هیراب

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

هیراب. ( اِخ ) نام ملکی است که رب النوع عنصر باد باشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

هیراب. ( اِخ ) دهی است از دهستان همت آباد شهرستان بروجرد. در 12هزارگزی جنوب شوسه که کوهستانی و معتدل و دارای 255 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

هیراب روستایی در شرق شهرستان بروجرد در استان لرستان می باشد. این روستا در دهستان والانجرد در بخش مرکزی این شهرستان قرار دارد. [ ۱] این روستا بر سر جاده بروجرد - اراک قرار دارد. هیراب در گردنه زالیان قرار گرفته و منطقه ای سردسیر و برف گیر است.
شغل اصلی ساکنین این روستا کشاورزی و دامپروری است. عمده محصولات کشاورزی آن گندم و جو و بیشتر محصولات باغی آن شامل گیلاس و سیب می باشند.
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت هیراب در سال ۱۳۸۵، برابر با ۲۹ نفر بوده است که از این میان ۱۴ نفر مرد و بقیه زن بوده اند. این روستا ۲۱ خانوار جمعیت دارد. [ ۱]
عکس هیراب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هیراب ( هی راب ) کلماتی که اولشان هی دارنند. تورکی اند. مثل هیران ( گردنه حیران اردبیل ) هیلان ( داغ آغین تی سی. رانش زمین ) هیاهو. هیوان ( حیوان ) هیراد. هیرادفر کلماتی که راب دارنند. تورکی اند. مثل داراب.
...
[مشاهده متن کامل]
سراب. سهراب. شهراب. مهراب. خراب. جوراب. اهراب. فاراب. زهراب ( ظهراب ) کهراب. . . . . . . هیراب یک کلمه ی تورکی است.

بپرس