هوشیار

/hoSyAr/

مترادف هوشیار: آگاه، بافراست، باهوش، بخرد، بیدار، بیداردل، تندذهن، تیزطبع، تیزهوش، خردمند، دوراندیش، زیرک، عاقل، فهیم، متفطن، متنبه، ناخفته، نبیه، هوشمند

متضاد هوشیار: غافل

معنی انگلیسی:
vigilant, aware, cautious, intelligent, clever, sober, observant

فرهنگ اسم ها

اسم: هوشیار (پسر) (فارسی، پهلوی) (تلفظ: hušyār) (فارسی: هوشيار) (انگلیسی: hushyar)
معنی: باهوش، عاقل، آگاه، زیرک، هوشمند، زرنگ، خردمند، ( پهلوی ) ( = هوشیار، هشیوار )، کسی که دارای هوش است، بخرد، بیدار، ( اَعلام ) شهرت محمّدباقر هوشیار [، شمسی] روان شناس ایرانی، از پشگامان روان شناسی تربیتی و بنیانگذار نخستین آزمایشگاه روان شناسی در ایران، هشیوار ) کسی که دارای هوش است، دارای هوش
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم فارسی، اسم پهلوی

لغت نامه دهخدا

هوشیار. [ هوش ْ ] ( ص مرکب ) عاقل. فطن. بخرد. باهوش.خردمند. هشیار. ذکی. صاحب عقل. هوشمند :
چنین گفت با رخش کای هوشیار
مکن سستی اندر گه کارزار.
فردوسی.
ز فضل صاحب عباد و جود حاتم طی
مثل زنند حکیمان هوشیار قدیم.
سوزنی.
زنده کدام است بر هوشیار
آنکه بمیرد به سر کوی یار.
سعدی.
|| حساس. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آنکه مست نیست. مقابل مست. هشیار. || آنکه مغمی علیه نباشد :
من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد.
حافظ.
- هوشیار شدن ؛ افاقه.به هوش آمدن. از حالت مستی یا غشوه بیرون شدن.

فرهنگ فارسی

هشیار، باهوش، هوشمند، زرنگ، آگاهی، بیداری
( صفت ) ۱- کسی که دارای هوش است باهوش : ستوده نباشد سر باد سار برین داستان زد یکی هوشیار . ( شا ) ۲ - عاقل بخرد. ۳ - آگاه بیدار. ۴ - زیرک .

فرهنگ معین

[ په . ] (ص . ) باهوش ، خردمند.

فرهنگ عمید

باهوش، هوشمند، زرنگ.

دانشنامه عمومی

هوشیار (آلبوم برودز). هوشیار ( به انگلیسی: Conscious ) دومین آلبوم استودیویی اثر گروه دو نفره موسیقی نیوزلندی برودز است که در تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۱۶ منتشر شد. این آلبوم شامل همکاری هایی با تو لو و لرد است.
لیست گرفته شده از آی تونز. [ ۵]
عکس هوشیار (آلبوم برودز)

هوشیار (ترانه دمی لواتو). «هوشیار» ( به انگلیسی: Sober ) ترانه ای از خواننده و ترانه نویس اهل ایالات متحده آمریکا دمی لواتو است. ترانه در ابتدا در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸ به طور انحصاری برای خدمات پخش موسیقی و رسانه جاری از طریق هالیوود و آیلند رکوردز منتشر شد و در همان روز در آی تیونز استور در دسترس قرار گرفت. [ ۱] لواتو در این ترانه فاش کرد که پس از شش سال میانه روی در مصرف مواد دوباره بیمار شده است. [ ۲] یک ماه پس از انتشار ترانه، لواتو به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر در بیمارستان بستری شد. [ ۳]
از نظر تجاری، این ترانه در ایرلند، پرتغال و مجارستان به ۴۰ رتبه برتر در جدول فروش رسید و در ایالات متحده و پرتغال گواهی طلا را دریافت کرد.
عکس هوشیار (ترانه دمی لواتو)

هوشیار (ترانه سلنا گومز). «هوشیار» ( به انگلیسی: Sober ) آهنگی از سوی سلنا گومز، خواننده آمریکایی از آلبوم دوم استودیوی انفرادی خود، احیا ( ۲۰۱۵ ) است که به عنوان آهنگ پنجم در فهرست ثبت شده است. این آهنگ دو روز قبل از انتشار آلبوم در ۷ اکتبر ۲۰۱۵ منتشر شد و در ابتدا قرار بود به عنوان تنها پنجمین تک آهنگ منتشر شود.
پس از نمایش نسخه اولیه هوشیار، گومز این آهنگ را به تهیه کننده اجرایی Tim Blacksmith و Danny D آورد، که به ترفند نروژی تور اریک هرمنسنو میکل استورلیر اریکسن، همچنین به عنوان استارگیت شناخته می شود، برای کار بر روی مسیر راه اندازی شده است. کار آن ها در این زمان چندین آهنگ را برای احیای تولید کرد، از جمله "همان قدیمی عشق" و "کلن". علاوه بر این، اشعار "هوشیار" کمی توسط همکاران مکرر یعقوب کشر هندیلین و جولیا مایکلز اصلاح شد. گومز با Eriksen و مایلز واکر برای ضبط آهنگ در استودیوهای Westlake در لس آنجلس، کالیفرنیا و همچنین مایک اندرسون در The Hide Out Studios در لندن ، انگلیس کار کرده است.
در مراحل نهایی "هوشیار" توسط فیل تان در استودیوی باشگاه نینجا در آتلانتا، جورجیا، مخلوط شده است. [ ۱] این آهنگ در روز ۷ اکتبر ۲۰۱۵، دو روز قبل از انتشار آلبوم منتشر شد. "هوشیار" در ۹ اکتبر ۲۰۱۵ در کنار بقیه آهنگ ها منتشر شد. [ ۱] هندیل، یکی از دوستان شخصی گومز و همکارنویس آهنگ، در یک مصاحبه ماه مارس ۲۰۱۷ با مایک واس نشان داد که "هوشیلر" به عنوان پنجمین آهنگ پس از "با مهربانیت شرمنده اش کن" قرار گرفته است. او با دیدار با خواننده به یاد می آورد که در آن او آمادگی خود را برای حرکت در دوران احیا اعلام کرد و موسیقی جدیدی را منتشر کرد و به او گفت: "من عاشق تو هستم، اما آماده هستم که چیزهای جدیدی بسازم. "[ ۲]
برای اولین بار در حرفه او، پس از امضای خود با اینتراسکوپ رکوردز، گومز کنترل کاملی را به دست آورد. او ابراز ناامیدی و محدودیت را با آهنگ های انتخاب شده برای او در اوایل حرفه او، و احساس جدا از موسیقی و حرفه ای داشت. در طول ساخت احیا، خواننده بر اهمیت ایجاد صدا متمایز برای خود تأکید کرد و به نولان فینی از تایم گفت که  :
این رکورد کاملاً صمیمی است. من اجرایی را تولید کردم. من می خواستم بدانم که هر آهنگ به معنای جهان برای من است، من آن را نوشتم یا نه.
گومز با هدف ایجاد آهنگ های خودآموزی که داستان های شخصی را به اشتراک گذاشته است با اشاره به روند درمانی نوشتن قلب می خواهد آنچه را که می خواهد برای بزرگترین آلبوم خود را برای تو ( ۲۰۱۴ ) ، خواننده الهام گرفته شده است جدا خود را از همتایان خود و تبدیل تجربیات شخصی به موسیقی احیا می کند. برای "هوشیار"، گومز تمرکز خود را بر استفاده از تن و آواز منحصر به فرد خود و توانایی ها به عنوان یک بازیگر برای ترجمه احساسات از طریق موسیقی او. خواننده همچنین به تولیدکنندگان گفت که تمرکز اصلی روی اشعار و آوازها است، با اشاره به آلبومهای جوانانش که موضوعاتی را که در کانون توجه قرار دارند، به ویژه آلبوم کریستینا آگیلرا ، برهنه ( ۲۰۰۲ ) . [ ۳]
عکس هوشیار (ترانه سلنا گومز)

هوشیار (ترانه کلی کلارکسون). «هشیار» ( به انگلیسی: Sober ) تک آهنگی از کلی کلارکسون است که در ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۷  ( ۲۰۰۷ - 07 - ۱۰ ) منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم دسامبر من قرار داشت.
عکس هوشیار (ترانه کلی کلارکسون)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

نبیل

مترادف ها

alert (صفت)
زیرک، مواظب، متوجه، هوشیار، گوش بزنگ، محتاط

sharp-sighted (صفت)
تیز نظر، هوشیار، تیز بین، دارای فکر صائب

cautious (صفت)
مواظب، هوشیار، محتاط، با احتیاط

sober (صفت)
هوشیار، سنگین، عاقل، بهوش، متین، موقر، میانه رو

vigilant (صفت)
حساس، هوشیار، گوش بزنگ، مراقب، بیدار

conscious (صفت)
هوشیار، ملتفت، باخبر، اگاه، وارد، بهوش

observant (صفت)
هوشیار، مراقب، مراعات کننده

astute (صفت)
دقیق، زیرک، هوشیار، ناقلا، دانا، موشکاف، محیل

kittle (صفت)
حساس، چابک، هوشیار، بازیگوش

open-eyed (صفت)
هوشیار، مراقب

wide-awake (صفت)
هوشیار، مراقب، اگاه، سرحال، هشیار، کاملا بیدار

sharp-witted (صفت)
هوشیار، تیز هوش، تیز فهم

فارسی به عربی

انذار , حذر , صاحی , ضمیر , فطن , متیقظ , ملتزم

پیشنهاد کاربران

حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر توضیح داده شده است ؛
حفظ ، حافظه و محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت جهت مراقبت و نگهداری به علت وجود علاقه و دوست داشتن نسبت به چیزی که می خواهیم از آن محافظت کنیم و آن چیز را برای خودمان داشته باشیم.
...
[مشاهده متن کامل]

تحلیل و تفسیر این کلیدواژه از زوایای مختلف از طریق قانون و قواعد ایجاد و پیدایش کلمات در مبحث زبانشناسی در لابلای متن زیر خدمت علاقمندان به مبحث زبانشناسی تبیین شده است ؛
در زبان فارسی، واژهٔ درست برای اشاره به اندام تناسلی داخلی زنانه �مهبل� است، که معادل واژهٔ �واژن� در زبان های اروپایی است. واژهٔ �محبل� در این زمینه کاربرد ندارد و نادرست است.
فلسفه ی پیدایش و ایجاد کلمه ی مهبل از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در کلمات هم خانواده با یک مصدر و بن واژه ی مشترک در مطلب زیر تحلیل و تفسیر و تبیین شده است ؛
حَبّه ؛ تحلیل و تفسیر مبسوط این کلیدواژه خدمت علاقمندان به مبحث زبانشناسی از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در متن زیر تبیین شده است ؛
محفل ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ، کلمه ی حف می باشد و حرف ( م ) در ابتدای ساختمان این کلمه نماد محل ، موقعیت ، مکان و منبع می باشد.
در ساختمان کلمه ی محفل کلمه ی حفظ و حفاظت و محافظت نهفته شده است.
بر همین مبنا کلمه ی محفل به معنی مکان امن و حفاظت شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
مدل و حکمت نگارش و نگارگری حرف ( ح ) در مفهوم کلمات، نماد یک موقعیت حاشیه ای و قابل مشاهده و بیرونی و خارجی می باشد که اگر به صورت حرف ( ه ) در ساختمان کلمات استفاده شود نماد یک مفهوم دارای عمق و مرکزی و نهفته شده در نهاد و نهان چیزی می باشد.
مثل دو کلمه ی شاه و حاشیه که از طریق قانون بازخوانی و بازچینی حروف به صورت معکوس دو تعریف درون و بیرون یا سطح و عمق یا حاشیه و مرکز قابل مشاهده می شود.
و یا مثل دو کلمه ی بحر و بهر که حقیقت نگارش حرف ( ح ) دارای یک عینیت واقعی به صورت موج دریا می باشد و مفهوم دریا را به صورت یک پهنه ی وسیع و دارای موج در مفهوم این کلمه ایجاد می کند.
و نگارگری حرف ( ه ) که به صورت یک دایره ی میان تهی طراحی شده است اشاره به میان دار بودن و عمق چیزی را دارد مثل همین کلمه ی بهر در کلمه ی بحر که اشاره به قابل بهره برداری بودن از اعماق بحر را به ما می رساند.
همچنین در کلمه ی محفل که حرف ( ف ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن از ابزارهای ایجاد کلام واقع شده در دهان قابل تبدیل به حرف ( ب ) می باشد بر همین مبنا کلمه ی مهبل در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی محل محفوظ و محبوس شده و دارای محافظت که قابلیت بهره داری داشته باشد قابل مشاهده است.
از کلمه ی ریشه ای حف در موقعیت های کاربردی مختلف در پهنه واژگان و دریای لغات استفاده شده است مثل نحیف حبس حبه حبوط حب و. . .
به عنوان نمونه تفسیر کلمه ی نحیف در متن زیر خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی تحلیل و تبیین شده است ؛
نحیف ؛ افزونه ی حرف منفی ( ن ) در این کلمه به مفهوم نبودن و نداشتن می باشد.
در ساختمان کلمه ی نحیف که مفهوم حفظ و حفاظت و محافظت وجود دارد در مکالمات روزمره اشاره به بدنی لاغر و سیستمی ضعیف دارد که نیاز به محافظت بیشتر جهت ادامه ی حیات دارد.
کلمه ی موازی که برای کلمه ی نحیف در مکالمات روزمره در حال استفاده و قابل تعریف است کلمه ی نزار به معنی نیاز به دریافت زور به علت نبود و عدم قدرت و قُوَّت در یک سیستم یا زیستم می باشد.
کلمه ی لاغر نیز به همینگونه که یک کلمه ی ترکیبی عربی فارسی و یک کانسپت کلامی می باشد حرف لا به معنی نبودن و غر که یک نیم کلمه در ساختمان کلمه ی لاغر می باشد به معنی غرش و خروش و خروشیدن به معنی نداشتن غرش و نداشتن توانایی برای خروشیدن و گردش و گردیدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی باریک نیز که دارای ریشه و مصدر بار به معنی پُری و پر بودن می باشد حرف ( ک ) در ساختمان این کلمه نماد کوچک بودن و کم بودن می باشد بر همین مبنا کلمه ی باریک به معنی کم بار بودن و پُر نبودن دارای معنا و مفهوم می باشد. حرف ( ب ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن به حرف ( پ ) قابل تبدیل به حرف ( پ ) جهت ایجاد مفهوم پُری و پُر بودن می باشد.
و نهایتاً اینکه وجود حرف ح در ساختمان کلمه ی حَبّه که نماد وجود یک انرژی لطیف و قابل مشاهده و مادی می باشد در کلماتی مثل حاره حرارت حریم حرمت و. . . منطبق با مدل صدور آوای حرف ح که از ابزارهای ایجاد کلام از عمق و انتهای حلق و گلو همراه با یک انرژی لطیف می باشد قابل مشاهده است به گونه ای که خود کلمه ی حلق گواه و مُؤَیَّد تعریف وجود حرارت در صدور آوای حرف ح می باشد چون در ساختمان کلمه ی حلق، حرف ل که قابل تبدیل به حرف ر می باشد و نماد وجود یک انرژی لطیف و دارای استمرار می باشد ما را متوجه کلماتی از قبیل حریق و حرکت و مهار و اهرم و. . . می کند
و علامت تشدید بر روی حرف ب در کلمه ی حَبّه باعث ایجاد مفهوم ازدیاد و جمع بودن در کلمه ای مثل حبوبات به معنی وجود یک واقعیت که دارای تشتت و فراوانی باشد و نیاز به محافظت و ایجاد یک شرایط حفاظتی داشته باشد جهت ایجاد یک انرژی حیات بخش و دوست داشتنی در کلماتی مثل حبیب و حُب و محبت به ما معنا و مفهوم می رساند.
فلذا کلمه ی حَبّه با تعریفی غیرانطباقی و موازی آن به معنی دانه و بذر و تخم و. . . اشاره به یک واقعیت در عالم هستی که دارای مفاهیمی از قبیل دوست داشتن و ازدیاد و حفاظت باشد به ما معنا و مفهوم می رساند.
کلمه ی intelligence که به هوش ترجمه گردیده است مفهوم اصلی این کلمه با توجه به ذات و بار معنایی و رفتارشناسی حروف این کلمه چیز دیگری از خود نمایان می کند. این کلمه یک کانسپت کلامی که از ترکیب دو کلمه intell و gent یا gend یا gence می باشد تشکیل شده است. کلمه intell که با مفهوم فهمیدن ترجمه گردیده است از زاویه قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمات تغییر شکل یافته کلمه ی inter ، هم پیاله کلمه اندرون فارسی می باشد به مفهوم دریافت یا ورود پی در پی و مداوم در درون چیزی با توجه به ذات حرف ر در آخر این کلمه می باشد و کلمه gence نیز به مفهوم ذات پنهان هر چیزی تحت عنوان جنس آن چیز می باشد. که با کلماتی از قبیل جن جنس ژن انرژی ژنتیک جن جنین جان جَنَّت ژنراتور به لحاظ مفهومی از یک خانواده می باشد.
در کل هر چیز لطیف که وجود داشته باشد و ناپیدا و غیر قابل روئیت باشد به جن یا همان انرژی تعبیر گردیده است. با این تفسیر مفهومی که کلمه intelligence از خودش نمایان می کند معنی ( دریافت لطیف و غیر مادی در ذات پنهان و نهفته ) قابل برداشت می باشد. و تفاوتی که در دو کلمه ی intelligence و هوش به لحاظ بار معنایی وجود دارد تفاوت ورود و خروج یا دریافت و پرداخت یا گرفتن و دادن می باشد. کلمه هوش به لحاظ ذات سه حرفی که در دل خودش دارد حرف ه که لطیف ترین حرف از ابزارهای کلامی دهان می باشد و همراه با گرمای وجود انسان نیز می باشد نماد یک مقوله ی لطیف فکری و معرفتی زنده و گرم می باشد و ذات حرف ( و ) در میان کلمات که نماد یک روند و ایجاد جریان از جایی به جایی در چیزی را از خود نشان می دهد مانند رود سود صعود فرود هبوط سقوط خون و ذات حرف ش که نماد شارش زیاد آن جریان می باشد و در مجموع ترکیب ذات این سه حرف در کلمه هوش یک مقوله ی جریان فکری و معرفتی و پردازش یک مسئله ی از قبل دریافت شده از درون به بیرون تحت عنوان هوشیاری را می توان برداشت کرد. به گونه ای که کلیدواژه ی هوشیاری حالتی از آمادگی قبلی برای انجام یک فعل یا نشان دادن یک عکس العمل را می توان درک نمود. در صورتی که کلمه intelligence مقوله ی دریافت اطلاعات و داده ها را از بیرون به داخل جهت پردازش و ذخیره سازی، در ذهن تداعی می کند.
در پناه خالق کلمات موفق پیروز باشید
التماس دعای خیر برای همه ی بندگان خدا.

ذیل هم معنی میده
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

هوشیارهوشیارهوشیارهوشیار
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
هوشیارهوشیارهوشیارهوشیار
هشیاری یا هوشیاری؛ Counciousness
هشیار بودن : be councious
آگاهی / شناخت/دانستگی: awareness
آگاه بودن : be aware
متضاد : unconscious بمعنی بیهوش ( پزشکی ) ، سیاه مست ( مشروب ) ، مست ( عرفان )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی هشیاری : be aware of sth ، آگاه بودن از چیزی .
یعنی آدمی اول آگاه می شود و سپس هشیاری پدیدار می شود .
آگاه بودن ، نوری است که انرژی تاریک را به حیات می آورد .
الله نور اسموات و الارض. نوری ، ورای نورها .
موضوعات حسی از درگاه دل وارد می شوند و سپس توسط نور آگاه بودن یا جان ، که قسمت روشن ذهن است ، دیده می شوند .
آنگاه با ضمیر ناخودآگاه که شامل اطلاعات دی ان ای و ژن و غرایز بدن است مقایسه شده و آگاهی/ دانستگی از موضوع پدیدار می شود . ( در دل )
سپس مغز هشیار می شود . ضمیر هشیار و ناهشیار در مغز است .
ضمیر ناهشیار شامل یادگیری و آموزش و خاطرات از بدو تولد است .
اگر آدمی بیدار باشد و پنج حس حضور داشته باشند ، آنگاه هشیاری دارد .
اگر آدمی خواب یا در خلسه باشد و پنج حس در حالت معلق باشد ، آنگاه تنها آگاهی دارد .
اگر در جریان مراقبه ، تنها شاهد محض باشد آنگاه تنها آگاه است . فقط آگاه بودن ، که طبیعت ذاتی و حقیقت وجودی آدمی است و آن جان است .
حضرت می فرماید :
صوفی چرا هشیار شد ساقی چرا بیکار شد
مست بودن و می در عرفان به معنی حضور در لحظه و مشاهده گری است . بدن وارد خلسه می شود و مغز مست می شود . هشیاری ناپدید می شود اما سالک هنوز در دل آگاه است و با چشم دل در حال مشاهده گری است . ساقی همان مغز است که عاملِ روانِ حضور در لحظه از آن جاری می شود و ساغر ، دل است که حضور را پیاله پیاله به شاهد می رساند .
معنی: صوفی چرا به حالت هشیار بودن برگشت . یعنی از حالت خلسه و مشاهده گری خارج شد . ساقی یا ریشه ذهن که عاملِ روانِ حضور در لحظه را میفرستاد چرا بیکار شد . یعنی سالک از حضور در لحظه و مشاهده گری در دل و آگاه بودن در دل ، بیرون اومد و دوباره از پنج حس آگاهی پیدا کرد و هشیار شد .
زندگی در هوشیاری ، یعنی با حسها زندگی کردن و با تفکر و تعقل و توهم و تصور و تجسم و تخیل زندگی کردن . یعنی در خواب بودن .
اما تنها آگاه بودن و از طریق چشم دل به تماشای حسها و دنیا نشستن ، یعنی بیدار بودن . در اینجا خرد ( سکوت ) و عشق ( آگاه بودن محض ) حاضر است .
وحی چه بود ؟ گفتنی از حس نهان .
حس نهان ، همان عامل روانِ خرد است .
سکوت محض ، یعنی خاموشی پچ پچ درونی و گزارشگر درونی که موجب جاری شدنِ خرد میشود .
پس هشیار ، خردمند نیست . اما عاقل است . فیلسوف است . متفکر است . دانشمند است .

هوشیار
سلام هوشیار به انگلیسی چطور مینوسن دقیقا؟
معنی نمی خوام نوشتنش
و می خوام
هوشیار به انگلیسی دقیق چی میشه معنیش نه نوشتنش چطوره؟؟
یه جمله با هوشیار بگین لطفا
یه جمله با هوشیار بگین
آگاه دل
هوشیار به شخصی اطلاق میشود که عقلش سر جایش است.
کسی که در عواقب امور می اندیشد و راه صحیح را بر می گزیند.
جمله با هوشیاری چی میدونین ترو خدا بگین جون من
مشت غلط کار نادرسته
بیدارمغز. [ م َ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم عاقل و هوشیار و خبردار باشد. ( برهان ) . عاقل . هوشیار. خبردار و با بصیرت . ( ناظم الاطباء ) . خبیر. بیداردل . بیدارخاطر و بیدارهوش . ( آنندراج ) . بیدارهوش . ( مجموعه ٔ مترادفات ) . کنایه از مردم عاقل و هوشیار. ( انجمن آرا ) . زیرک و هوشیار. ( شرفنامه ٔ منیری ) :
...
[مشاهده متن کامل]

کنون ای سخنگوی بیدارمغز
یکی داستانی بیارای نغز.
فردوسی .
که بیداردل بود و بیدارمغز
زبان چرب و شایسته ٔ کارنغز.
فردوسی .
نشستند بیدارمغزان روم
بمهر فلک نرم گردن چو موم .
نظامی .
برآنگونه کز چند بیدارمغز
شنیدم درین شیوه گفتار نغز.
نظامی .
چو بیهوش بود او بیک راه نغز
دد و دام را کرد بیدارمغز.
نظامی .

هوشیار = بیدار
هوشیار:تیزهوتیزهوش ، باهوش، تندفهم، زیرک
معنی🙄🙄🙄
یدارهوش. ( ص مرکب ) هشیار. آگاه. کسی که همیشه متنبه باشد و دارای غفلت نبود. ( ناظم الاطباء ) :
جهاندیده پیران بیدارهوش
چو گفتار گویند کردند گوش.
نظامی.
سخنهای سقراط بیدارهوش
پسند آمدی مرزبان را بگوش.
...
[مشاهده متن کامل]

نظامی.
همان بیند آن مرد بیدارهوش
که دیگر کس از خواب و خواب از سروش.
نظامی.

معنی هوشیار: زیرک = باهوش
هوشیار =آگاه. =زیرک=دانا=منتبه، عاقل، باهوش، محیل،
زیرک، نخبه، باهوش، عاقل
به معنای 👆👆👆
مفیق
گوش به زنگ
بینا دل
آگاه
سایاق
نبیل
آگاه
واقف
دانا
خداوند هوش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)