هماز

لغت نامه دهخدا

هماز. [ هََ م ْ ما ] ( ع ص ) عیب کننده. || سخن چین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). لماز. غماز. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

(صفت )سخن چین عیب کننده: ((ویل لکل همزه بهرزبان بدبود همازرالمازراجزچاشنی نبوددوا. ) ) (دیوان کبیر )

فرهنگ معین

(هَ مّ ) [ ع . ] (ص . ) سخن چین ، عیب کننده .

فرهنگ عمید

۱. عیب کننده.
۲. سخن چین.

گویش مازنی

/hemmaaz/ شریک - هم سامان زمین زراعتی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی هَمَّازٍ: بسیار عیب جو و طعنه زن (صیغه مبالغه از ماده همز به معنی طعنه زدن بدون جهت و بسیار به دیگران و عیبجویی و خردهگیریهایی که در واقع عیب نیست .اصل در معنی این کلمه "شکستن"است)
ریشه کلمه:
همز (۳ بار)

«هَمّاز» از مادّه «همز» (بر وزن طنز) به معنای غیبت کردن و عیب جوئی نمودن است.
. از جمله معانی همز دفع و طرد است. در صحاح آمده: «هَمَزَهُ‏اَیْ دَفَعَهُ وَ ضَرَبَهُ» در نهایه گفته: هر چه را دفع کردی همز کردی. طبرسی فرموده: اصل همزه به معنی شکستن است و در ذیل «هُمَزاتِ الشَّیاطین» آورده: همز به معنی دفع شدید و همز شیطان راندن و دفع انسان است به معاصی. در اقرب از لسان العرب نقل کرده: همز عیب گرفتن در پشت سر و لمز بدگویی در حضور است. همز را فشردن و غیبت کردن و عیبجویی نیز گفته‏اند در آیه فوق ظاهرا به معنی دفع و طرد است و صیغه همزة و لمزة برای کثرت است یعنی بسیار طردکننده و بسیار عیبجو. از صفات ثروتمند طاغی آن است که عیبجو است و مردم را با تکبر و عیبجویی از خود طرد می‏کند. . هماّز را در آیه عیبجو وبدگو و غیبت کننده گفته‏اند، بعید نیست که به معنی دفع کننده باشد که مردم را به واسطه سخن چینی از هم طرد و دور می‏کند در این صورت «مَشّاءِ بِنَمیمٍ» توضیح آن است. یعنی اطاعت نکن از هر قسم خوار پست که تفرقه انداز و سخن چین است. * . همزات جمع همزه. و همزات شیاطین وسوسه‏های آنان است که انسان را به سوی معاصی می‏راند و از تفسیر قمی از امام «علیه‏السلام» نقل شده: آن وسوسه شیاطین است که در قلبت می‏افتد. یعنی: بگو خدایا از وسوسه‏های شیطان به تو پناه می‏برم و به تو پناه می‏برم از اینکه کنار کن حاضر شوند و اغوایم کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس