هشتده

لغت نامه دهخدا

هشتده. [ هََ دَه ْ ] ( عدد، ص ، اِ ) توصیفی عددی ، هژده. ( ناظم الاطباء ) : اندر ملک هشتده سال بماند و او را دو پسر بود. ( تاریخ بلعمی ). و چون از ملک او هشتده سال گذشته بود عیسی را به آسمان بردند. ( تاریخ بلعمی ).

فرهنگ فارسی

هیجده : (( عکرمه گفت چهل درم بود وبعضی دگر گفتندهشتده درم بود. ) )

فرهنگ عمید

= هجده

پیشنهاد کاربران

بپرس