نیه توچکا ( روسی: Неточка Незванова ) رمانی است از فیودور داستایفسکی نویسندهٔ رئالیسم روسی، با نامِ کاملِ نِیه توچکا نیزوانُوف[ و ۱] که اولین بار خبرِ انتشارِ آن در سال ۱۸۴۶ یعنی همزمان با نگارشِ کتاب دیگر داستایفسکی به نامِ خانم صاحبخانه[ و ۲] در سالنامهٔ میهن پرستی اعلام شد، با این حال انتشارِ واقعیِ این رمان یا به عبارت بهتر این طرحِ رُمانِ بزرگ از ماه ژانویه تا می ۱۸۴۹ در سالنامهٔ نامبرده صورت گرفت، در حقیقت با توجه به ترجمهٔ جین کنتیش[ و ۳] چنین بر می آید که این اثرِ نویسنده بیش از یک مقدمهٔ معمولی و پیش نویسِ یک کتاب است. [ ۱] داستایفسکی چنانچه از مکاتباتش[ یادداشت ۱] بر می آید، بیش از دو سال و نیم برای نِگارش این کتاب با جدیّت و زحمتِ تمام کار کرده و سرانجام موفق به اتمام آن نشده و انتشارِ کتاب به علّت دستگیری و تبعید[ یادداشت ۲] به اردوگاه بازداشت شدگانِ سیبری نیمه کاره ماند و پس از بازگشت از تبعید به سال ۱۸۹۵، داستایفسکی، کار بر روی این کتاب را ادامه نداد و این اثر برای همیشه ناتمام ماند، بخشِ اول کتاب در پایانِ سال ۱۸۴۹ توسط داستایفسکی تکمیل شده بود. در سال ۱۹۷۲، آنا دونینگان[ و ۴] مترجم آمریکایی این کتاب را به زبان انگلیسی برگرداند.
داستان کتاب دربارۀ زندگی پُر غصهٔ یک دخترِ جوان است که بسیار فقیر است و در شهر سنت پترزبورگ زندگی می کند، دختری یتیم که توسطِ یک خانوادهٔ ثروتمند طبقهٔ بالا به سر پرستی گرفته می شود، دخترک در هنگامِ دیدار با خواهرِ ناتنی جدید خود به نامِ کاتیا[ و ۵] ، به شدت شیفتهٔ او می گردد و این دو به زودی تبدیل به دو شخصیت جدایی ناپذیر می شوند، با این حال یک روز کاتیا مجبور به تَرکِ نیه توچکا و عزیمت به مسکو به همراهِ پدر و مادرش می شود، برای ۸ سال آینده، نیه توچکا با خواهرِ بزرگِ کاتیا که اکنون دیگر به عنوانِ مادر جدید او تَلَقی می شود زندگی می کند، داستان به انتها می رسد قبل از پیوند و اتحادِ دوبارهٔ کاتیا و نیه توچکا، در حقیقت قهرمان واقعیِ این اثر یِفیموف، ناپدریِ نیه توچکا است که طبعِ تُند و سَرکش و فِکری آشُفته و نابِسامان در او موج می زند به همین جهت کتابِ نیه توچکا تا آنجا که یِفیموف بدرود حیات می گوید، شاید از شاهکارهای ادبیات روسی بِشُمار برود لیکن فصل های بعد از مرگِ یِفیموف به بلندیِ وقوف قسمت های اول نیست[ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان کتاب دربارۀ زندگی پُر غصهٔ یک دخترِ جوان است که بسیار فقیر است و در شهر سنت پترزبورگ زندگی می کند، دختری یتیم که توسطِ یک خانوادهٔ ثروتمند طبقهٔ بالا به سر پرستی گرفته می شود، دخترک در هنگامِ دیدار با خواهرِ ناتنی جدید خود به نامِ کاتیا[ و ۵] ، به شدت شیفتهٔ او می گردد و این دو به زودی تبدیل به دو شخصیت جدایی ناپذیر می شوند، با این حال یک روز کاتیا مجبور به تَرکِ نیه توچکا و عزیمت به مسکو به همراهِ پدر و مادرش می شود، برای ۸ سال آینده، نیه توچکا با خواهرِ بزرگِ کاتیا که اکنون دیگر به عنوانِ مادر جدید او تَلَقی می شود زندگی می کند، داستان به انتها می رسد قبل از پیوند و اتحادِ دوبارهٔ کاتیا و نیه توچکا، در حقیقت قهرمان واقعیِ این اثر یِفیموف، ناپدریِ نیه توچکا است که طبعِ تُند و سَرکش و فِکری آشُفته و نابِسامان در او موج می زند به همین جهت کتابِ نیه توچکا تا آنجا که یِفیموف بدرود حیات می گوید، شاید از شاهکارهای ادبیات روسی بِشُمار برود لیکن فصل های بعد از مرگِ یِفیموف به بلندیِ وقوف قسمت های اول نیست[ ۲]

wiki: نیه توچکا