هرمزد
فرهنگ اسم ها
معنی: هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، ( = هرمز )، هرمز به علاوه ( در اعلام ) نام پنج تن از پادشاهان ساسانی، نام یکی از پادشاهان ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن، اسم کهکشانی
لغت نامه دهخدا
هرمزد. [ هَُ م َ ] ( اِخ ) هرمز. نام فرشته ای است.( برهان ). نام خداست نه فرشته. ( حاشیه برهان چ معین ). اورمزد. هورمزد. هرمز. رجوع به این مدخل ها شود.
هرمزد. [ هَُ م َ ] ( اِخ ) هرمز. ستاره مشتری. ( برهان ). این ستاره سعداکبر است و از این نظر در دعای نیک یاری او را خواهند :
که هرمزد یارت بدین پایگاه
چو بهمن نگهدار تخت و کلاه.
فردوسی.
ز خورشید و تیر و ز هرمزد و ماه پدیدار کرده بد و نیک شاه.
فردوسی.
ز ششم بار هرمزد خجسته وزیرش گشته دل از مهر بسته.
فخرالدین اسعد.
رجوع به هرمز شود.هرمزد. [ هَُ م َ ] ( اِخ ) جلگه ای بوده است در کنار کارون میان بهبهان و شوشتر که یکی از جنگهای اردشیر پاپکان با اردوان اشکانی در آنجا واقع و به شکست اردوان تمام شد. ( از ایران باستان پیرنیا ص 2532 ).
هرمزد. [ هَُ م َ ] ( اِخ ) پسر انوشیروان. ( ولف ). هرمز :
سوی پاک هرمزد فرزند ما
پذیرفته از دل همه پند ما.
فردوسی.
رجوع به هرمز چهارم و نیز رجوع به ساسانیان شود.هرمزد. [ هَُ م َ ] ( اِخ ) یکی از سرداران انوشیروان. ( ولف ) :
طلایه به هرمزد خراد داد
بسی گفت با او به بیداد و داد.
فردوسی.
هرمزد. [ هَُ م َ ] ( اِخ ) موبدی از معاصران قباد ساسانی. ( ولف ) :
کس آید سوی خره اردشیر
که آید به درگاه هرمزد پیر.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
۱- (اسم ) اهورمزدا. ۲- ستار. مشتری ۳- روز اول ازهرماهشمسی .۴- روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به ((مشتری ) ) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده .
دانشنامه آزاد فارسی
هُرمَزد
نام تنی چند از شاهان ساسانی. این نام در تداول امروزه به صورت هُرمُز تلفظ می شود. ریشۀ نام از کلمۀ اَهوُرامَزدا و اورمَزد است.
نام تنی چند از شاهان ساسانی. این نام در تداول امروزه به صورت هُرمُز تلفظ می شود. ریشۀ نام از کلمۀ اَهوُرامَزدا و اورمَزد است.
wikijoo: هرمزد
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





پارسی باستان: اهورامزدا
پارسی میانه: اورمزد
پارسی نو: اورمزد یا هرمز
برخی با استدلال اینکه نام اهورامزدا چون در سرودهای فارسی نیومده میگن پس ساختگی هست و اصلا همچین چیزی نبوده و پهلوی ها ساختن.
... [مشاهده متن کامل]
خیر اونا چرت میگن. نام اهورامزدا در سرودهای فارسی نیامده چون اصلا این ریخت باستانی هست! در فارسی میانه و نو شده اورمزد و ده ها بار از فردوسی تا خاقانی شروانی از اون نام بردن.
فردوسی میگه:
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر
اینجا روشن داره به اوستا و زرتشت و خدای اهورامزدا میپردازه.
سنایی میگه
ار همه اورمزد و کیوانند
جمله حیران چو نقش ایوانند
اینجا اشاره به ستاره هرمز میکنه که منظور سیاره مشتری یا ژوپیتر هست.
و ستاره کیوان که منظور سیاره زحل یا ساترن هست
تمدن های کهن نام خدایان بر کرات می گذاشتند
عطارد که در فارسی تیر هست و در لاتین مرکوری
زهره که در فارسی ناهید یا آناهیتا و در لاتین ونوس
مریخ که در فارسی بهرام هست و در لاتین مارس
همینطور تا پایان که اسم خطاهای ایرانی و رومی هست.
خاقانی شروانی ( همشهری پانترک های نازنین ) هم میگه
شیر با گاو و بره گرگ آشتی کرده به طبع
آشتی شان اورمزد مهربان انگیخته
و ده ها مورد دیگه که ننوشتم
در سایت گنجور هست
آخرین مورد که معاصر نیست ماله سیف فرغانی هست که سده ۷ سروده شده
پس می بینیم وجود داشته و با اینکه یک خدای منسوخ بوده ردپاش همچنان در ادب پارسی بوده حتی با اینکه شاعران نام برده مسلمانان مومنی بودند به گواه تاریخ.
و هرکی منکر میشه یا ناآگاه هست یا میدونه ولی پانترکه خب
پارسی میانه: اورمزد
پارسی نو: اورمزد یا هرمز
برخی با استدلال اینکه نام اهورامزدا چون در سرودهای فارسی نیومده میگن پس ساختگی هست و اصلا همچین چیزی نبوده و پهلوی ها ساختن.
... [مشاهده متن کامل]
خیر اونا چرت میگن. نام اهورامزدا در سرودهای فارسی نیامده چون اصلا این ریخت باستانی هست! در فارسی میانه و نو شده اورمزد و ده ها بار از فردوسی تا خاقانی شروانی از اون نام بردن.
فردوسی میگه:
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر
اینجا روشن داره به اوستا و زرتشت و خدای اهورامزدا میپردازه.
سنایی میگه
ار همه اورمزد و کیوانند
جمله حیران چو نقش ایوانند
اینجا اشاره به ستاره هرمز میکنه که منظور سیاره مشتری یا ژوپیتر هست.
و ستاره کیوان که منظور سیاره زحل یا ساترن هست
تمدن های کهن نام خدایان بر کرات می گذاشتند
عطارد که در فارسی تیر هست و در لاتین مرکوری
زهره که در فارسی ناهید یا آناهیتا و در لاتین ونوس
مریخ که در فارسی بهرام هست و در لاتین مارس
همینطور تا پایان که اسم خطاهای ایرانی و رومی هست.
خاقانی شروانی ( همشهری پانترک های نازنین ) هم میگه
شیر با گاو و بره گرگ آشتی کرده به طبع
آشتی شان اورمزد مهربان انگیخته
و ده ها مورد دیگه که ننوشتم
در سایت گنجور هست
آخرین مورد که معاصر نیست ماله سیف فرغانی هست که سده ۷ سروده شده
پس می بینیم وجود داشته و با اینکه یک خدای منسوخ بوده ردپاش همچنان در ادب پارسی بوده حتی با اینکه شاعران نام برده مسلمانان مومنی بودند به گواه تاریخ.
و هرکی منکر میشه یا ناآگاه هست یا میدونه ولی پانترکه خب
چو سی روز بگذشت از اردیبهشت
شد از میوه پالیزها چون بهشت
به شبگیر هرمزد خرداد ماه
ازان دشت سوی دهی رفت شاه
شد از میوه پالیزها چون بهشت
به شبگیر هرمزد خرداد ماه
ازان دشت سوی دهی رفت شاه
هور، اور، خور، مخفف اهورا است. که نماد آن خورشید است
هورمزد یا هرمزد مخفف "اهورا مزدا" است. . . .
هورمزد یا هرمزد مخفف "اهورا مزدا" است. . . .