وجیه
/vajih/
مترادف وجیه: جمیل، خوشگل، زیبارو، زیبا، صبیح، قشنگ، رئیس، سرکرده، مهتر، معتبر، مقبول، موردتوجه، وجیه المله
متضاد وجیه: زشت
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: نیکو روی، زیبا، دارای قدر و منزلت و محبوبیت نزد مردم، ( عربی )، خوشگل، وجیهه
برچسب ها: اسم، اسم با و، اسم دختر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - صاحب جاه و قدر : (( ... صغیر و کبیر و رفیع و وضیع و خطیر و حقیر و مجهول و وجیه و خامل و نبیه همه را بوقت استغاثت در یک نظم و سلک منخرط دارد. ) ) ۲ - مهتر قوم رئیس . ۳ - مورد توجه مردم وجیه المله. ۴- با وجاهت زیبا خوشگل جمع : وجهائ .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. صاحب قدر و جاه.
۳. بزرگ قوم.
پیشنهاد کاربران
وجیه از وجه می آید. وجه یعنی چهره، صورت. آنچه دارای شکل موزون و نیکو باشد وجیه است. برای همین گاهی در استدلال نیز گفته می شود این استدلال وجیه نیست. یعنی شکل منطقی و صحیحی ندارد.
توجیه کردن یک چیز یعنی به آن سر و صورت منطقی داد
توجیه کردن یک چیز یعنی به آن سر و صورت منطقی داد
صاحب وجاهت ؛ وجیه. آبرومند.
خوشنام
آبرومند - معتبر
زیبا روی و عربی است