واق
لغت نامه دهخدا
واق. ( اِ ) نام پرنده ای است. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به واک شود. || غوک. وزق. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
واق. [ قِن ْ ] ( ع ص ) صورتی از واقی. نگهدارنده. نگهدار. ( از اقرب الموارد ) ( غیاث اللغات ). رجوع به واقی شود. || شفیع. ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ). || سرج واق ؛ زین غیر معقر. ( از اقرب الموارد ). زینی که پشت ریش نکند ستور را. ( منتهی الارب ). || فرس واق ؛ اسبی که از رفتن بیم دارد بخاطر دردی که در سم آن بود. ( از اقرب الموارد ). اسب سم بر جایگاه نهنده. ( از منتهی الارب ). || ( اِ ) ورکا ( ظ: ورکارک ) که مرغی است آن را واق گویند، بخاطر بانگ او. ( منتهی الارب ). غراب یا صرد. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - غوک وزغ . ۲ - (اسم ) آواز غوک . ۳ - (اسم ) آواز سگ .
صورتی از واقی نگهدارنده . نگهدار
فرهنگ عمید
۲. کلاغ.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وَاقٍ: نگهدارنده (اسم فاعل از ماده وقایة به معنای نگهداری است )
ریشه کلمه:
وقی (۲۵۸ بار)
«ولیّ» (سرپرست و حافظ) و «واق» (نگهدارنده) گر چه از نظر معنا شبیه اند ولی این تفاوت را دارند که یکی جنبه اثباتی را بیان می کند و دیگری جنبه نفی را، یکی به معنای نصرت و یاری است و دیگری به معنای دفاع و نگهداری.
ریشه کلمه:
وقی (۲۵۸ بار)
«ولیّ» (سرپرست و حافظ) و «واق» (نگهدارنده) گر چه از نظر معنا شبیه اند ولی این تفاوت را دارند که یکی جنبه اثباتی را بیان می کند و دیگری جنبه نفی را، یکی به معنای نصرت و یاری است و دیگری به معنای دفاع و نگهداری.
wikialkb: وَاق
دانشنامه عمومی
یک واق یا پارس کردن ( به انگلیسی: Bark ) صدایی است که بیشتر توسط سگ ها تولید می شود. دیگر جانوران که این نوفه را می سازند، دربرگیرنده گرگ ها[ ۱] ، کایوت ها، فُک ها و کوئول ها اند. ووف هم در زبان انگلیسی برای این صدا، به ویژه برای سگ های بزرگ است. «واق واق کردن» یا «پارس کردن» نیز یک فعل است که صدای تیزِ جانورانی مشخص را نشان می دهد.
شناسایی واق سگ از واق گرگ بهتر است. واق گرگ تنها ۲٫۴٪ از همهٔ آوازیدن وی را نمایندگی می کند[ ۲] و به عنوان رخدادی کمیاب است. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشناسایی واق سگ از واق گرگ بهتر است. واق گرگ تنها ۲٫۴٪ از همهٔ آوازیدن وی را نمایندگی می کند[ ۲] و به عنوان رخدادی کمیاب است. [ ۳]
wiki: واق
پیشنهاد کاربران
واژه واق
معادل ابجد 107
تعداد حروف 3
تلفظ vāq
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از فارسی: واک] ‹واک، واقی› ( زیست شناسی )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 107
تعداد حروف 3
تلفظ vāq
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از فارسی: واک] ‹واک، واقی› ( زیست شناسی )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
یک نوع از بوتیمار در منطقه چمچمال استان کرمانشاه زندگی می کند که در زبان محلی به آن 《 واق 》می گویند.
https://fa. m. wikipedia. org/wiki/بوتیمار
https://fa. m. wikipedia. org/wiki/بوتیمار
کلمه ( واق ) اسم فاعل از ماده ( وقایه ) به معنای نگهداری است .
در پارسی " هاپ هاپ " گفته می شود ، چنانکه به سگ در گفتار کودکانه و کوچه بازاری " هاپو " نیز گویند.