هدیه

/hediye/

مترادف هدیه: ارمغان، انعام، پیشکش، تحفه، تعارف، خلعت، رهاورد، سوغات، نثار، هبه، شیربها

برابر پارسی: پیشکش، ارمغان، دهش

معنی انگلیسی:
booty, bounty, favor, gift, grant, offering, present, presentation, testimonial, token

فرهنگ اسم ها

اسم: هدیه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: he (a) diye) (فارسی: هديه) (انگلیسی: hedye)
معنی: ارمغان، پیشکش، موهبت خداوند، آنچه به مناسبتی یا به رسم یادگار به نشانه ی محبت به کسی داده می شود، کادو، ( احترام آمیز ) قیمت خرید و فروش قرآن کریم، ( در قدیم ) رونمای عروس، ( در قدیم ) موهبت و عطای خداوند، تحفه
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم دختر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

هدیه. [ هََ د ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِ ) تحفه و ارمغان و آنچه به کسی فرستند به رسم تحبیب و بزرگداشت. هَدیَّة :
چنان روی دیدند یکسر سپاه
که آیند با هدیه نزدیک شاه.
فردوسی.
چو با هدیه ها راه چین برگرفت
زجیحون یکی راه دیگر گرفت.
فردوسی.
هر سال فرستادی بر سبیل هدیه. ( تاریخ بیهقی ). به مارآباد که ده فرسنگی هرات است بسیار هدیه و سلاح و... پیش آوردند. ( تاریخ بیهقی ).
مرگ هدیه است نزد داننده
هدیه دان میهمان ناخوانده.
سنایی.
شهر ری کو پادزهرت داده بود
هدیه امسال از شکرخایی فرست.
خاقانی.
به حکم هدیه نوروزی آسمان هر سال
تبرک از شرف آوردی آستانش را.
خاقانی.
- به هدیه فرستادن ؛ به عنوان هدیه فرستادن. هدیه کردن. هدیه دادن. بخشیدن و پیشکش کردن :
کدام دولت پیدا شد از کواکب سعد
که آن سپهر بر تو به هدیه نفرستاد؟
مسعودسعد.
ترکیب های دیگر:
- هدیه آوردن . هدیه جان. هدیه دادن. هدیه دندان. هدیه ساختن. هدیه فرستادن. هدیه کردن. رجوع به این مدخل ها شود.
|| شیربها و پولی که خواستگار برای جشن عروسی پردازد :
بدو گفت سیندخت ، هدیه کجاست ؟
اگر دیدن آفتابت هواست.
فردوسی.
|| ودیعت و آنچه پروردگار در بندگان خود آفریند از خصال و صفات :
خرد هدیه اوست در ما که ما را
به فرمان او شد خرد جفت با جان.
ناصرخسرو.
فضل تو بر گاو و خر به عقل و سخن بود
عقل و سخن نیست جز که هدیه جبار.
ناصرخسرو.
|| رونمایی که به عروس دهند :
عروسان سر کلک تو در پرده شدند از من
مرا هم هدیه ای باید که هر یک روی بنماید.
خاقانی.
|| ره آورد. سوقات : بخاطر داشتم که چون به درخت گل رسم ، دامنی پرکنم هدیه اصحاب را. ( گلستان ). || قیمت قرآن. چون خرید و فروش آن در شرع نارواست برای صورت سازی به جای قیمت ، هدیه گویند. ( یادداشت به خط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

تحفه، ارمغان ، پیشکش، هدایاجمع
یکی از هدی سیرت

فرهنگ معین

(هَ یِّ ) [ ع . هدیة ] (اِ. ) ۱ - تحفه ، ارمغان ، پیشکش . ج . هدایا. ۲ - پولی که در عروسی مهمانان به عروس یا داماد می دهند.

فرهنگ عمید

تحفه، ارمغان، پیشکش.

گویش مازنی

/hadye/ هدیه

واژه نامه بختیاریکا

بُردگُوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هدیه دادن هر گاه که به قصد جلب دوستی و محبت و بزرگداشت و یا به صلاح آوردن کسی داده شود کار بسیار پسندیده ای است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای جلب دوستی مردم مکه و گرایش آنان به دین مبین اسلام غنایم جنگ حنین را به آنان بخشید.
از موارد نکوهش هدیه
اما آنگاه که پای جلب منفعت شخصی در میان بیاید و هدیه دهنده برآوردن غرض نامشروعی را در آینده مد نظر داشته باشد، نکوهیده و ممنوع است. هدیه بویژه آنگاه که به رجال دولت، قاضی و یا کارمندان دولت داده شود خالی از غرض نمی تواند باشد و رسم هدیه دادن به زمامداران از سوی کارگزاران چنان رواجی در تاریخ داشته است که کسانی پنداشته اند حتی بزرگانی چون امیر مؤمنان علی علیه السلام را نیز با وجود آن روش عادلانه و سخت گیرانه اش با هدیه می توان فریفت.
امتناع حضرت علی از دریافت هدیه
آن حضرت داستان هدیه آوردن اشعث بن قیس را نزد خود چنین نقل می کند:و شگفت انگیزتر (از سرگذشت عقیل) آن است که شخصی شبانه نزد ما آمد، با ارمغانی در ظرف سربسته و حلوایی که آن را ناخوش داشتم چنانکه گویی با آب دهان یا زهر مار آمیخته شده بود. گفتم که این هدیه است یا زکات یا صدقه که گرفتن صدقه بر ما اهل بیت حرام است. گفت: نه این است و نه آن، بلکه هدیه است. گفتم:مادرت در سوگت بگرید، آمده ای که مرا از دین خدا بفریبی، آیا خِرَدت آشفته است یا دیوانه ای یا بیهوده سخن می گویی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان های آنهاست به من دهند، برای آن که خدا را درباره مورچه ای نافرمانی کنم و پوست جوی را به ناروا از او بگیرم، چنین نخواهم کرد. هر آینه دنیای شما نزد من از برگی که ملخی در دهانش می جود، خوارتر و پست تر است. علی را چه کار با نعمتی که از دست می رود و لذتی که پایدار نمی ماند. به خدا پناه می برم از خواب عقل و از زشتی لغزش؛ و تنها از او یاری می جویم.

دانشنامه عمومی

هدیه (فیلم ۱۹۶۶). هدیه ( انگلیسی: Gift ) فیلمی دانمارکی است که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد.
از بازیگران آن می توان به پل رایشهارت و جودی گرینگر اشاره کرد.
عکس هدیه (فیلم ۱۹۶۶)

هدیه (فیلم ۱۹۷۱). هدیه ( به هندی: Uphaar ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۱ و به کارگردانی سودندو روی است. در این فیلم بازیگرانی همچون جایا باچان، کامینی کاشال، نانا پالشیکار، لیلا میشارا ایفای نقش کرده اند.
عکس هدیه (فیلم ۱۹۷۱)

هدیه (فیلم ۲۰۱۵). هدیه ( به انگلیسی: The Gift ) یک فیلم تریلر روانشناسانه آمریکایی به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی جوئل اجرتون است که به عنوان اولین تجربه کارگردانی او به حساب می آید. در این فیلم بازیگرانی همچون جیسون بیتمن، ربکا هال و جوئل اجرتون ایفای نقش می کنند. فیلم هدیه توسط استودیو اس تی ایکس انترتینمنت در ۷ اوت ۲۰۱۵ منتشر شد.
یک زوج جوان، سایمون و رابین، زندگی بسیار خوبی دارند. آن ها از شیکاگو به کالیفرنیا، نزدیک جایی که سایمون بزرگ شده، نقل مکان می کنند. این کار به دلیل سقط جنین رابین بخاطر استرس و زندگی در شهری بزرگ است. یک روز، آن ها با گوردو، هم کلاسی سابق سایمون، برخورد می کنند.
عکس هدیه (فیلم ۲۰۱۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

کادو

مترادف ها

present (اسم)
بخشش، سفته، تحفه، اهداء، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات

handsel (اسم)
پیش قسط، فال، شانس، پول، هدیه، رونما، دشت اول صبح

gift (اسم)
استعداد، بخشش، نعمت، موهبت، عطا، عطیه، ژنی، هدیه، کادو، پیشکش، ره اورد

فارسی به عربی

هدیة

پیشنهاد کاربران

هدیه= ساروی
موهبت
گِفت گفتار بریتانیایی هست
هدیه: چیزی مادی یا معنوی که آزادانه به کسی همخوان با مناسبتی یا از سر دوستی و یا لطف و متناسب با شخصیت گیرنده به وی داده می شود یا کاری که برای او انجام داده می شود بی این که در برابر آن، چیزی دریافت شود.
همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست: برکیا barkyā ( سغدی ) ، داشاد dāahād ( دری ) .
هدیه ریشه در واژه ی �دهش� فارسی دارد.
واژه هدیه
معادل ابجد 24
تعداد حروف 4
تلفظ ha ( e ) d[i]y[y]e
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: هَدیَّة، جمع: هدایا]
مختصات ( هَ یِّ ) [ ع . هدیة ] ( اِ. )
آواشناسی hediye
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
کاشکی در شش سالگی کسی برام "تلسکوپ" هدیه داده بود. کاشک.
هدیه معنی خیلی خاصی داری یعنی دلخوشی ارمغان من خیلی از مادرم و پدرم تشکر میکنم که چنین اسمی زیبایی رو برایم انتخاب کرده اند ( ◍•ᴗ•◍ ) ✧*
اهدا
هم عطا و هم هدیه هر دو واژه های ایرانی هستند که در پهلوی و اوستایی دیده می شوند
خوبکار
چیزی که از کسی به کسی می رسد
هدیه واژه ی اربی ( عربی ) است که ریشه در زبان پارسی دارد.
پارسی باستان: آدا
پارسی پهلوی: دهشن
پارسی نوین: دهش
زبان اربی: اهدا، عطا
گر چه همچنان واژه ی پارسی "پیشکش" هم کاربرد دارد.
هدیه به معنی کادو، سوغاتی، جایزه و . . . چیزی ک از طرف کسی به کسی داده میشه هست. ♥️😍🥰🌈🌹
کادو، ساروی، ارمغان، تحفه
هدیه یعنی پیشکش و ارمغان و جایزه و پیوند
اسم های هستس
معنی اسم هدیه به کوردی یعنی خلاتی
در فارسی یعنی کادو، یک چیز قیمتی باارزش
خیلی ممنونم از خانوادم کهاسمه مو هدیه گذاشتن
هدیه هستم از شهر زیبای سنندج
معنی:کادو ارمغان
هم خانواده : هدایا
بنظرم کسی که این نام رو واسش برگزیدن واقعن لیاقتش رو داشته و یه ارمغان خیلی خیلی ارزشمند واس همست.
مهربانی، بخشنده، دلسوز، خوش قدم، خوشبختی
مهربانی ، بخشش، خوش
اسم هدیه به معنی فرستاده ای و یا پاداشی بزرگ از سوی خداوند برای خانواده و دوستان و اطرافیانش است ، فردی مهربان ، دلسوز ، خوشقدم و خوشبختی را به همه هدیه می کند و این نام ریشه ی عربی دارد.
به افتخار تمام دختر دایی ها لایک کنید منتظر لایک های قشنگتون هستم ❤
🎁"هدیه " با تلفظ /hedi🕸ye / ، یک کلمه ی عربی است .
در واقع "معرب "هست ؛وریشه ی آن 🐞 ه ، د ، ی 🐞 می باشد ؛
درنتیجه بر ریتم ( آهنگ یا وزن ) فعله هست ؛
این کلمه با تلفظ ذکر شده ، چند معنی دارد :
...
[مشاهده متن کامل]

👈1️⃣سوغات ، ارمغان ، رهاورد سفر ( چیزی که به دلیل به یاد
آوردن خاطرات راه سفر و. . . برای خود یادیگران می خرند ؛ ) 🧳
2️⃣ کادو ، پیشکش ، تحفه ویا بهتر بگم چیزی [ مثلا کتاب قصه ]
یا کسی [مثلا بچه ] که بدون توقع جبران کردن فرد مقابل به او
داده می شود ؛وصرفا برای ابراز لطف ودوست داشتن است ؛
در غیراین صورت آن چیز [مثلا سگ 🐶یا پول 💰یا . . . ]یا کسی
[مثلا بچه یا . . . ] ، اسمش دیگر هدیه نیست بلکه باید به آن
❗رشوه و. . . ❗گفت ؛
3️⃣ نعمت ، موهبت 👉
🧍‍♀️جمع شکسته شده ( مکسریا تکسیر ) :هدایا ؛👩‍👧

ارمغان، انعام، پیشکش، تحفه، تعارف، خلعت، رهاورد، سوغات، نثار، هبه، شیربها
اسم دخترم هدیه هست، ساده، شیک، زیبا، خوش آهنگ، با معنی.
لطفاً اسم هدیه را به زبان چینی ترجمه نمایید
ممنون

هدیه یعنی ( عشقی که تکرار نمیشه ) ❤️❤️
شاهنامه همش اسم ایرانی است
نام ایرانی نام پارسی برازنده مرتمانا
آریانااااا . . . . .
هدیه خداوند اسم دخترم رو گذاشتم هدیه ی ماه دیگه به دنیا میاد

اسم دخترم هدیه گذاشتم به نظرم اسم ساده شیک و زیبا و با معنیست، موهبت خدا. امیدوارم بزرگ شد اسمشو دوست داشته باشه
هدیه یعنی ارمغان و دوستی و خوبی
من خوشحالم که همچون اسمی دارم چون از مد نمی افته و تکراری هم نمیشه
هدیه به معنای خوشبختی وارمغان

تحفه خدا
به معنای ارمغان، باارزش
در پهلوی " داسر " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
هدیه یه اسم ملیح عه و میشه در همه نسل ها ازش استفاده کرد و هیچ وقت دمده و تکراری نمیشه۰

هدیه به معنی خوشبختی

کادو، جایزه
هدیه به معنی ارمغان و کادو و. . . است 🎁
خیلی ایم قشنگی است اسم من هم هدیه هست و تشکر میکنم از مامان و بابام که همچین اسم قشنگی را بر من گذاشته اند
ارمغان
ساروی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس