هورمزد

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

هورمزد.[ م َ ] ( اِخ ) به معنی هورمز است که نام فرشته ای است. || نام کوکب مشتری. ( برهان ) :
شیربا گاو و بره گرگ آشتی کرده به طبع
آشتی شان هورمزد مهربان انگیخته.
خاقانی.
رجوع به هرمزد شود.
|| ( اِ ) روز اول است از هر ماه شمسی. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

اهورامزدا
۱- ( اسم )اهورمزدا ۲.- ( اسم ) سیار. مشتری برجیس . ۳- ( اسم ) روزاول از هر ماه شمسی .

فرهنگ معین

(مُ ) (اِ. ) هُرمز.

فرهنگ عمید

= اهورامزدا

پیشنهاد کاربران

پارسی باستان: اهورامزدا
پارسی میانه: اورمزد
پارسی نو: اورمزد یا هرمز
برخی با استدلال اینکه نام اهورامزدا چون در سرودهای فارسی نیومده میگن پس ساختگی هست و اصلا همچین چیزی نبوده و پهلوی ها ساختن.
...
[مشاهده متن کامل]

خیر اونا چرت میگن. نام اهورامزدا در سرودهای فارسی نیامده چون اصلا این ریخت باستانی هست! در فارسی میانه و نو شده اورمزد و ده ها بار از فردوسی تا خاقانی شروانی از اون نام بردن.
فردوسی میگه:
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر
اینجا روشن داره به اوستا و زرتشت و خدای اهورامزدا میپردازه.
سنایی میگه
ار همه اورمزد و کیوانند
جمله حیران چو نقش ایوانند
اینجا اشاره به ستاره هرمز میکنه که منظور سیاره مشتری یا ژوپیتر هست.
و ستاره کیوان که منظور سیاره زحل یا ساترن هست
تمدن های کهن نام خدایان بر کرات می گذاشتند
عطارد که در فارسی تیر هست و در لاتین مرکوری
زهره که در فارسی ناهید یا آناهیتا و در لاتین ونوس
مریخ که در فارسی بهرام هست و در لاتین مارس
همینطور تا پایان که اسم خطاهای ایرانی و رومی هست.
خاقانی شروانی ( همشهری پانترک های نازنین ) هم میگه
شیر با گاو و بره گرگ آشتی کرده به طبع
آشتی شان اورمزد مهربان انگیخته
و ده ها مورد دیگه که ننوشتم
در سایت گنجور هست
آخرین مورد که معاصر نیست ماله سیف فرغانی هست که سده ۷ سروده شده
پس می بینیم وجود داشته و با اینکه یک خدای منسوخ بوده ردپاش همچنان در ادب پارسی بوده حتی با اینکه شاعران نام برده مسلمانان مومنی بودند به گواه تاریخ.
و هرکی منکر میشه یا ناآگاه هست یا میدونه ولی پانترکه خب

نام دیگر اهورا مزدا است. نام های دیگر و مترادف عبارتند از : اَهورامَزدا ( ( مَزدا اَهورَه ) ) اهورا، اورمَزد، اورمُزد، هورمُز، هُرمُز و ورمز

بپرس