هامرز
فرهنگ اسم ها
معنی: نام سردار ساسانی، ( اَعلام ) از سرداران دوره ی ساسانی است، که از سرانِ سپاهِ انوشیروان و پرویز پسر هرمز ساسانی بوده است، هامِرز فرمانده ی سپاه ایران در جنگ ذوقار [محلی بین واسط و کوفه] بود که بین قبیله ی بنی شیبان و سپاهیان خسروپرویز درگرفت و به شکست سپاهیان تحت فرماندهی هامرز انجامید و خود او نیز کشته شد، این جنگ در سال چهلم ولادت پیامبر اسلام ( ص ) اتفاق افتاده است
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم فارسی، اسم اوستایی، اسم پهلوی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
هامرز. [ م َ ] ( اِخ )از سرداران دوره ساسانی است که ابن بلخی وی را از سرداران پرویزبن هرمز شمرده. و در تاریخ طبری ( بلعمی )وی از سران سپاه انوشیروان ذکر شده. منصور جوالیقی در المعرب گوید: الهامرز، اسم بعض مرازبة کسری ، و کان علی میمنة جیشه یوم ذی قاره و قال هانی ٔبن قبیصة:بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
بزبان پهلوی امر به برخاستن است یعنی برخیز
پیشنهاد کاربران
هامُرز، هابُرز - واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک )
نام پسرانه
نام سردار ایرانی در زمان خسرو پرویز ساسانی که در نبرد ذوقار ( ذی قار ) به دست تازیان ( اَعراب ) کشته شد!
( ( به هوش باشیم:
... [مشاهده متن کامل]
آن را با "وَهرِز یا وَهریز" سردار دلیر خسرو انوشیروان ساسانی اشتباه نگیریم! ) )
ها: ب - پیشوند اشتقاقی یا صفت ساز: پیش از اسم می آید و صفت می سازد!
مانند: بهوش، بنام، بخرد
مُزز: بُرز - پاشدن، برخاستن، برپاشدن -
بلند شدن، رشد کردن، رُستَن، قد کشیدن -
صعود کردن، اوج گرفتن، برافراشتن، بالا بردن
معنی: بپا خیز، برخیز، بلندشو، جنبش کن، پویش کن -
رشید، خوش قد و قامت، بلندبالا، شاخِ شمشاد، رَستاک! -
پیشگام، پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ، پیش قَراوُل، یکه تاز!
نام پسرانه
نام سردار ایرانی در زمان خسرو پرویز ساسانی که در نبرد ذوقار ( ذی قار ) به دست تازیان ( اَعراب ) کشته شد!
( ( به هوش باشیم:
... [مشاهده متن کامل]
آن را با "وَهرِز یا وَهریز" سردار دلیر خسرو انوشیروان ساسانی اشتباه نگیریم! ) )
ها: ب - پیشوند اشتقاقی یا صفت ساز: پیش از اسم می آید و صفت می سازد!
مانند: بهوش، بنام، بخرد
مُزز: بُرز - پاشدن، برخاستن، برپاشدن -
بلند شدن، رشد کردن، رُستَن، قد کشیدن -
صعود کردن، اوج گرفتن، برافراشتن، بالا بردن
معنی: بپا خیز، برخیز، بلندشو، جنبش کن، پویش کن -
رشید، خوش قد و قامت، بلندبالا، شاخِ شمشاد، رَستاک! -
پیشگام، پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ، پیش قَراوُل، یکه تاز!