ورجاوند


مترادف ورجاوند: ارجمند، ارزشمند، برازنده، فرهمند، محترم، گرامی

متضاد ورجاوند: بی مقدار

فرهنگ اسم ها

اسم: ورجاوند (پسر) (پهلوی، اوستایی) (تلفظ: varjāvand) (فارسی: وَرجاوند) (انگلیسی: varjavand)
معنی: بلند پایه و برازنده و ارجمند، ( به مجاز ) ورجمند و دارای فره ی ایزدی
برچسب ها: اسم، اسم با و، اسم پسر، اسم پهلوی، اسم اوستایی

لغت نامه دهخدا

ورجاوند.[ وَ وَ ] ( ص مرکب ) ارجمند. برازنده. || دارای فره ایزدی. خداوند ارج. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

بلند پایه از معتقدات مزدیسنان ظهور هوشیدر [ نخستین موعود ] است و یکی از وقایع این ظهور به سر کار آمدن پادشاهی است از نژاد کیانیان که در ناحیه کینیستان ( چین یا سمرقند ) و برخی گویند میان هندوان تولد خواهد یافت . این شاهزاده بهرام نام دارد و بلقب [ ورجاوند ] خوانده میشود و پس از مبارزات بسیار و جنگهای متعدد از همت مردانه وی ایران آباد شود .
بلندپایه، ارجمند، نیرومند
۱- ( صفت ) ارجمند برازنده . ۲ - دارای فر. ایزدی خداوند ارج .

فرهنگ معین

(وَ وَ ) [ په . ] (ص . ) ارجمند، گران قدر.

فرهنگ عمید

۱. بلندپایه، ارجمند، برازنده.
۲. نیرومند.

دانشنامه آزاد فارسی

وَرجاوَند
به معنی بلندپایه و برازنده و دارندۀ فرّ ایزدی، عنوانِ برخی از چهره های اسطوره ای در آیین زردشتی . به باور زردشتیان پس از کِی گُشتاسپ دیگر فرّ به کسی تعلق نگرفت ، اما اَهورامزدا فرّ ایزدی را تا روز رستاخیز برای ایرانیان نگه می دارد و سرانجام سوشیانت از فرّ ایزدی برخوردار می شود و از پیرامون دریاچۀ هامون برمی خیزد و راستی و دادگری را در جهان می گستراند. یکی از نشانه های فرارسیدن زمان ظهور سوشیانت موعود، بر روی کارآمدن دوبارۀ فرمانروایی از نژاد کیانیان است . این فرمانروا بهرام نام دارد و ورجاوند یا شاه بهرام ورجاوند خوانده می شود. بهرام ورجاوند پس از جنگ های گوناگون ، با سپاهی که در ۳۰سالگی از چین و هند می آورد ایران را از همۀ بدی ها می رهاند و آباد می کند.

جدول کلمات

بلند پایه, ارجمند

پیشنهاد کاربران

بلندپایه
ورجاوند به معنی شکوهمند است
مرکب از ور ( برجسته ) جا ( جایگاه ) وند ( مند )
به معنی والامقام و کسی که دارای جایگاه برجسته ای میباشد
اگر ورجا ارج و ارز یا برز بود انرا ارجمند و ارزمند و برزمند میگفتند بیگمان ورجا چیز دگر است
کسی که دارای نیرویی است شگفت.
عزیز، دوست داشتنی
وَرجاوَند - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک )
نام پسرانه
اوستایی: وَراکاهُوَنت ( varəcahuvant - کوشا، پر انرژی، پر جنب و جوش )
پهلوی: وَرزاوَند ( warzāwand - دارای نیروی اعجاز، کاریزما گر! )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( واژه انگلیسی "wizard: جادوگر" هم از این واژه گرفته شده است! ) )
به باور زرتشتیان:
فرنام ( لقب ) پادشاهی است به نام "بهرام وَرجاوند" که به هنگام رُخ نمودن هوشیدر ماه ( سوشیانت، امام زمان ) ؛ پس از جنگیدن و دلاوری های بی شمار، ایران را از دست پلیدان نجات می دهد و آن را آباد می کند!
وَرج: ارج - ارزش، اعتبار، بها، قیمت -
شأن، بزرگی، فَرّ، منزلت، رتبه، جاه و مقام
ا : پسوند وابستگی ( نسبت ) و دارندگی
وَند: پسوند وابستگی ( نسبت ) و دارندگی
معنی: پاک و مقدس، پارسا و سِپَنتا، اَشو! -
دارای فَرّ ایزدی، شکوهمند، با شوکت، والایی، بزرگی، بلندمرتبگی، فرازمندی، اَهلَو ( پهلوی: ahlaw )

واژه ورجاوند در دانش نامه آبادیس با معناهای گوناگون آمده اما یکی از معانی آن ( مقدس ) ، از قلم افتاده است. ورجاوند با این چیما، در ادبیات مزدیسنایی و زرتشتی دریافتنی است.
هو
بلند پایه ، ارجمند، نیرومند، برازنده.
ورجاوند= ارزشمند

بپرس