هیرام ابیف ( انگلیسی: Hiram Abiff ) ( همچنین هیرام ابیف یا پسر بیوه ) شخصیت اصلی تمثیلی است که در طول درجه سوم فراماسونری به همه نامزدها می شود.
هیرام به عنوان معمار اصلی معبد پادشاه سلیمان معرفی شده است. او پس از اینکه دشمنان نتوانستند رمزهای عبور مخفی استاد ماسون ها را از او دریافت کنند، در داخل این معبد توسط سه فرد به قتل می رسند. مضامین تمثیل اهمیت وفاداری به لژ و یقین بودن مرگ است.
داستان هیرام ابیف که در لژهای ماسونی نقل شده است، پایه درجه سوم است. داستان با ورود او به اورشلیم و انتصاب او توسط سلیمان به عنوان معمار اصلی و استاد کار در ساخت معبدش آغاز می شود. در حالی که معبد در حال تکمیل شدن است، سه سنگ تراش همکار هنگام خروج از ساختمان به او کمین می کنند و رازهای استاد سنگ تراش را می خواهند. هیرام توسط هر یک به نوبه خود به چالش کشیده می شود و در هر بار امتناع از افشای اطلاعات، مهاجم او را با ابزار سنگ تراشی ( که بین حوزه های قضایی متفاوت است ) می زند. او توسط دو مهاجم اول مجروح می شود و توسط آخرین مورد ضرب و شتم کشته می شود. [ ۱]
قاتلان او جسد او را زیر انبوهی از آوار پنهان می کنند و شب هنگام برمی گردند تا جسد را به خارج از شهر منتقل کنند و در قبری کم عمق که با شاخه ای از اقاقیا مشخص شده است، دفن می کنند. از آنجایی که روز بعد استاد از دست می رود، سلیمان گروهی از سنگ تراشان را برای جستجوی او می فرستد. اقاقیا به طور تصادفی کشف می شود و جسد نبش قبر می شود تا دفن در خور شان و مناسبی انجام شود. محل اختفای «سه روفی» نیز کشف می شود و آنها دستگیر می شوند. سلیمان به نیروی کار خود اطلاع می دهد که کلمه مخفی یک استاد سنگ تراشی اکنون گم شده است. او آن را با یک کلمه جایگزین، جایگزین می کند. این کلمه توسط ماسون ها یک راز تلقی می شود، اما برای صدها سال «افشاگری» مختلفی از این کلمه انجام شده است که معمولاً همه با یکدیگر متفاوت هستند. یکی از این «وحی»، «ماخ بنک» یا «ظاهراً زوال» است که بر اساس حرکات و کلماتی که پس از کشف جسد هیرام گفته شده است. [ ۲] این افسانه عمومی است که در حوزه های قضایی انگلیسی - آمریکایی مربوط می شود.
در فراماسونری قاره ای، داستان کمی متفاوت است: تعداد زیادی از استادان سنگ تراش ( نه فقط هیرام ) روی معبد کار می کنند، و این سه رفیق به دنبال رمز عبور و نشانه هایی هستند که به آنها دستمزد بالاتری بدهد. نتیجه یکسان است، اما این بار استاد ماسون ها هستند که جسد را پیدا می کنند. اسرار از بین نمی روند، اما سلیمان دستور می دهد که آنها را در زیر معبد دفن کنند و روی قبر هیرام حک شود و همان جایگزینی برای احترام انجام شود. اسرار «از دست رفته» در سنت های دیگر در اینجا به عنوان بخشی از تشریفات آنها به استاد ماسون های جدید داده می شود. در این نسخه، هیرام اغلب به آدونیرام تغییر نام می دهد. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهیرام به عنوان معمار اصلی معبد پادشاه سلیمان معرفی شده است. او پس از اینکه دشمنان نتوانستند رمزهای عبور مخفی استاد ماسون ها را از او دریافت کنند، در داخل این معبد توسط سه فرد به قتل می رسند. مضامین تمثیل اهمیت وفاداری به لژ و یقین بودن مرگ است.
داستان هیرام ابیف که در لژهای ماسونی نقل شده است، پایه درجه سوم است. داستان با ورود او به اورشلیم و انتصاب او توسط سلیمان به عنوان معمار اصلی و استاد کار در ساخت معبدش آغاز می شود. در حالی که معبد در حال تکمیل شدن است، سه سنگ تراش همکار هنگام خروج از ساختمان به او کمین می کنند و رازهای استاد سنگ تراش را می خواهند. هیرام توسط هر یک به نوبه خود به چالش کشیده می شود و در هر بار امتناع از افشای اطلاعات، مهاجم او را با ابزار سنگ تراشی ( که بین حوزه های قضایی متفاوت است ) می زند. او توسط دو مهاجم اول مجروح می شود و توسط آخرین مورد ضرب و شتم کشته می شود. [ ۱]
قاتلان او جسد او را زیر انبوهی از آوار پنهان می کنند و شب هنگام برمی گردند تا جسد را به خارج از شهر منتقل کنند و در قبری کم عمق که با شاخه ای از اقاقیا مشخص شده است، دفن می کنند. از آنجایی که روز بعد استاد از دست می رود، سلیمان گروهی از سنگ تراشان را برای جستجوی او می فرستد. اقاقیا به طور تصادفی کشف می شود و جسد نبش قبر می شود تا دفن در خور شان و مناسبی انجام شود. محل اختفای «سه روفی» نیز کشف می شود و آنها دستگیر می شوند. سلیمان به نیروی کار خود اطلاع می دهد که کلمه مخفی یک استاد سنگ تراشی اکنون گم شده است. او آن را با یک کلمه جایگزین، جایگزین می کند. این کلمه توسط ماسون ها یک راز تلقی می شود، اما برای صدها سال «افشاگری» مختلفی از این کلمه انجام شده است که معمولاً همه با یکدیگر متفاوت هستند. یکی از این «وحی»، «ماخ بنک» یا «ظاهراً زوال» است که بر اساس حرکات و کلماتی که پس از کشف جسد هیرام گفته شده است. [ ۲] این افسانه عمومی است که در حوزه های قضایی انگلیسی - آمریکایی مربوط می شود.
در فراماسونری قاره ای، داستان کمی متفاوت است: تعداد زیادی از استادان سنگ تراش ( نه فقط هیرام ) روی معبد کار می کنند، و این سه رفیق به دنبال رمز عبور و نشانه هایی هستند که به آنها دستمزد بالاتری بدهد. نتیجه یکسان است، اما این بار استاد ماسون ها هستند که جسد را پیدا می کنند. اسرار از بین نمی روند، اما سلیمان دستور می دهد که آنها را در زیر معبد دفن کنند و روی قبر هیرام حک شود و همان جایگزینی برای احترام انجام شود. اسرار «از دست رفته» در سنت های دیگر در اینجا به عنوان بخشی از تشریفات آنها به استاد ماسون های جدید داده می شود. در این نسخه، هیرام اغلب به آدونیرام تغییر نام می دهد. [ ۳]
wiki: هیرام ابیف