وابردن

لغت نامه دهخدا

وابردن. [ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) بازبردن : کشف ؛ وابردن اندوه ، وابردن پرده. ( ترجمان القرآن ). استکشاف ، فرج ؛ وابردن اندوه و غیره. ( منتهی الارب ) : آوازی شنود که هان اگر میخواهی تا نعمت جمله دنیا وقف تو کنم اما اندوه خویش از دلت وابرم که اندوه و نعمت دنیا هر دو در یکدل جمع نیاید. ( تذکرة الاولیاء ). || وابردن ( نان )؛ واکردن وپهن کردن خمیر نان باشد بجهت لواش پختن. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

باز بردن . کشف
( مصدر ) ۱ - بردن زایل کردن : (( ... پس اندوهها که تو از مسلمانان وا بردی . ) ) بعد از وا بردی ( این قسمت منبع میباشد ) ۲ - پهن کردن خمیر نان جهت پختن نان .

پیشنهاد کاربران

بپرس