هارون

/hArun/

مترادف هارون: نقیب، نگهبان، پاطر، پیک، قاصد

معنی انگلیسی:
aaron, harun al-rashid

فرهنگ اسم ها

اسم: هارون (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن) (تلفظ: hārun) (فارسی: هارون) (انگلیسی: harun)
معنی: پیک، نگهبان، نام برادر بزرگ حضرت موسی ( ع )، ( در قدیم ) قاصد و پیک شاه که زنگوله ای بر کمر می بست تا راه داران مانع او نشوند، پاسبان، ( اَعلام ) ) ( در تورات ) نام برادر بزرگِ حضرت موسی ( ع ) که به پیغمبری با وی برگزیده شد و نخستین کاهن اعظم یهودیان، [در قاموس کتاب مقدس هارون به معنای «کوه نشین» آمده]، ) هارون [قرن هجری] نام یکی از فرزندان موسی ابن جعفر ( ع )، ( در اعلام ) نام برادر بزرگِ حضرت موسی ( ع ) که به پیغمبری با وی برگزیده شد، [در قاموس کتاب مقدس هارون به معنای ' کوه نشین ' آمده]، ( در اعلام ) هارون نیز نام یکی از فرزندان موسی بن جعفر ( ع ) است، معرب از عبری کوه نشین، نام برادر موسی ( ع )
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم عبری، اسم مذهبی و قرآنی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

هارون. ( ص ، اِ ) قاصد و پیک. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). قاصد که بر کمر زنگله داشته تا کس از راه داران و حجاب مانع او نشوند و مردم وی را بشناسند. ( یادداشت مؤلف ) :
ستاره بین که فلک را جلاجل کمر است
که بر کمرگه هارون جلاجل است صواب.
خاقانی.
کآسمان را به حکم هارونیش
ز اختران زنگل روان بستند.
خاقانی.
چرخ هارون کمردارش و چون هارونان
ز انجمش زنگله ها در کمر آویخته اند.
خاقانی.
هارون صدر اوست فلک زآنکه انجمش
هر شب جلاجل کمر است از زر سخاش.
خاقانی.
هارون تو ماه وز ثریاش
شش زنگله در میان ببینم.
خاقانی.
دید که در لشکرش قیصر هارون شده ست
زآن کله زهره ساخت زنگل هارون فلک.
خاقانی.
|| پاسبان. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
سام نریمان چاکرش ، رستم نقیب لشکرش
هوشنگ هارون درش ، جم حاجب بار آمده.
خاقانی.
هفت هارون بر در سلطان غیب
از چه سان فرمان روان دانسته اند.
خاقانی.
آذین باغ دولت و هارون درگهت
از قصر قیصریه و قیصر نکوتر است.
خاقانی.
صفوةالدین زبیده عجم آنک
دهر هارون آستانه اوست.
خاقانی.
جلاجل زنان گفت هارون شاه
که شه تاجور باد و دشمن تباه.
نظامی.
سخائی که اگر مزرعه دنیا را به اقطاع به سگ داری دهد در چشم مکرمت او آن وزن سنجدی نسنجد و اگر جمله خزائن قارون به هارونی بخشد، آن در حوصله او قدر کنجدی نگنجد. ( المضاف الی بدایع الازمان فی وقایع کرمان چ عباس اقبال ص 25 ). || نقیب. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ). || شاطر. ( حاشیه برهان قاطعچ معین ) ( آنندراج ).

هارون. ( اِ ) فروماندگی و حیرت ، و این لغت عجمی است ، اما فارسی نیست. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

هارون. ( اِخ ) نام برادر بزرگ موسی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). نام پیغمبری معروف. ( دهار ). نام پیغمبری که برادر کلان موسی بود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || اولین کشیش و روحانی بزرگ عبریها. ( قاموس کتاب مقدس ). || نام خلیفه بغداد که هارون الرشید میگفتند. ( آنندراج ). رجوع به هارون بن عمران و هارون الرشید شود.
- هارون رای : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بغراخان شهاب الدوله .
(صفت اسم ) ۱- شاطر پیک قاصد که برکمر زنگله داشته تااو رابشناسند و راهداران مانع او نگردند : (( هارون صدراوست فلک زانکه انجمش هر شب جلاجل کمرست از زر سخاش . ) ) ( خاقانی ) ۲- پاسبان نگهبان : ((سام نریمان چاکرش رستم نقیب لشکرش هوشنگ هارون درش جم حاجب بار آمده . ) ) ( خاقانی ) یا هارون آستان. گردون . ماه قمر : (( بر جیس موسوی کف و کیوان طور حلم هارون آستان. گردون مکان اوست . ) ) ( خاقانی )
گربه .

فرهنگ معین

[ ع . ] (ص . اِ. ) ۱ - پیک ، قاصد. ۲ - برادر حضرت موسی . ۳ - نگهبان .

فرهنگ عمید

۱. قاصد، پیک.
۲. دربان، پاسبان، نقیب: چون دست کلیم پای گلگونْش / هارونِ وزیر گشته هارونْش (خاقانی۱: ۴۳ )، سام نریمان چاکرش، رستم نقیب لشکرش / هوشنگ هارون درش، جم حاجب بار آمده (خاقانی: ۳۹۱ ).

گویش مازنی

/haaroon/ کوهی در هفت کیلومتری جنوب شهرستان کتول و به ارتفاع ۷۵۰متر

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] وقتی هارون به صورت مطلق آورده می شود ممکن است یکی از افراد زیر مدنظر باشند:

[ویکی الکتاب] معنی هَارُونَ: نام یکی از پیامبران الهی و برادر حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام
معنی قِبْلَةَ: قبله - نوعی مقابل هم قرار گرفتن - چیزی که آدمی رو به آن میکند (حالتی است که باعث میشود دو چیز مقابل هم قرار گیردو عبارت "و اجعلوا بیوتکم قبلة "منظورش اینست که خانههای خود را متقابل بسازید بگونهای که بعضی رو بروی بعضی دیگر و در جهتی واحد قرار بگیرند ....
ریشه کلمه:
هارون (۲۰ بار)

«علیه السلام». از انبیاء بنی اسرائیل و برادر موسی «علیه السلام» است، نام مبارکش نوزده بار در کلام اللَّه مجید یاد شده زیرا مراد از . هارون برادر موسی نیست. هارون لفظ غیر عربی است و به معنی کوه نشین یا نورانی می‏باشد چنانکه هاکس در قاموس خود گفته است. اینک مطالبی درباره آن حضرت: 1 هارون «علیه السلام» پیغمبر و مورد وحی خداوند بوده است . ایضاً آیه . و نیز . و از آیه زیر روشن می‏شود که شریعت مال هر دو بوده . ایضاً . 2 ولی ظاهر آن است که در عین نبوت، وزیر و معین موسی «علیه السلام» بوده و از روایتی که نقل خواهد شد معلوم می‏شود موسی وحی را به او ابلاغ می‏کرده است اما ظاهر آیات گذشته وحی معمولی است. موسی «علیه السلام» او را به عنوان وزیر از خدا می‏خواهد . جمله «وَاَشْرِکْهُ فی أَمْری» با جواب آن «قالَ قَدْ اُوتیتَ سُؤْلَکَ یا مُوسی» مفید آن است که شریک نبوت بوده هکذا آیه . که اعطاء کتاب به موسی نسبت داده شده. 3 آن جناب مورد تمجید خدای متعال است که فرماید «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ» و ایضاً درباره او و برادرش آمده: که خدا به هر دو برادر منت گذاشت و یاریشان فرمود، و از نیکوکاران و و از بندگان مؤمن‏اند . و او از «اَلَّذینَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» است . و در سوره انعام ازآیه 84 تا 89 در جمله پیامبرانی ذکر شده که آنها محسنان، صالحان، برگزیدگان، هدایت شدگان و صاحبان کتاب و حکم و نبوت‏اند. و نیز آن بزرگوار به هنگام عزیمت موسی به میقات جانشین آن حضرت در بنی‏اسرائیل بود. چنانکه فرموده: . 4 هارون با موسی برادر پدر و مادری بودند و اینکه در . . هارون به موسی «یَابْنَ اُمَّ» ای پسر مادرم می‏گوید، گفته‏اند به جهت تحریک عاطفه موسی بوده است در تفسیر صافی از کافی از امیر المومنین علی «علیه السلام» نقل کرده که هارون با موسی برادر پدر و مادری بودند. در مجمع و جوامع الجامع از حسن مفسر نقل کرده: واللَّه برادر پدر و مادری بودند ولی هارون پسر مادرم گفت که آن در تحریک عاطفه ابلغ است. بیضاوی نیز به پدر و مادری بودن آنها تصریح کرده است. 5 در تفسیر المیزان سوره قصص از تفسیر قمی نقل کرده: راوی گوید به امام باقر «علیه السلام» گفتم: موسی چقدر از مادرش جدا بود که خدا او را به مادرش برگردانید؟ فرمود: سه روز. گفتم: هارون برادر پدر و مادری موسی بود؟ فرمود: آری. نمی‏شنوی که خدا فرماید «یَابْنَ اُمَّ لاتَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی»؟ گفتم: سن کدام یک بیشتر بود؟ فرمود: هارون. گفتم: وحی به هر دو نازل می‏شد؟ فرمود: وحی به موسی نازل می‏شد و او به هارون می‏رساند. گفتم: بفرماید آیا احکام و حکومت و امر و نهی مال هر دو بود؟ فرمود: موسی با پروردگارش مناجات می‏کرد و علم را می‏نوشت و میان بنی اسرائیل قضاوت می‏کرد و چون برای مناجات می‏رفت هارون جانشین او بود. گفتم: کدامیک زودتر از دنیا رفت؟ فرمود: هارون پیش از موسی وفات کرد هر در و در بیابان «تیه» از دنیا رفتند. گفتم: موسی فرزندی داشت؟ فرمود نه فرزند و نسل از هارون بود. المیزان گوید: آخر روایت با روایات دیگر که دلالت بر فرزند داشتن موسی می‏کنند مخالف است. تورات فعلی نیز حکایت از اولاد موسی دارد. نگارنده گوید: استدلال امام «علیه السلام» از آیه بر پدر و مادری بودن آن دو وجهش معلوم نشد واللَّه اعلم. مختصر این روایت را در صافی ذیل آیه . نقل کرده است. 6 تورات فعلی در سفر خروج باب سی و دو ساختن گوساله را که سامری ساخته بود به هارون «علیه السلام» نسبت داده هاکس در قاموس خود آن را تصدیق کرده و ضمن تعریف از هارون آن جناب را به ضعف و سستی نسبت داده است. این از تورات محرف و نویسنده قاموس آن بعید نیست «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ - وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلینَ». * . این آیه خطاب قوم است به مریم آنگاه که عیسی را پیش مردم آورد یعنی: ای خواهر هارون پدرت بدکار و مادرت زناکار نبود پس این بچه را از کجا آوردی و مرتکب چنان کار شدی؟! در مجمع فرموده: به قولی هارون مرد صالحی بود که صالحان را به او نسبت می‏دادند (پس مراد از اخت انتساب است) به قولی هارون برادر پدری مریم بود. به قولی مراد نسبت به هارون برادر موسی است و به قولی هارون مرد بدکاری بود که بدان را به او نسبت می‏دادند.

[ویکی فقه] هارون (ابهام زدایی). هارون ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • حضرت هارون، برادر بزرگ حضرت موسی پیغمبر و وزیر و سخنگوی او در مصر• هارون الرشید، خلیفه معروف عباسی و قاتل امام کاظم (علیه السلام)
...

[ویکی شیعه] هارون (پیامبر). هارون فرزند عمران، برادر بزرگتر و سخنگو و وزیر حضرت موسی(ع) که همراه وی در مصر بود. قرآن به فصاحت وی در سخن گفتن اشاره دارد و گفته شده در زمان سخن گفتن با فرعون در مصر هشتاد و سه سال داشته است. یهودیان، مسیحیان و مسلمانان معتقد به پیامبری او هستند. وی ۱۲۳ سال زندگی کرده و در کوه هور در غرب اردن درگذشته و در همان محل دفن شده است. روحانیان و احبار (بزرگان یهود) همه از خاندان وی هستند.
هارون، کلمه ای است عِبری به معنی کوه نشین یا روشن شده. پدرش عمران و نام مادرش یوکابد بود. نسب هارون اینگونه آمده: هارون پسر عمران، پسر قاهث، پسر لاوی، پسر یعقوب، پسر اسحاق، پسر ابراهیم(ع). وی دارای چهار پسر به نام های العازار، ناداب، ابیهو وایتامار بوده است. هارون سه سال از حضرت موسی بزرگتر بود و در زمان سخن گفتن با فرعون در مصر هشتاد و سه سال داشت، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان معتقد به پیامبری او بوده و مدت عمرش را ۱۲۳ سال ذکر کرده اند. روحانیان و احبار (بزرگان یهود) همه از خاندان وی هستند. هارون در کوه هور در غرب اردن دار فانی را وداع گفت و در همانجا به خاک سپرده شد.
گفته شده است روزی حضرت موسی، هارون و پسرش اِلعازار را با خود به قله کوه هور برد و مطابق فرمان خداوند، لباس هارون را درآورد و بر تن اِلعازار پوشانید. سپس هارون را امر کرد که به اتاق کوچکی که در آن جا بود برود و بر روی تخت دراز کشد و چون هارون چنین کرد، ملک الموت او را قبض روح کرد. آنگاه خداوند آن تخت را بالا برد و موسی و العازار به میان قوم خود بازگشتند و خبر وفات هارون را به آنها رساندند.

دانشنامه عمومی

هارون (مالت). هارون ( به مالتی: Ħamrun ) شهری در ناحیهٔ هاربور شمالی واقع در کشور مالت است که در سال ۱۹۹۵ میلادی ۱۱٫۱۹۵ نفر جمعیت داشته اما جمعیت آن در سال ۲۰۰۵ میلادی ۹٫۵۱۳ نفر بوده است. [ ۲] [ ۳]
عکس هارون (مالت)عکس هارون (مالت)عکس هارون (مالت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

هارون (Aaron)
در عهد عتیق. برادر بزرگ موسی، و یکی از رهبران عبرانیان در هجرتشان از مصر به ارض موعودِ کنعان. هارون مصاحب و سخنگوی برادرش در حضور فرعون بود. به روایت عهد عتیق، وقتی عبرانیان از بازگشت موسی از کوه سینا ناامید شدند، هارون گوساله ای طلایی ساخت و آن قوم را به پرستش آن فراخواند؛ با این حال اجازه یافت که کاهن اعظم بماند. گل دادن عصای او تقدس او را تأیید کرد. او اِلیشابَع (الیصابات) را به زنی گرفت و از وی صاحب چهار پسر شد. همۀ بازماندگان او عنوان کاهن اعظم را به ارث می برند و مقام برجسته ای در عبادات و آیین های کنیسه دارند. خدمات کم اهمیت تر را لاویان انجام می دهند.
در قرآن. بیست بار به نام او در قرآن اشاره شده است. از جانب خداوند و به درخواست موسی مأمور همکاری با موسی شد و هر دو برادر با هم فرعون را به یکتاپرستی دعوت می کردند و بنی اسرائیل را از مصر نجات دادند و به جانب سرزمین مقدس کوچ دادند. هارون در تمامی مواقف ملازم برادرش موسی (ع) بود و در همه کارها با وی شرکت داشت. هارون از پیامبران بنی اسرائیل بوده و در غیاب موسی، که چهل روز به میقات رفته بود، بر بنی اسرائیل خلافت می کرد و حادثۀ سامری (← سامری) در آن زمان اتفاق افتاد. موسی در بازگشت ابتدا هارون را عتاب کرد، اما چون عذر او را پذیرفت از خداوند برای خود و او آمرزش طلبید. قرآن از هارون به صورت های مختلف تجلیل کرده است.

جدول کلمات

نام برادر حضرت موسی

پیشنهاد کاربران

هارون ؛ مفهوم این کلمه در نامگذاری ها اشاره به افراد توانمند و دارای قدرت و انرژی زیاد در ابعاد مختلف علمی معنوی فکری فیزیکی مادی و معنوی برای پادشاهان حاکمان رهبران و افراد صاحب منصب و. . . دارد.

...
[مشاهده متن کامل]

هار ؛ مصوت حرف ( آ ) در میان ساختمان کلمه ی هار اشاره به یک مفهوم رو به تعالی و ازدیاد و گسترش دارد.
اصطلاح سگ هار برای سگ وحشی برای حالتی می باشد که انرژی زیادی برای انجام یک عمل خشن وجود دارد.
هاوره ؛ هُوْره به معنی انرژی در اصطلاح رایج هُوْره آتش به معنی زبانه ی آتش. ( هاور هور هُرْم هار هارون حرارت حاره و. . . )
هاوِر ؛ از این کلمه در استان خراسان شمالی در شهر آشخانه به عنوان یک نام برای کوه هاوِر و جنگل هاوِر به لحاظ مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی هیرکانی با اصطلاح رایج جنگلهای هیرکانی استفاده شده است.
هایِر ؛ این کلمه به معنی انرژی و حرارت که در زبان انگلیسی با نگارش hair به معنی مو به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است منشعب از کلمه ی هیر و هیرکانی با اصطلاح رایج جنگلهای هیرکانی می باشد.
و اما اینکه استفاده ی این کلمه برای کلمه ی مو در زبان انگلیسی بر چه مبنایی رواج پیدا کرده است باید گفت به احتمال زیاد بر مبنای مفهوم کلمه ی هایر و هیرکان بوده باشد که در متن زیر به صورت مفصل تحلیل و تفسیر و تبیین شده است ؛
هِرکان ، هیرکان ؛ مکان دارای انرژی و هُرْم و هُوْر و هایِر و هاوِر جهت ایجاد حرکت و حیات و زندگی.
به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی هیرکان و هیرکانی با اصطلاح رایج جنگلهای هیرکانی و کلمات دیگر در ابعاد کاربردی مختلف از قبیل هِرکو ، هِرکول ، هِرکل ، هارکِل و. . .
هِرکول ؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو نیم کلمه هِر و کول و یک کهن واژه از زبان و فرهنگ فارسی باستان می باشد که به زمانه ما هم رسیده و به عنوان یک لقب برای انسانهای توانمند و دارای قدرت استفاده می شود.
منتها کاربری کلمات در جوامع انسانی از آنجایی که زبان و فرهنگ فارسی پهنه ی وسیعی از جوامع را به لحاظ اثرگذاری و اثرپذیری در بر می گرفته است به گونه ای است که به دلیل استفاده ی بیشتر برخی از کلمات دارای رواج بیشتری نیز می باشند و در برخی جوامع دیگر دارای رواج کمتر و یا اینکه به عنوان یک واژه ی ناشناخته به دلیل عدم استفاده و به دلیل وجود تفاوت در مدل نگارگری حروف و کلمات در مبحث زبانشناسی می باشد.
به عنوان مثال در زمانه ما در کشور ایران کلمه ی رستم به مفهوم رُستن با تعریف رشد کرده و رشید دارای رواج بیشتری نسبت به کلمه ی هرکول در کشورهای غربی می باشد.
معنا و مفهوم کلمه ی ( هِر ) منشعب از کلمه ی هُوْر و حرارت و هُرْم و مهارت و اهرم مرتبط با کلماتی از قبیل حریم حرمت حاره حرم مهارت اَهْرُم و اَهْرَم و حرکت و هِرکو و هیرکا و هِرکِل و هیرکان و هیرکانی و هیرکانیا و هایِر و . . . به معنی انرژی برای حرکت می باشد .
و بخش دوم کلمه ی هرکول کلمه ی کول منشعب از کلمه ی کال و کوله اشاره به وجود یک فضای حاوی محتوا جهت وجود یک جریان سیال از انرژی و حرکت و یک جریان حیات بخش را دارد.
بر همین مبنا مفهوم کلمه ی هرکول اشاره به شخصی توانمند در عرصه های مادی و معنوی و علمی و فیزیکی به عنوان یک فرد محرک و رهبر در جامعه را دارد.
معنا و مفهوم کلمه ی هرکول به صورت یک تعریف انطباقی با یک ریشه ی مشترک مرتبط با کلمه ی حرکت می باشد.
به لحاظ تعریف علمی هم مفهوم مقوله ی حرکت و هرکول با یک مفهوم مشترک و دو مدل ساختمان مبحث حرارت را در این تعریف علمی نمایان می کند و به میان می آورد.
یعنی در مبحث علمی مقوله ی حرکت همیشه مفهوم حرارت و انرژی به عنوان یک بخش جدانشدنی و یک پدیده طبیعی در عالم هستی قابل مشاهده است.
افزونه ی حرف ل در انتهای ساختمان کلمه ی هرکول منشعب از مفهوم کلمه ی حرکت جهت ایجاد اسم در نامگذاری ها مانند کلماتی از قبیل ؛ شاقول و ساقل و کابل و متانول گلایکول و. . . استفاده شده است.
یعنی کلمه ی اصلی در کلمه ی هرکول کلمه ی هرکو به معنی دارای اراده برای حرکت می باشد مانند کلمه ی مارکو و مرکل که دارای کلمه ی مشترک مارک در ساختمانشان می باشد.
البته این نکته هم در مدل ساختمان کلمه ی هرکول و هرکل لازم به ذکر می باشد که از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها ، مصوت حرف ( او ) در کلمه ی هرکول مانند کلمه ی رود فرود صعود شوت نزول و فراوان از این دست کلمات، اشاره به وجود یک جریان دارای حرکت در مفهوم این کلمه را دارد.
این نکته هم لازم به ذکر می باشد که مفهوم باطنی تمام کلمات که از جانب خداوند متعال طراحی شده است دارای بار مثبت به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در صندوقچه ی کلمات می باشد ولی به دلیل عدم انطباق مفهوم مثبت کلمات به عنوان یک اسم و یا لقب با نوع رفتار و عملکرد بد ما انسانها ممکن است ما در برداشت مفاهیم کلمات دچار اشتباه بشویم.
به عنوان مثال مفهوم کلمه ی اسلام با مسلمان و یا قرآن با قاری قرآن و یا مسجد با مسجدی و . . . ممکن است با هم دارای انطباق نباشد ولی در اصل مفهوم کلمات به عنوان یک علم معرفتی و باطنی هیچ عیب و ایرادی وجود ندارد.
همچنین این نکته هم لازم به ذکر می باشد که معمولاً حکمت استفاده از حرف ( ه ) به جای حرف ( ح ) با این مدل نگارگری اشاره به یک مفهوم درونی و نهفته و پنهان برای بهره برداری در میان چیزی را دارد.
یعنی اگر کلمه ی هرکول به صورت حرکول نگارش می شد مفهوم این کلمه اشاره به یک حرکت قابل رویت در معنا و مفهوم این کلمه را برای ما داشت.
مانند کلمه ی بحر و بهر یا کلمه ی شاه و حاشیه در قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس و یا کلمه ی محاوره در مبحث ارتباطات کلامی و یا کلمه ی حریف به عنوان یک رقیب قدرتمند و پر توان برای مبارزه و فراوان از این دست کلمات.
موفق و موید در پناه خدا شاد پیروز باشید
التماس دعای خیر و سلامتی برای همه بندگان خدا.

هارون ( به انگلیسی: Aaron , Ahărōn به معنای کوه نشین ) نام فرزند عمران و یوکابد و برادر موسی و میریام ( کُلثُم ) بود که همراه با موسی به مصر رفت. یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و بهائیان معتقد به پیامبری او هستند. هرچند، بهائیان او را پیامبر کوچک می دانند. هارون فصیح سخن می گفت. و وزیر و همراه موسی در پیامبریش بود. هارون سه سال از موسی بزرگتر بود و در زمان سخن گفتن با فرعون در مصر هشتاد و سه سال داشت، هارون در کوه هور و در سرزمین فلسطین درگذشت. و دارای چهار پسر به نام های العازار، ناداب، ابیهو و ایتامار بوده است. هارون اولین کشیش بود و طبق سنت یهود همه کشیش ها فرزندان او می باشند. دختران هارون یا خواهران هارون یا خواهر روحانی برای خانم ها استفاده می شده است. در ایّام هیرودیس، پادشاه یهودیّه، کاهنی زکرّیا نام از فرقه ابیّا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت. ترجمه قدیم کتاب مقدس، لوقا ۱: ۵. به اعتراف همهٔ تاریخ نویسان الیصابات دختر هارون نیست ولی این گونه خطاب می شود! در قرآن سوره مریم آیه ۲۸ مریم توسط بزرگان یهود خواهر هارون خطاب می شود در صورتی که فاصله زمانی زیادی بین این دونفر می باشد. یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًا ای خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار ( پس تو دختر بکر از کجا فرزند یافتی ) . در این خصوص در کتاب سعد السعود آمده:
...
[مشاهده متن کامل]

‏پیامبر " مغیره" را به نجران ( برای دعوت مسیحیان به اسلام ) فرستاد، جمعی از مسیحیان به عنوان ( خرده گیری بر قرآن ) گفتند مگر شما در کتاب خود نمی خوانید" یا أُخْتَ هارُونَ " در حالی که می دانیم اگر منظور هارون برادر موسی است میان مریم و هارون فاصله زیادی بود؟
‏مغیره چون نتوانست پاسخی بدهد مطلب را از پیامبر سؤال کرد، پیامبر فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتی که در میان بنی اسرائیل معمول بوده که افراد نیک را به پیامبران و صالحان نسبت می دادند.
هارون در قرآن برادر موسی است که در امر رسالت به او کمک می کند. در هنگام برانگیخته شدن موسی به پیامبری، او از خداوند در خواست می کند که هارون را وزیر و همراه او قرار دهد چرا که او بهتر از موسی سخن می گوید. خدا با این درخواست موسی موافقت کرده و هارون را در امر رسالت با موسی همراه می کند. در داستان ارسال موسی برای دعوت فرعون، سخن مستقیمی در قرآن به هارون نسبت داده نشده است، بلکه تنها همراهی او با موسی در این امر از آیات قرآن پیداست.

هارونهارون
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/هارون
هارون : 1 - پیک ، قاصد. 2 - برادر حضرت موسی . 3 - نگهبان .
هارون : کوه نشین ، کوه قدرت.
کوه نیرو، سرفراز، قوی
محبوبیت: 119. منبع: عبری. معنی: کوه نیرومند، رفیع، قوی. هارون نام پسرانه ای است که ریشه عبری دارد و به معنای �کوه نیرومند، سرفراز، قوی� است. هارون کیفیتی استوار و بادوام دارد که الهام بخش ثبات و قدرت حتی در تاریک ترین زمان ها است.
سلام. در عهد عتیق اشتباه گفته که هارون گوساله طلایی ساخته. لطفا اصلاح شود. حضرت هارون پیامبر الهی بوده و کارش دعوت به خداپرستی بوده. اصلاح کنید
هارون معنی کوه نشین هست
هارون : /hārun/ هارون ( عبری ؟ ) 1 - ( در قدیم ) قاصد و پیک شاه که زنگوله ای بر کمر می بست تا راه داران مانع او نشوند؛ 2 - نگهبان، پاسبان؛ 3 - ( اَعلام ) 1 ) ( در تورات ) نام برادر بزرگِ حضرت موسی ( ع ) که به پیغمبری با وی برگزیده شد و نخستین کاهن اعظم یهودیان؛ [در قاموس کتاب مقدس هارون به معنای �کوه نشین� آمده]؛ 2 ) هارون [قرن 2 هجری] نام یکی از فرزندان موسی ابن جعفر ( ع ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اسم هارون با همین معنی مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری پسر است.

هارون ( به انگلیسی: Aaron، به عبری:אַהֲרֹן ، Ahărōn به معنای کوه نشین ) نام فرزند عمران و یوکابد و برادرحضرت موسی ( ع ) و میریام ( کُلثُم ) بود که همراه با موسی به مصر رفت. یهودیان، مسیحیان و مسلمانان
...
[مشاهده متن کامل]
معتقد به پیامبری او هستند. هارون فصیح سخن می گفت. و وزیر و همراه موسی در پیامبریش بود. هارون سه سال از موسی بزرگتر بود و در زمان سخن گفتن با فرعون در مصر هشتاد و سه سال داشت، هارون در کوه هور در سرزمین فلسطین دار فانی را وداع گفت.

هارون : نامی مردانه عبری است که با آن پیامبر خدا را هارون نامیده اند که به معنای کوه است.