همتای فارسی این واژه عربی واژه �کیان� است
هستی من ز هستی اوست !!!. به چه معنا، چگونه و چطور ؟. در روند کشف معنای این عبارت زیبای فارسی و پاسخ گوئی به این سوال، شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که سری یا سلسله و یا زنجیره ی علت و معلول بصورت یک خط نمی باشد طوریکه در طول آن بسوی گذشته ها و آینده ها نتوان اولین و آخرین حلقه های آنرا بطور حقیقی و دقیق تعیین نمود بلکه دایره وار ست و کلیه حلقه های آن منجمله اولین و آخرین بر هم منطبق و یکی اند، واحد و یگانه. هر کدام از حلقه های این زنجیره بطور کامل و در عین واحد هم معلول حلقه ی قبل و هم علت حلقه ی بعد از خود می باشند. کلیه حلقه های قبلی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی پائینی یا پست تر از آغاز سفر تاکنون دیگر وجود ندارند بلکه هرکدام یکی پس از دیگری با جهش های کلی کوانتمی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، به همدیگر تبدیل و به حلقه فعلی منجر گردیده اند. یعنی این دنیای پدیدار شده یا فنومنی به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست که هنوز بطور کامل به ظهور و پیداش و فعلیت نرسیده، اما مطمئنن و یقینن بطور کامل به فعلیت خواهد رسید. و کلیه ی حلقه های بعدی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بالائی یا برتر هم تا پایان سفر وجود ندارند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با پرش های کلی کوانتمی از راه و به روش اشاره شده از حلقه ی فعلی آفریده خواهند شد تا یک دور کامل روی محیط دایره و بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. مسیر حرکت لحظه ی جاودانه حال هم دایره وار میباشد و همیشه پس از یک دور کامل حرکت آن از نو آغاز میگردد و لذا پدیده ی دینی تحت عنوان آخر زمان هرگز اتفاق نخواهد افتاد. این روند و تصویر در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر می باشند. عشق ها و زندگی های نباتی و حیوانی و افراد انسانی هیچ چیز های دیگری نیستند و نمی توانند باشند غیر از عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خدای حقیقی و واقعی در قالب جزئیات زنده. همچنین مفید خواهد بود بدانیم که حرکت هستی یا وجود دایره وار می باشد؛ هم در حالت کلی گیتیائی یا کیهانی و یا جهانی و هم در حالت های جزئیاتی زنده و غیر زنده در بطن کل و بهمراه آن. خالق و مخلوقات، آفریدگار کائنات و خود کائنات، واجب الوجود و ممکن الوجود یکی می باشند و نه دو تا چیز متفاوت از همدیگر. دو عالم کلی؛ یکی غیب و امر و ملکوت و دیگری شهود و خلق و ملک یکی اند و منطبق بر هم منطبق بصورت باطن و ظاهر و نه اینکه اولی در نهایت حاشیه بالائی و دیگری در نهایت حاشیه پائینی هستی و وجود بیکران و بینهایت و جدا و بریده از هم قرار داشته باشند. هستی یا وجود بیکران یا بینهایت همانطور که از نامش پیداست، فاقد حاشیه می باشد، چه چپ و راست، چه جلو و عقب، چه پائین و بالا، چه شرق و غرب، چه شمال و جنوب و چه و چه. خدای حقیقی و واقعی در قالب جزئیات انسانی هم صلح طلب است هم جنگجو، هم سالم است هم بیمار، هم دانا و هوشیار است هم نادان و بیهوش یا کم هوش، هم دیندار و خدا باور است هم بیدین و خدا ناباور و هم طیف وسیعی در بین این دو جناح یا جبهه کناری یا حاشیه ای اقتدار گرا و حاکمیت خواه ، هم فقیر و ناتوان و بینواست هم ثروتمند و توانا و با نوا، هم قاتل است و هم مقتول، هم خَیِر است و هم شرور، هم ریش و سبیل دار است هم بی ریش و سبیل، هم مقنعه پوش و چارقدی و چادری و مانتو پوش است هم بیزار از این حجاب ها و پوشش های ظلمانی و تاریک ، هم موئمن و بیگناه و راستگو ست هم کافر و گناهگار و دروغ گو. برخلاف بینش و باور دینی بخصوص ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یک موجود خیالی - اوهامی تحت نام ها و القلابی از قبیل ؛ لوسی فِر ، ابلیس، زَتان، اهریمن و یا شیطان، سلطان جهنم، گُر دهنده ی آتش دوزخ با بدن های گناه کاران و مشرکین و ملحدین و مفسدین فی الارض، وجود ندارد طوریکه ریشه ی بدی ها و زشتی ها و شر یات به آن ارجاع داده شوند. هر چه هست و نیست، هر چه که وجود دارد و ندارد فقط خدای حقیقی و واقعی است که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد.
... [مشاهده متن کامل]
ز بند و کمند عشق تو ای یار ای پروردگار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست کمر به رکوع سر به سجده رو به زمین و آسمان و دست به دعا/ کجا و کَی توانند گریزند این مخلوق ناچیز زین خال ها داغ های زیبا معجزه آسا به امر و خواست تو نهاده بر سر و دل و دست و پا/ یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد/ شمس درد و هجران جلال وصل و درمان پسندند/ من و بابا طاهر او عریان و مِه پوشان آن پسندیم / که جان جانان برای اجزای خود پسندد / هم درد و درمان هم درد بی درمان هم وصل و غربت هم هجرت و هجران پسندد/ گریزان از دست دشمنان در بین راه هراسان به غاری پناه بران/ شاید به امر الله عنکبوتی هوشیار و زیرک تارکشان/ او را از دید دشمنان در پشت پرده در امن و پناه گیران/.
در فرواژه ( اصطلاح ) هایی مانند "با وجود اینکه"، "با وجود آنکه" و. . می توان واژه ی وجود را سترد و بااینکه یا باآنکه را به کار برد،
نیازی به واژه وجود در اینجا نیست:
با وجود اینکه درسم رو خوب خونده بودم، نمره خوبی نگرفتم.
با اینکه درسم رو خوب خونده بودم، نمره خوبی نگرفتم.
وجود: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی سُغدی زاماک zāmāk می باشد.
در برخی گزاره ها می توان [دیده شدن] را به جای [ وجود داشتن] به کار برد:
در جنگلهای ایران گونه های گیاهی و جانوری فراوانی وجود دارد.
در جنگلهای ایران گونه های گیاهی و جانوری فراوانی دیده می شود.
با به شیوه ای ساده تر
در جنگلهای ایران "" "" "" "" هست.
واژه وجود
معادل ابجد 19
تعداد حروف 4
تلفظ vojud
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( وُ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی vojud
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
وشت همان وَجد/وژد در زبان اَربیک است که از آن واژه ی "وجود" را برساخته اند
آنچه که �وجود� دارد می وَجدَد/می وَشتَد و می رَخسد و جنبان است و هر آنچه که می وَشتَد و می رَخسد شادی آورست، پس زندگی جایگاه وَشتیدن و رَخسیدن و شادی و سرور و جشن است و هرآنچه که در برابر آن خود نمایی می کند و آنرا از جنبش باز میدارد پیامی است که درونمایه اش جنگ و مرگ و کشتار و نیستی است که امروزه بنام دین و کیش و آیین و. . . در گوش مردمان، آوازه گری و فریاد زده می شود
... [مشاهده متن کامل] حضور
نهاد
ماهیت
وجود داشتن = پدیدار بودن، فراهم بودن، بودن
کارواژه "بودن" را می توان همیشه و بدرستی بجای "وجود داشتن" بکار برد:
وجود داشت = بود
وجود دارد = هست
وجود خواهد داشت = خواهد بود
وجود داشته باشد = بوده باشد، باشد
بودن
موجود
وجود
واجد
موجودات
اینها از و ج د عربی هستند
مثل ممکن الوجود
مثل واجب الوجود
مثل موجودات
مثل وجدان
مثل یوجد
این کلمه عربی و قرآنی هست
هستی . بودن . زنده بودن . حتی نفس کشیدن .
سراپا
وجود
این واژه ء اَرَبیده که :
ریشه اَش وَجد است خود از واژه ء پارسی وَشت گرفته شده:
وَشت یا به پارسی امروز گَشت که همان گَشتن یا گَردیدن می باشد و مینه آغازینش از هالتی یا چه گونگی ای به هالتی دیگر درآمدن است که از آن فهمیده ء هَرکت و جنبش برداشت می شود.
... [مشاهده متن کامل]
هَر چند در پارسی کهن به رَغسیدن ( رَقصیدن ) وَشتن میگفتند که آن از آن روی بوده که رَغسنده با رَعس می جُنبیده و هرکت می کرد است.
اگرچه در زبان پارسی و اروپایی واژه ء دیگری هم هست:
در زبان انگلیسی به وجود exist می گویند که واژه ء آمیخته ءالاتینی است :
exist : ex - ist
ex = پیشوند لاتین که هم ریشه با :
انگلیسی : out
آلمانی : aus
پارسی : آز ، اَز ، زُ ، هَ
ist = ستاک یا بُن کنون بودن و همریشه با :
انگلیسی : is
آلمانی : ist
پارسی : اَست
روی هم رفته : به بیرون آمده و بود شده
هَست یا هَستی پارسی همین exist است .
هَست: هَ ( ex, out, aus, آز، اَز، اَ ) که اَ به هَ دگریده شده،
اَست ( ist , is )
هال این پُرسش پیش انداخته میشود که چرا ما دو واژه برای این فهمیده ( پِیمیده ) داریم ، شاید پاسخ این باشد که اندیشمندان با دو نِگَر ناهمسان به این افته و نهاده ( مورد و موضوع ) پرداخته اند.
به گُمان من گَشت یا وَشت یا وَجد به مینهء هَرکَت یا هَرکِش است و پایه جهان از نگر فَردانان این بوده که جهان مادی از نیستی به هستی گشته یا وَشته یا وَجده شده و همین گونه در هال هَرکت و جُنبش است .
( هَرکت واژه ای آریایی - اروپایی است )
میتوان با نگر به ریشه واژه ء این دانشواژه ( اصطلاح ) و اینکه وات " ج" هم در پارسی امروز جا اقتاده و وات گوشنوازی است و به پُرباری و سَرشاری پارسی افزوده کارواژه ای از ریشه وجد یا هتا وَشت ساخت و آن را با نگرش به دستگاه واژه سازی پارسی گُسترد :
پیشنهاد :
وَجدَن یا وَجیدن ، وَجاندن
وَجه ، وَجَنده ، وَجِش
وَشتن ، وَردیدن ، وَرداندن
وَرد ، وَرده ، وَردا ، وَردِش ، وَرداک ، وَردال ، وَردَنده ، وَردِمان ، وَردشگاه ، . . .
وَشت ، وَشته ، وَشتار ، وَشتمان ، وَشتگَر ، وَشتگاه
بود، هستی، نفس، هویت، عرضه، کارآیی، لیاقت
پدید
وجود دارد
پارسیش
پدید دارد
پدیدار شد
هستی
واژه یا لغت وجود را فکر نمیکنم اربی باشد، باید در فرهنگ واژگان یا لغتنامه های زبان های ایرانی_آریایی جستجو و ریشه یابی کرد. . .
بود . هست
جرأت
مثلاً وجودش را نداری یعنی جرأت انجامش را نداری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)