[ویکی فقه] هدف آفرینش. یکی از مسائل مهم در فلسفه الهی و کلام مسأله هدف آفرینش است که مورد بحث ها و اختلاف نظرهایی واقع شده است از یک سوی بعضی از صاحب نظران هدف و علت غائی در افعال الهی را انکار کرده اند و از سوی دیگر کسانی هدف الهی را سود رساندن به مخلوقات شمرده اند و گروه سومی قائل به وحدت علت فاعلی و علت غائی در مجردات شده اند. در این نوشتار نخست مفهوم هدف و اصطلاحات فلسفی مشابه آن را بیان می کنیم و سپس به ذکر مقدماتی که برای توضیح مسأله و رفع شبهات آن مفید است، می پردازیم و سرانجام معنای صحیح هدف داری الهی را بیان خواهیم کرد.
هدف که در لغت بمعنای نشانه تیر است در محاورات عرفی به نتیجه کار اختیاری گفته می شود که فاعل مختار از آغاز در نظر می گیرد و کار را برای رسیدن به آن انجام می دهد به طوری که اگر نتیجه کار منظور نباشد کار انجام نمی گیرد. نتیجه کار از آن جهت که منتهی الیه آن است غایت و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و غرض و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام کار شده است علت غائی نامیده می شود ولی آنچه در حقیقت مؤثر در انجام کار می باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجی آن بلکه نتیجه خارجی معلول کار است و نه علت آن.
← معنای واژه غایت
در اینجا به یادآوری چند نکته اشاره می کنیم:
← افعال اختیاری انسان
با توجه به نکاتی که بیان شد روشن می شود که وجود علت غائی برای هر کار اختیاری ضرورت دارد خواه کار ایجادی باشد یا اعدادی و خواه کار دفعی باشد یا تدریجی و خواه فاعلیت فاعل بالقصد باشد یا بالرضا یا بالعنایه یا بالتجلی.و علت غائی در حقیقت امری است در ذات فاعل نه نتیجه خارجی کار و اطلاق علت غائی بر نتیجه خارجی اطلاقی مجازی و بالعرض است بلحاظ اینکه محبت یا رضایت یا شوق فاعل به حصول آن تعلق می گیرد و غایت بودن نتیجه خارجی برای کارهای اعدادی و تدریجی بمعنای منتهی الیه حرکت ارتباطی با علت غائی ندارد و غایت بالذات حرکت غیر از علت غائی بالذات است دقت شود. بنابر این افعال الهی هم از آن جهت که اختیاری هستند دارای علت غائی می باشند و منزه بودن ساحت الهی از علوم حصولی و شوق نفسانی مستلزم نفی علت غائی از ذات او نیست چنان که مستلزم نفی علم و حب از ذات مقدسش نمی باشد.به دیگر سخن نفی داعی و علت غائی زائد بر ذات از مجردات تام و فاعل های بالعنایه و بالرضا و بالتجلی بمعنای نفی مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعل های بالقصد نیست و همچنان که عقل مفاهیمی را که از صفات کمالیه مخلوقات می گیرد با تجرید از محدودیت ها و لوازم مادی و امکانی بعنوان صفات ثبوتیه به خدای متعال نسبت می دهد.همچنین حب به خیر و کمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امکان برای ذات الهی اثبات می کند و آن را علت غائی برای افعالش می شمارد و چون همه صفات ذاتیه الهی عین ذات مقدسش می باشند این صفت هم که علت غائی آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار می رود عین ذات وی می باشد و در نتیجه علت فاعلی و علت غائی برای افعال الهی همان ذات مقدس او خواهد بود.
تعلقات علم و حب الهی
...
هدف که در لغت بمعنای نشانه تیر است در محاورات عرفی به نتیجه کار اختیاری گفته می شود که فاعل مختار از آغاز در نظر می گیرد و کار را برای رسیدن به آن انجام می دهد به طوری که اگر نتیجه کار منظور نباشد کار انجام نمی گیرد. نتیجه کار از آن جهت که منتهی الیه آن است غایت و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و غرض و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام کار شده است علت غائی نامیده می شود ولی آنچه در حقیقت مؤثر در انجام کار می باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجی آن بلکه نتیجه خارجی معلول کار است و نه علت آن.
← معنای واژه غایت
در اینجا به یادآوری چند نکته اشاره می کنیم:
← افعال اختیاری انسان
با توجه به نکاتی که بیان شد روشن می شود که وجود علت غائی برای هر کار اختیاری ضرورت دارد خواه کار ایجادی باشد یا اعدادی و خواه کار دفعی باشد یا تدریجی و خواه فاعلیت فاعل بالقصد باشد یا بالرضا یا بالعنایه یا بالتجلی.و علت غائی در حقیقت امری است در ذات فاعل نه نتیجه خارجی کار و اطلاق علت غائی بر نتیجه خارجی اطلاقی مجازی و بالعرض است بلحاظ اینکه محبت یا رضایت یا شوق فاعل به حصول آن تعلق می گیرد و غایت بودن نتیجه خارجی برای کارهای اعدادی و تدریجی بمعنای منتهی الیه حرکت ارتباطی با علت غائی ندارد و غایت بالذات حرکت غیر از علت غائی بالذات است دقت شود. بنابر این افعال الهی هم از آن جهت که اختیاری هستند دارای علت غائی می باشند و منزه بودن ساحت الهی از علوم حصولی و شوق نفسانی مستلزم نفی علت غائی از ذات او نیست چنان که مستلزم نفی علم و حب از ذات مقدسش نمی باشد.به دیگر سخن نفی داعی و علت غائی زائد بر ذات از مجردات تام و فاعل های بالعنایه و بالرضا و بالتجلی بمعنای نفی مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعل های بالقصد نیست و همچنان که عقل مفاهیمی را که از صفات کمالیه مخلوقات می گیرد با تجرید از محدودیت ها و لوازم مادی و امکانی بعنوان صفات ثبوتیه به خدای متعال نسبت می دهد.همچنین حب به خیر و کمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امکان برای ذات الهی اثبات می کند و آن را علت غائی برای افعالش می شمارد و چون همه صفات ذاتیه الهی عین ذات مقدسش می باشند این صفت هم که علت غائی آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار می رود عین ذات وی می باشد و در نتیجه علت فاعلی و علت غائی برای افعال الهی همان ذات مقدس او خواهد بود.
تعلقات علم و حب الهی
...
wikifeqh: هدف_آفرینش