هاموم

لغت نامه دهخدا

هاموم. ( ع اِ )پیه گداخته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مایسیل من الشحمة اذا شویت. ( معجم متن اللغة ). || پیه بسیارچربش. ( مهذب الاسماء ). || کوهان گداخته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مااذیب من السنام. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). || ( ص ) شتر کوهان گداخته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در آنندراج چاپ جدید این کلمه به غلط «هامون » آمده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس