وارخد

لغت نامه دهخدا

وارخد. [ رَ ] ( ص ) کاهل. تنبل. ( برهان ) ( آنندراج ). || گدا و مفلس. ( ناظم الاطباء ). || مرد لوند را گویند. ( جهانگیری ).

پیشنهاد کاربران

بپرس