هجاهج

لغت نامه دهخدا

هجاهج. [ هَُ هَِ ] ( ع ص ) ستبر و کلفت و ضخیم. ( ناظم الاطباء ). سطبر. ( منتهی الارب ). ضخیم. ( اقرب الموارد ). ضخم از مردم. ( از معجم متن اللغة ). || کثیرالصوت ؛ بسیارآواز. ( از معجم متن اللغة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس