والیه

فرهنگ اسم ها

اسم: والیه (دختر) (عربی) (تلفظ: vāliye) (فارسی: واليه) (انگلیسی: valiye)
معنی: حاکم، پادشاه، سلطان، ( مؤنث والی ) ( در قدیم ) حاکم و پادشاه و سلطان ( زن )، مؤنث والی
برچسب ها: اسم، اسم با و، اسم دختر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

( والیة ) والیة. [ ی َ ] ( ع ص ) مؤنث والی. رجوع به والی شود.
والیه. [ ی َ ری ِ ] ( اِخ ) شهری است خرد و انبوه [ از جزیره ] و بانعمت. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

شهری است خرد و انبوه . و با نعمت

دانشنامه آزاد فارسی

والیِه (قرن ۱۳ق)
(یا: حُسْنِ جَهانْ خانُم) از زنان ادیب و شاعر ایران در دورۀ قاجار. دختر فتحعلی شاه قاجار بود و با خسروخان، پسر حاکم کردستان، ازدواج کرد و به آن جا رفت. پس از مرگ خسروخان، والیه به جای فرزند نابالغش مدت ۱۰ سال امور حکومت کردستان را اداره کرد. پس از آن که حاکم گرّوس به قصد تسخیر کردستان به آن جا لشکر کشید، والیه به جنگ او رفت و به فرماندهی سپاه پرداخت و دشمن را ناکام گذارد. وی شعر می سرود و «والیه» تخلص می کرد و کتابی به نام بساط و نشاط نوشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس