هیرود
فرهنگ اسم ها
معنی: نام مردی از اهالی سارد در زمان کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام یکی از پادشاهان پارت ( اشکانی ) یا اردِ اول که کراسوس سردار رومی را به شدت شکست داد و کشت، نام یکی از پادشاهان پارت ( اشکانی ) یا اُرُدِ اول که کراسوس سردار رومی را به شدت شکست داد و کشت
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم فارسی
پیشنهاد کاربران
هیرود : /hirud/ هیرود ( اَعلام ) نام یکی از پادشاهان پارت ( اشکانی ) یا اُرُدِ اول که کراسوس سردار رومی را به شدت شکست داد و کشت.
هیرود یا هِرود - واژه فارسی میانه اشکانی ( پَهلَوانیگ، پَهلَوانیک )
نام پسرانه
فرنام ( لقب ) اَردِ دوم اشکانی که به خاطرِ دلاوری های سردار بزرگ ایرانی ( سورنا، رستم سورن پَهلَو یا پَهلاو ) توانست در جنگ حَرّان پیروز شود و سردار بزرگ رومیان ( کِراسوس ) را از میان ببرد!
همچنین با پشتگرمی سورنا، توانست بیشتر آسیای غربی را بگیرد و زیر سلطه خود درآورد!
( ( دو نگرش درباره کشته شدن سورنا هست:
1. سورنا یکبار جان فرهاد چهارم را در جنگ حَرّان نجات داد ولی بارِ دوم به قیمت جانشان تمام شد:
سورنا و همسرش ( ویشکا ) که به دیدن فرهاد چهارم آمده بودند با یورش ناگهانی مزدوران رومی روبرو شدند که می خواستند فرهاد چهارم را بکشند، سورنا و ویشکا در برابر آن ها ایستادند و نگذاشتند که فرهاد چهارم ( پادشاه اشکانی ) کشته شود و آن را از مهلکه نجات دادند ولی خود، جانشان را برای کیان ایران دادند
2. تنها رومَن گیرشمَن ( فرانسوی تبار ) این نگرش را دارد که اَردِ دوم ( هیرود ) بر سورنا رَشک ( حسودی ) می ورزد و او را می کشد! ) )
هیر: وسیع، گسترده، فراوان، انبوه، بسیار، وَشناد -
دارا، توانا، برخوردار، بهره ور - پیروز، کامیاب
اود: پسوند نسبت و وابستگی اوستایی - مانند: درود!
معنی: دل گُنده و دریا دل، بامرام، جوانمرد، رادمرد، بخشنده، دست و دل باز! -
خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی -
ثروت، دارایی، مال و مَنال، پولدار -
توانایی، نیرومندی، فرمانروایی، پادشاهی -
رستگاری، کامیابی، پیروزی، کامروایی، کامرانی، خوشبختی، نیکبختی
نام پسرانه
فرنام ( لقب ) اَردِ دوم اشکانی که به خاطرِ دلاوری های سردار بزرگ ایرانی ( سورنا، رستم سورن پَهلَو یا پَهلاو ) توانست در جنگ حَرّان پیروز شود و سردار بزرگ رومیان ( کِراسوس ) را از میان ببرد!
همچنین با پشتگرمی سورنا، توانست بیشتر آسیای غربی را بگیرد و زیر سلطه خود درآورد!
( ( دو نگرش درباره کشته شدن سورنا هست:
1. سورنا یکبار جان فرهاد چهارم را در جنگ حَرّان نجات داد ولی بارِ دوم به قیمت جانشان تمام شد:
سورنا و همسرش ( ویشکا ) که به دیدن فرهاد چهارم آمده بودند با یورش ناگهانی مزدوران رومی روبرو شدند که می خواستند فرهاد چهارم را بکشند، سورنا و ویشکا در برابر آن ها ایستادند و نگذاشتند که فرهاد چهارم ( پادشاه اشکانی ) کشته شود و آن را از مهلکه نجات دادند ولی خود، جانشان را برای کیان ایران دادند
2. تنها رومَن گیرشمَن ( فرانسوی تبار ) این نگرش را دارد که اَردِ دوم ( هیرود ) بر سورنا رَشک ( حسودی ) می ورزد و او را می کشد! ) )
هیر: وسیع، گسترده، فراوان، انبوه، بسیار، وَشناد -
دارا، توانا، برخوردار، بهره ور - پیروز، کامیاب
اود: پسوند نسبت و وابستگی اوستایی - مانند: درود!
معنی: دل گُنده و دریا دل، بامرام، جوانمرد، رادمرد، بخشنده، دست و دل باز! -
خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی -
ثروت، دارایی، مال و مَنال، پولدار -
توانایی، نیرومندی، فرمانروایی، پادشاهی -
رستگاری، کامیابی، پیروزی، کامروایی، کامرانی، خوشبختی، نیکبختی