ماخوذة من کلام ائمة هذا الشان لا کما یزعمه اهل التشیع من الکذب» آغاز کرده و با این تعبیر، ناهمسویی و تقابل خود را با شیعه نشان داده است. وی در این قسمت، اگرچه همان گزارش های طبری را آورده است، در پایان آن، از اینکه طبری، اخبار ابومخنف شیعی را آورده _در حالی که احادیث او نزد ائمه اهل سنت به رغم شمرده شدن وی از محدثان اهل ضبط، ضعیف شمرده شده است_ بر او خرده گرفته و افزوده است که اگر طبری و امثال او، چنین اخباری را درباره قیام عاشورا نیاورده بودند، او آنها را بیان نمی کرد؛ هرچند در برخی از آنچه که آورده، مناقشه و نظر است.
اعتراف ابن کثیر به حوادث خارق العاده
همچنین ابن کثیر، اگرچه عقوبت دنیوی کشندگان امام حسین (علیه السّلام) را پذیرفته و بر این باور است که افراد اندکی جان سالم از آن بدر بردند، حوادث خارق العاده پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام)، از قبیل سرخی آسمان و باریدن خون از آن، کسوف خورشید، جاری شدن خون از دیوارهای کاخ ابن زیاد و... را منکر شده و با آنکه اعتراف کرده که طبرانی و حاکم نیشابوری اخباری را در این باره آورده اند، مدعی شده است که شیعه، چنین احادیث دروغین آشکاری را جعل کرده است پیداست که این گونه داوری، ناشی از تعصب آموی و ضد شیعی اوست و ارزش علمی ندارد.
ابن کثیر از مورخان شافعی مذهب در گزارش خود از قیام امام حسین (علیه السّلام)، بیشترین اخبار خود را در این باره، از تاریخ طبری به اختصار، نقل کرده است. افزون بر این، او از برخی از مقاتل همانند مقتل احمد بن حنبل، ابن ابی الدنیا، بغوی و محدثانی چون شعبی و یعقوب بن سفیان گزارش هایی را آورده است.
خرده گیری به شیعه
او چون شاگرد ابن تیمیه (۷۲۸ق)، که فرقه وهابیت برخاسته از اندیشه های اوست، بوده است، از افکار ستیزه جویانه وی با شیعه، تاثیر پذیرفته و از این رو در نگاشته خود، بر شیعه به دلیل عزاداری برای امام حسین، خرده گرفته و این کار را ریا دانسته است! وی حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و در جایی از اثرش، با عنوان «قصة الحسین بن علی و سبب خروجه من مکة فی طلب الامارة و...» برداشت و تفسیر تحریف آمیز و وارونه از اهداف و انگیزه قیام امام حسین (علیه السّلام) ارائه کرده و حضرت را همانند انسان های بی ایمان قدرت طلب و ریاست خواه دانسته که نهضت خود را به انگیزه طلب حکومت و دستیابی به قدرت، برپا داشته است! او با این سخن، به این قیام الهی و دینی، ماهیتی سیاسی_دنیوی داده است.افزون بر این، او گزارش حوادث سال ۶۱ قمری مربوط به قیام امام حسین (علیه السّلام) را با عنوان «وهذه صفة مقتله ماخوذة من کلام ائمة هذا الشان لا کما یزعمه اهل التشیع من الکذب» آغاز کرده و با این تعبیر، ناهمسویی و تقابل خود را با شیعه نشان داده است. وی در این قسمت، اگرچه همان گزارش های طبری را آورده است، در پایان آن، از اینکه طبری، اخبار ابومخنف شیعی را آورده _در حالی که احادیث او نزد ائمه اهل سنت به رغم شمرده شدن وی از محدثان اهل ضبط، ضعیف شمرده شده است_ بر او خرده گرفته و افزوده است که اگر طبری و امثال او، چنین اخباری را درباره قیام عاشورا نیاورده بودند، او آنها را بیان نمی کرد؛ هرچند در برخی از آنچه که آورده، مناقشه و نظر است.
اعتراف ابن کثیر به حوادث خارق العاده
همچنین ابن کثیر، اگرچه عقوبت دنیوی کشندگان امام حسین (علیه السّلام) را پذیرفته و بر این باور است که افراد اندکی جان سالم از آن بدر بردند، حوادث خارق العاده پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام)، از قبیل سرخی آسمان و باریدن خون از آن، کسوف خورشید، جاری شدن خون از دیوارهای کاخ ابن زیاد و... را منکر شده و با آنکه اعتراف کرده که طبرانی و حاکم نیشابوری اخباری را در این باره آورده اند، مدعی شده است که شیعه، چنین احادیث دروغین آشکاری را جعل کرده است پیداست که این گونه داوری، ناشی از تعصب آموی و ضد شیعی اوست و ارزش علمی ندارد.