وراثت در اسلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] درباره ارث آیات متعدّدی نازل شده است که در بین آیات الاحکام ، عدد قابل توجّهی به شمار می آید. برخی از آیات به بیان ارث هایی که اسلام آن ها را نفی کرده، پرداخته، برخی دیگر، احکام ارث را در اسلام بیان می کنند و پاره ای از آیات به مباحث جانبی آن نظر دارند.
اعراب جاهلیّت مانند بیش تر ملّت های کهن نظیر رومی ها، یونانی ها، هندی ها، مصری ها و چینی ها زنان و ناتوانان را از ارث محروم می دانستند و از طرف دیگر، به فرزند خوانده و کسی که با او پیمان حمایت می بستند، ارث می دادند.
← به ارث بردن نکاح همسران
گرچه بر تمام اموالی که از شخص متوفّا باقی می ماند، به اتّفاق امّت ، ارث گفته می شود ولی مخارج تجهیز، پرداخت بدهی (شخصی و الهی مانند خمس و زکات ) و عمل به وصیّت ، پیش از انتقال ارث به وارث، صورت می گیرد؛ البتّه کافر بودن، عبد بودن و نیز قاتل مورث بودن، از موانع ارث و موجب حرمان وارث از ارث است.در آیات ۱۱ -۱۲ سوره نساء، پس از بیان ارث فرزندان و پدر و مادر می فرماید: «مِن بَعدِ وصیَّة یوصی بِها اَو دَین». براساس این عبارت، پس از عمل به وصیّت میّت و پرداخت بدهکاری او، نوبت به ارث می رسد. ذیل آیه ۱۲ سوره نساء پس از بیان ارث خواهر و برادر می فرماید: «مِن بَعدِ وَصیَّة یوصی بِها اَو دَین غَیرَ مُضارّ». مفسّران گفته اند: مقصود از وصیّت و دَیْن مضارّ، وصیّت به بیش از ثلث یا اقرار دروغین به دَیْن یا محروم کردن بعضی ورثه از ارث است. از نظر امامیّه ، آیه ۱۸۰ سوره بقره بر جواز وصیّت برای وارث دلالت می کند: «کُتِبَ عَلَیکُم اِذا حَضَرَ اَحدَکُمُ الموتُ اِن تَرکَ خَیرًا الوَصیَّةُ لِلولِدَین و الاَقرَبین»؛ چون شکّی نیست که پدر و مادر در رتبه اوّل وارثان قرار داشته، کسی مانع از ارث آن ها نیست. در عین حال، آیه از وصیّت برای آن ها سخن می گوید؛ امّا اهل سنّت معتقدند که وصیّت برای وارث جایز نیست و آیه مذکور و آیات دیگر، نظیر ۲۴۰ سوره بقره با آیات ارث نسخ شده اند؛ ولی چون هیچ گونه تنافی بین آیات ارث و این آیه وجود ندارد، نسخ بیوجه است؛ بدین سبب، بعضی از اهل سنّت نیز به عدم نسخ قائل شده اند و بر فرض التزام به نسخ باید گفت: وجوب وصیّت، نسخ شده و استحباب آن باقی است. گفته می شود عالمان متأخّر اهل سنّت از قول به عدم جوازِ وصیّت برای وارث عدول کرده، به جواز قائل شده اند.
اهمّیّت فراگیری احکام ارث و عمل به آن
اهمّیّت دانستنِ احکام ارث در اسلام به حدّی است که از آن به «نصف علم» تعبیر و به آن سفارش شده، و به صورت علمی مستقل به نام «علم الفرائض» در آمده است. این اصطلاح ، از آیات (مانند آیه ۷ سوره نساء) و روایات گرفته شده است. از جمله اموری که بر اهمّیّت ارث دلالت دارند، عبارت اند از: ثواب عمل به این احکام، بزرگی گناه تجاوز به ارث، و انذار از آن، تنوّع کیفر تجاوز و نیز نوع کیفرها. به سبب اهمّیّت ویژه ارث یتیم ، کیفرهای خاصّی (افزون بر کیفرهای عام تجاوز به ارث)، برای تجاوز به آن در نظر گرفته شده است. آیه ۱۰ نساء/۴ کیفر تجاوز به مال یتیم را خوردن آتش و داخل شدن در جهنم بیان می کند. به عقیده مفسّران، «یَأکُلونَ اَمولَ الیَتمی ظُلما» کنایه از هرگونه تصرّف غاصبانه و اتلاف است که اراده چنین تصرّفی از کلمه «أکل» در زبان فارسی نیز رایج است. طبق ظاهر آیه، خوردن ظالمانه مال یتیم، به حقیقت، خوردن آتش است؛ چنان که طبق مفاد روایتی در روز قیامت ، شعله های آتش دهان خورندگان مال یتیم را پر می کند. آیه ۱۴ نساء/۴ خلود در آتش را برای متجاوزان به ارث یتیم می داند: «و مَن یَعصِ اللّهَ و رَسولَه و یَتعَدَّ حُدودَهُ یُدخِلهُ نارًا خلِدًا فیها و لَه عَذابٌ مُهین». برخی مفسّران معتقدند: این آیه، همه متجاوزان به ارث را دربرمی گیرد؛ ولی خلود درباره مسلمانان، به معنای بقای طولانی در آتش است (معنای کنایی). قرآن ، پس از سرزنش وابستگی به دنیا و برشمردن نمونه هایی از آن، به خوردن میراث ضعیفان اشاره می کند: «و تَأکُلُونَ التُّراثَ اَکلاً لَمّا». مقصود از «اَکلاً لَمّا» این است که نصیب خود و دیگران را می خورند؛ چون «لمّ» در لغت ، به معنای «جمع» یا «جمع شدید» است. برخی آیه را با توجّه به آیات پیشین، در ارث یتیم منحصر دانسته اند؛ البتّه ممکن است با توجّه به روش جاهلیّت، خصوص ارث زنان و ضعیفان منظور باشد. آیه در ادامه، به شدّتِ عذاب آن در قیامت اشاره می کند: «فَیَوملِذ لا یُعَذِّبُ عذابَه اَحد و لا یوثِقُ وثاقَه اَحد». از این که عذاب بر مجموع گناهانی که یکی از آن ها تجاوز به ارث یتیم است، مترتّب شده، اهمّیّت ارث فهمیده می شود؛ به ویژه بنابراین که آیات ۱۹ -۲۰ را تفسیر آیات ۱۷ -۱۸ بدانیم؛ چون در این صورت، فقط دو صفتِ «تجاوز به ارث یتیم» و «محبّت زیاد به مال»، موجب چنین عذابی خواهد شد.
احکام کلّی ارث
...

پیشنهاد کاربران

بپرس