نیکلای دوم
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
نیکُلایِ دوّم (۱۸۶۸ـ۱۹۱۸)(Nicholas II)
نیکلای دوم به همراه خانواده اش (ح 1910)، سن پترزبورگ
آخرین تزار روسیه (۱۸۹۴ـ۱۹۱۷). تحت سلطۀ همسرش، تزارینا الکساندرا، قرار داشت که او نیز زیر نفوذ راسپوتین، کشیش شیّاد، بود. بی کفایتی او در ادارۀ جنگ روس و ژاپن و امور داخلی به انقلاب ۱۹۰۵ انجامید، که آن را سرکوب کرد؛ اگرچه مجبور شد به اصلاحات محدودی در قانون اساسی تن دهد. در ۱۹۱۴ روسیه را وارد جنگ جهانی اول کرد. انقلاب روسیه او را در ۱۹۱۷ به کناره گیری از سلطنت واداشت و با خانواده اش اعدام شد. در ۱۹۹۵ دانشمندان امریکایی و روسی اعلام کردند با آزمایش های دی اِن اِیبه این نتیجۀ قطعی رسیده اند که استخوان های یافت شده در روسیه در ۱۹۹۱ متعلق به تزار و خانوادۀ اوست. بقایای اجساد تزار و خانواده اش را در ۱۹۹۸ در سن پترزبورگ به خاک سپردند. کلیسای ارتدوکس روسیه در اوت سال ۲۰۰۰ تزار و خانوادۀ او را، به سبب شجاعتشان در زمان اعدام، در شمار شهدا شناخت. این تصمیم به سکوت رسمی حاکم دربارۀ اعدام آن ها پایان داد.
نیکلای دوم به همراه خانواده اش (ح 1910)، سن پترزبورگ
آخرین تزار روسیه (۱۸۹۴ـ۱۹۱۷). تحت سلطۀ همسرش، تزارینا الکساندرا، قرار داشت که او نیز زیر نفوذ راسپوتین، کشیش شیّاد، بود. بی کفایتی او در ادارۀ جنگ روس و ژاپن و امور داخلی به انقلاب ۱۹۰۵ انجامید، که آن را سرکوب کرد؛ اگرچه مجبور شد به اصلاحات محدودی در قانون اساسی تن دهد. در ۱۹۱۴ روسیه را وارد جنگ جهانی اول کرد. انقلاب روسیه او را در ۱۹۱۷ به کناره گیری از سلطنت واداشت و با خانواده اش اعدام شد. در ۱۹۹۵ دانشمندان امریکایی و روسی اعلام کردند با آزمایش های دی اِن اِیبه این نتیجۀ قطعی رسیده اند که استخوان های یافت شده در روسیه در ۱۹۹۱ متعلق به تزار و خانوادۀ اوست. بقایای اجساد تزار و خانواده اش را در ۱۹۹۸ در سن پترزبورگ به خاک سپردند. کلیسای ارتدوکس روسیه در اوت سال ۲۰۰۰ تزار و خانوادۀ او را، به سبب شجاعتشان در زمان اعدام، در شمار شهدا شناخت. این تصمیم به سکوت رسمی حاکم دربارۀ اعدام آن ها پایان داد.
wikijoo: نیکلای_دوم
پیشنهاد کاربران
نیکُلای الکساندروویچ رومانوف یا نیکلای دوم ( به روسی:Никола́й II یا Никола́й Алекса́ндрович Рома́нов ) ( زاده ۱۸ مه ۱۸۶۸ – مرگ ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸ ) ، واپسین تزار روسیه، پادشاه لهستان و دوک بزرگ فنلاند بود. لقب کامل او «نیکولای دوم، امپراتور و فرمانروای مطلق سراسر روسیه» بود. او از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۷ – که ناچار به کناره گیری شد – حکومت کرد. او نشان داد که از اداره کشور آشوب زده اش و نیز ارتش که درگیر جنگ جهانی اول بود ناتوان است. فرمانروایی او با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به پایان رسید. چند ماه پس از این انقلاب، نیکلای و خانواده اش به دست بلشویکها به قتل رسیدند. کلیسای ارتدکس روسیه پس از تقدیس نیکلای، وی را نیکلای «قدیس رنج کشیده» خواند.
... [مشاهده متن کامل]
نیکلای دوم بزرگ ترین پسر امپراتور الکساندر سوم بود و در سن پترزبورگ چشم به جهان گشود. مادرش ماریا فیودوروونا به پسرش بسیار نزدیک بود. هنگامی که پسری شانزده ساله بود، شیفته شاهدخت آلکساندرا شد. شاهدخت آلکساندرا که در آن زمان ۱۲ ساله بود، دختر لویی چهارم ( گرانددوک ایالت هسه ) و نوه دختری ملکه پرآوازه انگلستان ملکه ویکتوریا بود. پدر و مادر نیکلای دوم با این وصلت موافق نبودند و دوست داشتند پسرشان در راستای پیمان اتحاد با فرانسه با شاهدختی از فرانسه پیمان زناشویی ببندد.
نیکلای در جوانی سفری به ژاپن کرد. در طی این سفر در در حال بازدید از یک نیایشگاه بود که یکی از باورمندان آنجا ( که تاب بودن یک ناباور در نیایشگاه را نداشت ) با شمشیر به او تاخت و اگر واکنش بهنگام پسرخاله اش نبود، جان به در نمی برد. در آن حمله تنها پیشانی نیکلای زخمی شد. این رویداد به کینه او از ژاپن انجامید که یکی از نتایجش، وقوع جنگ روسیه و ژاپن در سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ میلادی بود.
تزار از همسرش شاهدخت آلکساندرا چهار دختر و یک پسر داشت؛ پسرش الکسی به بیماری هموفیلی دچار بود و تزار با توجه به موقعیت شکننده اش این بیماری را از مردم پنهان کرده بود. همسرش شاهدخت آلکساندرا چون از درمان پسرش ناامید شده بود، به عرفان و صوفی گری روی آورده به مقدسین گرایش پیدا کرده بود. یکی از این مردان مقدس، فرد مرموزی به نام گریگوری راسپوتین بود که گویا در بهبود پسرش به کامیابی هایی هم رسیده بود.
به دنبال ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند به دست یک جوان ملی گرای صرب در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ میلادی، جنگ جهانی اول شروع شد. نیکلای دوم در آغاز جنگ برای پشتیبانی از صربستان دودل بود چون می دانست جنگ با امپراتوری اتریش - مجارستان به معنای جنگ با امپراتوری آلمان است. از سوی دیگر در آن زمان، جو پان اسلاویسم ( اسلاو گرایی ) در منطقه وجود داشت. این جو، سبب پشتیبانی روس ها از صرب ها شد. بسیج نیروی روس ها و پیشروی شان به سوی مرزهای امپراتوری اتریش - مجارستان، به مداخله امپراتوری آلمان که با امپراتوری اتریش - مجارستان پیمان دفاعی داشتند انجامید و شعله های جنگ زبانه کشید. روس ها اگرچه در برابر امپراتوری عثمانی و امپراتوری اتریش - مجارستان به پیروزی هایی دست یافتند، ولی توانایی برابری در مقابل حملات امپراتوری آلمان را نداشتند و کار در جبهه شرق به کندی پیش می رفت. سرانجام نیکلای دوم به این اندیشه افتاد که خودش شخصاً اداره جنگ را در دست گیرد. در نتیجه؛ برخلاف نظر مشاورانش، پسرخاله اش دوک اعظم نیکلای که جنگ سالاری ورزیده بود را کنار گذاشته، خود فرماندهی جنگ را در دست گرفت. پیامد این تصمیم نسنجیده منجر به از دست دادن سریع لهستان شد. همچنین دوری نیکلای دوم از پایتخت سبب شد که نتواند جلوی پیشروی انقلاب را بگیرد. اداره دولت به دست شاهدخت آلکساندرا افتاده بود. شاهدخت آلکساندرا در نزد توده های مردم، یک آلمانی نه چندان خوش نام بود. همچنین راسپوتین در امور کشورداری دخالت می کرد. تزار نیز، سفارش کسانش را برای کنار گذاشتن راسپوتین نمی پذیرفت. گسترش شایعه ها دربارهٔ رابطه شاهدخت آلکساندرا با راسپوتین به خشم گروهی از درباریان و سپس به کشته شدن راسپوتین به دست گروهی از ایشان در ۱۶ دسامبر ۱۹۱۶ انجامید.
... [مشاهده متن کامل]
نیکلای دوم بزرگ ترین پسر امپراتور الکساندر سوم بود و در سن پترزبورگ چشم به جهان گشود. مادرش ماریا فیودوروونا به پسرش بسیار نزدیک بود. هنگامی که پسری شانزده ساله بود، شیفته شاهدخت آلکساندرا شد. شاهدخت آلکساندرا که در آن زمان ۱۲ ساله بود، دختر لویی چهارم ( گرانددوک ایالت هسه ) و نوه دختری ملکه پرآوازه انگلستان ملکه ویکتوریا بود. پدر و مادر نیکلای دوم با این وصلت موافق نبودند و دوست داشتند پسرشان در راستای پیمان اتحاد با فرانسه با شاهدختی از فرانسه پیمان زناشویی ببندد.
نیکلای در جوانی سفری به ژاپن کرد. در طی این سفر در در حال بازدید از یک نیایشگاه بود که یکی از باورمندان آنجا ( که تاب بودن یک ناباور در نیایشگاه را نداشت ) با شمشیر به او تاخت و اگر واکنش بهنگام پسرخاله اش نبود، جان به در نمی برد. در آن حمله تنها پیشانی نیکلای زخمی شد. این رویداد به کینه او از ژاپن انجامید که یکی از نتایجش، وقوع جنگ روسیه و ژاپن در سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ میلادی بود.
تزار از همسرش شاهدخت آلکساندرا چهار دختر و یک پسر داشت؛ پسرش الکسی به بیماری هموفیلی دچار بود و تزار با توجه به موقعیت شکننده اش این بیماری را از مردم پنهان کرده بود. همسرش شاهدخت آلکساندرا چون از درمان پسرش ناامید شده بود، به عرفان و صوفی گری روی آورده به مقدسین گرایش پیدا کرده بود. یکی از این مردان مقدس، فرد مرموزی به نام گریگوری راسپوتین بود که گویا در بهبود پسرش به کامیابی هایی هم رسیده بود.
به دنبال ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند به دست یک جوان ملی گرای صرب در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ میلادی، جنگ جهانی اول شروع شد. نیکلای دوم در آغاز جنگ برای پشتیبانی از صربستان دودل بود چون می دانست جنگ با امپراتوری اتریش - مجارستان به معنای جنگ با امپراتوری آلمان است. از سوی دیگر در آن زمان، جو پان اسلاویسم ( اسلاو گرایی ) در منطقه وجود داشت. این جو، سبب پشتیبانی روس ها از صرب ها شد. بسیج نیروی روس ها و پیشروی شان به سوی مرزهای امپراتوری اتریش - مجارستان، به مداخله امپراتوری آلمان که با امپراتوری اتریش - مجارستان پیمان دفاعی داشتند انجامید و شعله های جنگ زبانه کشید. روس ها اگرچه در برابر امپراتوری عثمانی و امپراتوری اتریش - مجارستان به پیروزی هایی دست یافتند، ولی توانایی برابری در مقابل حملات امپراتوری آلمان را نداشتند و کار در جبهه شرق به کندی پیش می رفت. سرانجام نیکلای دوم به این اندیشه افتاد که خودش شخصاً اداره جنگ را در دست گیرد. در نتیجه؛ برخلاف نظر مشاورانش، پسرخاله اش دوک اعظم نیکلای که جنگ سالاری ورزیده بود را کنار گذاشته، خود فرماندهی جنگ را در دست گرفت. پیامد این تصمیم نسنجیده منجر به از دست دادن سریع لهستان شد. همچنین دوری نیکلای دوم از پایتخت سبب شد که نتواند جلوی پیشروی انقلاب را بگیرد. اداره دولت به دست شاهدخت آلکساندرا افتاده بود. شاهدخت آلکساندرا در نزد توده های مردم، یک آلمانی نه چندان خوش نام بود. همچنین راسپوتین در امور کشورداری دخالت می کرد. تزار نیز، سفارش کسانش را برای کنار گذاشتن راسپوتین نمی پذیرفت. گسترش شایعه ها دربارهٔ رابطه شاهدخت آلکساندرا با راسپوتین به خشم گروهی از درباریان و سپس به کشته شدن راسپوتین به دست گروهی از ایشان در ۱۶ دسامبر ۱۹۱۶ انجامید.