هیپولیتا یا هیپولیته ( به انگلیسی: Hippolyte یا Hippolyta ) در اساطیر یونانی، زنی زیبا و قدرتمند با نام های بسیار که یکی از ملکه های آمازون بود. آمازون ها زنان سلحشور و بلندقامتی بودند که از نوادگان آرس، خدای جنگ به شمار می رفتند. آن ها گاهی برای بقای نسل با مردهای قوم های دیگر ملاقات می کردند، اما فقط دخترها را بزرگ، و پسرها را می کشتند. هیپولیتا دارای کرستی سحرآمیز بود که از پدر خود آرس گرفته بود. کرست به مانند کمربندی بود که نشانهٔ قدرت او به عنوان ملکه آمازون ها بود. داستان های زیادی دربارهٔ هیپولیتا وجود دارد که هرکدام دارای پایان متفاوتی نیز هست. به طور مثال، در تفاسیر مختلف او یا توسط تسئوس، پسرش، هراکلس و حتی خواهرش پانته زیله ( یکی دیگر از ملکه های آمازون ) کشته شده است. اما هیپولیتا بیشتر برای نقشی که در افسانه های هراکلس و تسئوس دارد، شناخته شده است. [ ۱]
هیپولیتا در افسانه ها برای اولین بار وقتی ظاهر شد که توسط تسئوس ربوده شد. تسئوس کسی بود که یا در حال همراهی کردن هراکلس در خوان نهم او که به دست آوردن کرست هیپولیتا برای دختر ائوروستئوس علیه آمازون ها بود، یا خسته شده و به دنبال کاری می گشت تا او را سرگرم کند ( عموماً این نظریه به این صورت تصویب شده که تسئوس راه خودش را درپیش داشته است ) . در بیشتر نسخه ها آمده است که هیپولیتا تحت تأثیر قدرت هراکلس قرار گرفت و کرست خود را بدون هیچ دردسر و مشاجره ای به او داد. بعد از به دست آوردن کرست توسط هراکلس، تسئوس به همراه تلامون، آنتیوپ یکی از خواهران هیپولیتا را ربودند و بعد از این ماجرا آمازون ها به آن ها حمله کردند، اما هراکلس و تسئوس به همراه کرست و آنتیوب از آنجا گریختند. در تفسیر دیگری بعد از اینکه هراکلس با کشتی به آمازون رسید، هیپولیتا برای خوشامدگویی به کشتی او رفت تا کرست خود را نیز به هراکلس تقدیم کند. هرا که از این موضوع ناراضی بود، برای متوقف کردن او خود را شبیه یکی از زن های آمازون ساخت و در سرزمین آن ها با گریه فریاد کشید: هراکلس قصد ربودن ملکه را دارد. آمازون ها برای رهاندن هیپولیتا به سوی کشتی شتافتند. در این میان هراکلس از ترس اینکه هیپولیتا به او خیانت کند به سرعت او را کشت، کرست را از بدنش جدا کرد و بادبان ها را بالا کشید و از آنجا گریخت.
در نسخه ای دیگر وقتی تسئوس وارد سرزمین آمازون شد، آن ها از او نفرت نداشتند، بنابراین هیپولیتا همراه با هدایایی به کشتی او رفت. به محض اینکه سوار کشتی شد، تسئوس بادبان ها را به سمت آتن بالا کشید و ادعا کرد ملکه عروس اوست.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهیپولیتا در افسانه ها برای اولین بار وقتی ظاهر شد که توسط تسئوس ربوده شد. تسئوس کسی بود که یا در حال همراهی کردن هراکلس در خوان نهم او که به دست آوردن کرست هیپولیتا برای دختر ائوروستئوس علیه آمازون ها بود، یا خسته شده و به دنبال کاری می گشت تا او را سرگرم کند ( عموماً این نظریه به این صورت تصویب شده که تسئوس راه خودش را درپیش داشته است ) . در بیشتر نسخه ها آمده است که هیپولیتا تحت تأثیر قدرت هراکلس قرار گرفت و کرست خود را بدون هیچ دردسر و مشاجره ای به او داد. بعد از به دست آوردن کرست توسط هراکلس، تسئوس به همراه تلامون، آنتیوپ یکی از خواهران هیپولیتا را ربودند و بعد از این ماجرا آمازون ها به آن ها حمله کردند، اما هراکلس و تسئوس به همراه کرست و آنتیوب از آنجا گریختند. در تفسیر دیگری بعد از اینکه هراکلس با کشتی به آمازون رسید، هیپولیتا برای خوشامدگویی به کشتی او رفت تا کرست خود را نیز به هراکلس تقدیم کند. هرا که از این موضوع ناراضی بود، برای متوقف کردن او خود را شبیه یکی از زن های آمازون ساخت و در سرزمین آن ها با گریه فریاد کشید: هراکلس قصد ربودن ملکه را دارد. آمازون ها برای رهاندن هیپولیتا به سوی کشتی شتافتند. در این میان هراکلس از ترس اینکه هیپولیتا به او خیانت کند به سرعت او را کشت، کرست را از بدنش جدا کرد و بادبان ها را بالا کشید و از آنجا گریخت.
در نسخه ای دیگر وقتی تسئوس وارد سرزمین آمازون شد، آن ها از او نفرت نداشتند، بنابراین هیپولیتا همراه با هدایایی به کشتی او رفت. به محض اینکه سوار کشتی شد، تسئوس بادبان ها را به سمت آتن بالا کشید و ادعا کرد ملکه عروس اوست.
wiki: هیپولیتا