هالع

لغت نامه دهخدا

هالع. [ ل ِ ] ( ع ص ) مرد خروشنده از ناشکیبائی. نیک ناشکیبا. فی الحدیث : من شر ما اوتی العبد شح هالع و جبن خالع؛ ای شح یجزع فیه العبد و یحزن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جزوع. ( معجم متن اللغة ). شح هالع؛ محزن. ( اقرب الموارد ). || شتر مرغ رمنده و درگذرنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). النعام السریع فی مضیه. ( اقرب الموارد ). ج ، هَوالِع.

پیشنهاد کاربران

بپرس