[ویکی فقه] علت غائی مخصوص افعال اختیاری است ولی از سخنانی که از ارسطو نقل شده چنین برمی آید که وی برای افعال طبیعی هم قائل به علت غائی بوده و پیروان مشائین هم از او تبعیت کرده اند و انکار علت غائی برای افعال طبیعی را به منزله اتفاقی بودن آنها تلقی نموده اند و در مقابل قول به اتفاقی بودن حوادث طبیعی که بصورت های مختلفی از دموکریتوس و امپدکلس و اپیکورس نقل شده برای همه پدیده ها علت غائی اثبات کرده اند. ما در اینجا نخست به بیان قول منقول از ارسطو و نقد آن می پردازیم سپس توضیحی درباره اتفاق و تصادف می دهیم و در پایان معنای صحیح هدف مندی جهان را بیان می کنیم.
ارسطو در کتاب اول مابعدالطبیعه پس از اشاره به آراء فیلسوفان پیشین درباره علت پیدایش پدیده ها اظهار می دارد که هیچکدام از ایشان علت غائی را دقیقا مورد توجه قرار نداده اند آنگاه با تحلیلی درباره حرکت و دگرگونی موجودات مادی نتیجه می گیرد که هر موجود متحرک و دگرگون شونده ای بسوی غایتی سیر می کند که کمال آن می باشد و خود حرکت که مقدمه ای برای رسیدن به غایت مزبور است نخستین کمال برای آن بشمار می رود و از این روی حرکت را به کمال اول برای موجود بالقوه از آن جهت که بالقوه است تعریف می کند. وی می افزاید هر موجودی دارای کمال مخصوصی است و به همین جهت هر متحرکی غایت معینی دارد که می خواهد به آن برسد این کمال گاهی همان صورتی است که می خواهد واجد آن شود مانند صورت درخت بلوط برای هسته بلوطی که در حال رشد و نمو است و گاهی عرضی از اعراض آن است مانند سنگی که از آسمان بسوی زمین حرکت می کند و قرار گرفتن بر روی زمین یکی از اعراض و کمالات آن می باشد.
← مراد از علت غائی
بنظر می رسد که در این بیان میان دو معنای غایت خلط شده و به هر حال از چند جهت جای مناقشه دارد.
← اولین نقد
در اینجا ممکن است چند شبهه به ذهن بیاید
← شبهه اول
...
ارسطو در کتاب اول مابعدالطبیعه پس از اشاره به آراء فیلسوفان پیشین درباره علت پیدایش پدیده ها اظهار می دارد که هیچکدام از ایشان علت غائی را دقیقا مورد توجه قرار نداده اند آنگاه با تحلیلی درباره حرکت و دگرگونی موجودات مادی نتیجه می گیرد که هر موجود متحرک و دگرگون شونده ای بسوی غایتی سیر می کند که کمال آن می باشد و خود حرکت که مقدمه ای برای رسیدن به غایت مزبور است نخستین کمال برای آن بشمار می رود و از این روی حرکت را به کمال اول برای موجود بالقوه از آن جهت که بالقوه است تعریف می کند. وی می افزاید هر موجودی دارای کمال مخصوصی است و به همین جهت هر متحرکی غایت معینی دارد که می خواهد به آن برسد این کمال گاهی همان صورتی است که می خواهد واجد آن شود مانند صورت درخت بلوط برای هسته بلوطی که در حال رشد و نمو است و گاهی عرضی از اعراض آن است مانند سنگی که از آسمان بسوی زمین حرکت می کند و قرار گرفتن بر روی زمین یکی از اعراض و کمالات آن می باشد.
← مراد از علت غائی
بنظر می رسد که در این بیان میان دو معنای غایت خلط شده و به هر حال از چند جهت جای مناقشه دارد.
← اولین نقد
در اینجا ممکن است چند شبهه به ذهن بیاید
← شبهه اول
...
wikifeqh: هدفمندی_جهان