[ویکی نور] «هامر پورگشتال» در نهم ژوئن 1774م در گراتس (شهری صنعتی در جنوب شرقی اتریش) به دنیا آمد و بر پایه توصیف دخترش، در 24 نوامبر 1856م در وضع جسمانی و روحی ویژه ای در وین جان سپرد. پدر او مدیر املاک سلطنتی و مشاور ایالتی به شمار می رفت. هامر به حرفه مترجمی علاقه مند بود و در 1787م، هم زمان با انقلاب کبیر فرانسه به مدرسه جوانان مترجم وین رفت؛ آموزش گاهی که بعدها به «آکادمی شرقی» شهرت یافت. او در آن جا به فراگیری ترکی، عربی و فارسی پرداخت؛ چنان که در هفده سالگی به زبان ترکی با سفیر عثمانی در وین گفت وگو کرد. نخستین کار علمی مهم او، هم کاری در بازچاپ فرهنگ عربی، ترکی و فارسی منینسکی و نخستین هم کاری اش با بخش شرقی وزارت امور خارجه با عنوان «منشی ویژه گزارش گران» بود.
او در 1799م، با عنوان «مترجم اسقف اعزامیِ دولت اتریش» به قسطنطنیه رفت و سال بعد، به فرمان دولت به کشورهای شمال افریقا، سوریه و مصر سفر کرد تا وضع مدیریت کنسولگری های کشورش را در این سرزمین ها گزارش کند. ناپلئون در این روزگار به مصر لشکر کشید و انگلیس و عثمانی با او می جنگیدند. از این رو، هامر پس از ورود به مصر در 1801م با عنوان «مترجم فرماندهان نظامی انگلیسی و ترک» به هم کاری با آنان پرداخت. او در یافا (بندر مهم فلسطین در ساحل دریای مدیترانه) و عکّا (دریابندر در ساحل خلیخ عکا) و سپس در اسکندریه و منطقه های متصرف فرانسوی ها حاضر شد و شکست فرانسویان و اسیری سربازان آنان را از نزدیک دید.
وی پس از این دوران و پس از سفر کوتاهی به مالت و جبل الطارق، به انگلستان رفت و در 1802م به کشورش بازگشت. او پیش از این، عتیقه ها و نسخه های خطی شرقی به ویژه نسخه های فارسی گردآمده را در مصر، به وین فرستاده بود. او در 1807م ازدواج کرد و گویی در همین روزها، در نوشته ای بدون امضا خواستار جنگ مقدس با ناپلئون شد و در 1810م با عنوان «مشاور» هیئتی که ماری لوئیز (دختر امپراطور اتریش) را به پاریس آورد تا به همسری ناپلئون درآید، بدین شهر سفر کرد و با دوساسی، ژوبر مستشرق فرانوسی (1847 - 1779) و آنتوان لئونار دوشزی (1832- 1773م) پیوند دوستی برقرار کرد.
او در 1816م مترجم رسمی دربار شد و از این رو، در دیدارهای رسمی میرزا ابوالحسن خان ایلچی (میرزا ابوالحسن شیرازی) با سران دولت های اروپایی حاضر بود. او فتحعلی شاه را فردی ادیب می دانست؛ زیرا در پاسخ به لطف های او اندیشه های مارک اورل را ترجمه و نسخه ای را از آن به وی پیشکش کرد. او هم چنین با ترجمه منظوم دیوان حافظ به آلمانی و تاریخ ادبی ایران (1818م) و تألیفی از تذکره الشعرا دولتشاه سمرقندی در دربارهای ایران و اروپا پرآوازه گشت.
وی با شوق فراوان به ترجمه و تدوین تاریخ و ادبیات کشورهای مهم شرقی می پرداخت و برای همه آثار، از نسخه های خطی منتشر نشده بهره می برد. این شوق، از دقت او در کارها کاسته بود و برای نمونه، ترجمه اطواق الذهب او به آلمانی آماج نقد ناقدان شد. باری، او ستایش گران و دوستانی چون هِردِر، ویلَنت و گوته نیز داشت.
وی به آثار حاجی خلیفه بسیار علاقه مند بود و بیش تر آن ها را همچون جهان نما (کتابی به ترکی درباره جغرافیا) به آلمانی ترجمه کرد. تاریخ امپراطوری عثمانی (1833 - 1827م)، تاریخ شعر عثمانی (1836 - 1839م) و تاریخ خان های کریمه (1856م) از آثار اویند.
او در 1799م، با عنوان «مترجم اسقف اعزامیِ دولت اتریش» به قسطنطنیه رفت و سال بعد، به فرمان دولت به کشورهای شمال افریقا، سوریه و مصر سفر کرد تا وضع مدیریت کنسولگری های کشورش را در این سرزمین ها گزارش کند. ناپلئون در این روزگار به مصر لشکر کشید و انگلیس و عثمانی با او می جنگیدند. از این رو، هامر پس از ورود به مصر در 1801م با عنوان «مترجم فرماندهان نظامی انگلیسی و ترک» به هم کاری با آنان پرداخت. او در یافا (بندر مهم فلسطین در ساحل دریای مدیترانه) و عکّا (دریابندر در ساحل خلیخ عکا) و سپس در اسکندریه و منطقه های متصرف فرانسوی ها حاضر شد و شکست فرانسویان و اسیری سربازان آنان را از نزدیک دید.
وی پس از این دوران و پس از سفر کوتاهی به مالت و جبل الطارق، به انگلستان رفت و در 1802م به کشورش بازگشت. او پیش از این، عتیقه ها و نسخه های خطی شرقی به ویژه نسخه های فارسی گردآمده را در مصر، به وین فرستاده بود. او در 1807م ازدواج کرد و گویی در همین روزها، در نوشته ای بدون امضا خواستار جنگ مقدس با ناپلئون شد و در 1810م با عنوان «مشاور» هیئتی که ماری لوئیز (دختر امپراطور اتریش) را به پاریس آورد تا به همسری ناپلئون درآید، بدین شهر سفر کرد و با دوساسی، ژوبر مستشرق فرانوسی (1847 - 1779) و آنتوان لئونار دوشزی (1832- 1773م) پیوند دوستی برقرار کرد.
او در 1816م مترجم رسمی دربار شد و از این رو، در دیدارهای رسمی میرزا ابوالحسن خان ایلچی (میرزا ابوالحسن شیرازی) با سران دولت های اروپایی حاضر بود. او فتحعلی شاه را فردی ادیب می دانست؛ زیرا در پاسخ به لطف های او اندیشه های مارک اورل را ترجمه و نسخه ای را از آن به وی پیشکش کرد. او هم چنین با ترجمه منظوم دیوان حافظ به آلمانی و تاریخ ادبی ایران (1818م) و تألیفی از تذکره الشعرا دولتشاه سمرقندی در دربارهای ایران و اروپا پرآوازه گشت.
وی با شوق فراوان به ترجمه و تدوین تاریخ و ادبیات کشورهای مهم شرقی می پرداخت و برای همه آثار، از نسخه های خطی منتشر نشده بهره می برد. این شوق، از دقت او در کارها کاسته بود و برای نمونه، ترجمه اطواق الذهب او به آلمانی آماج نقد ناقدان شد. باری، او ستایش گران و دوستانی چون هِردِر، ویلَنت و گوته نیز داشت.
وی به آثار حاجی خلیفه بسیار علاقه مند بود و بیش تر آن ها را همچون جهان نما (کتابی به ترکی درباره جغرافیا) به آلمانی ترجمه کرد. تاریخ امپراطوری عثمانی (1833 - 1827م)، تاریخ شعر عثمانی (1836 - 1839م) و تاریخ خان های کریمه (1856م) از آثار اویند.
wikinoor: هامر-پورگشتال،_یوزف_فون