نیسوس و اریالوس ( به ایتالیایی: Niso e Eurialo ) یک جفت عاشق بودند که در منظومهٔ انه اید_ اثر ویرژیل، شاعر دوران آگوستوس_ تحت فرمان اینیاس بودند. یورش آنان به سوی دشمن، که در کتاب نُهم روایت شده، توصیفگر زیرکی و اُستادی آنان است و در عین حال چونان یک تراژدی به پایان می رسد: غنیمتی که اریالوس به چنگ می آورد ( یک کلاهخود روتولی∗ درخشان ) توجه را به خود جلب می کند و در نهایت سبب مرگ هر دو می گردد. آنان همچنین در کتاب پنجم در مسابقات مراسم عزای∗ آنخیسس نیز دیده می شوند؛ جایی که ویرژیلْ عشقی که نشانگر پیتاس∗ است را مورد توجه قرار می دهد، پیتاسی که از فضایل برجستهٔ اینیاس است. [ ۱] ویرژیل بر پایه قواعد شعرِ اروتیکی که از دیدگاه برخیْ نشانی از روابط عاشقانه در خود داشته و ناشی از سنت یونانیِ شاهدبازی∗ است، ایثار میان این دو مرد جوان را توصیف کرده است. [ ۲]
نیسوس و اریالوس در میان مهاجرانی اند که پس از جنگ تروآ تحت رهبری مقام ارشد شهر یعنی اینیاس گریختند تا زنده بمانند. نیسوس فرزند هیرتاکوس∗ بود و به خاطر شکارهایش شناخته می شد. خانواده به الههٔ شکار که در کوه ایدا ساکن بود آموزش داد. [ ۳] اریالوس، که جوانتر بود، تمامی زندگی اش را در حالت جنگ و بی خانمانی به سر آورده است. [ ۴] وی توسط پدرِ نبرد آزموده اش اوفِلتس∗ چونان یک جنگجو آموزش دیده بود، [ ۵] پدری که از وی با فخر یاد می کرد. اوفِلتِس ظاهراً در جنگ تروآ کشته شد.
تروآیی ها پس از گشت و گذار سرگردان شان در مدیترانه از قضای روزگار به سواحل ایتالیا رسیدند. برخی اعضای گروه به ویژه زنان، پیش از جنگ ایتالیا در سیسیل سُکنی گزیدند اما مادر اریالوس از اینکه از پسرش جدا گردد، سرباز زد. [ ۶]
هر چند نیسوس و اریالوس یک زوج جدایی ناپذیر در روایت داستان اند با این حال هر یک شخصیتی متمایز را داراست. نیسوس بزرگتر و تجربه دیده تر است و در بهره گیری از سلاح های پرتابی مانند زوبین و تیر ( بخشی از تیر و کمان ) تیز و دقیق است.
اریالوس هنوز جوان است و صورت پسرکی را دارد که هنوز مو بر صورتش نروئیده است. سن و سالش تنها در حدی است که سلاح ها را حمل کند. وی خوشگل تر از دیگر مردان جنگیِ اینیاس بود. اریالوس هنوز به رابطهٔ عاشقانه با مادر خود ادامه می دهد. وی پیش از اینکه به مأموریت خود برودْ از دیدن مادرش سرباز می زند زیرا نمی تواند گریه های حتمی اش را تحمل کند و اولین نگرانی اش در میان وعده های پاداش و پول اینست که اگر وی نتوانست بازنگرددْ از مادرش مراقبت شود. [ ۷]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنیسوس و اریالوس در میان مهاجرانی اند که پس از جنگ تروآ تحت رهبری مقام ارشد شهر یعنی اینیاس گریختند تا زنده بمانند. نیسوس فرزند هیرتاکوس∗ بود و به خاطر شکارهایش شناخته می شد. خانواده به الههٔ شکار که در کوه ایدا ساکن بود آموزش داد. [ ۳] اریالوس، که جوانتر بود، تمامی زندگی اش را در حالت جنگ و بی خانمانی به سر آورده است. [ ۴] وی توسط پدرِ نبرد آزموده اش اوفِلتس∗ چونان یک جنگجو آموزش دیده بود، [ ۵] پدری که از وی با فخر یاد می کرد. اوفِلتِس ظاهراً در جنگ تروآ کشته شد.
تروآیی ها پس از گشت و گذار سرگردان شان در مدیترانه از قضای روزگار به سواحل ایتالیا رسیدند. برخی اعضای گروه به ویژه زنان، پیش از جنگ ایتالیا در سیسیل سُکنی گزیدند اما مادر اریالوس از اینکه از پسرش جدا گردد، سرباز زد. [ ۶]
هر چند نیسوس و اریالوس یک زوج جدایی ناپذیر در روایت داستان اند با این حال هر یک شخصیتی متمایز را داراست. نیسوس بزرگتر و تجربه دیده تر است و در بهره گیری از سلاح های پرتابی مانند زوبین و تیر ( بخشی از تیر و کمان ) تیز و دقیق است.
اریالوس هنوز جوان است و صورت پسرکی را دارد که هنوز مو بر صورتش نروئیده است. سن و سالش تنها در حدی است که سلاح ها را حمل کند. وی خوشگل تر از دیگر مردان جنگیِ اینیاس بود. اریالوس هنوز به رابطهٔ عاشقانه با مادر خود ادامه می دهد. وی پیش از اینکه به مأموریت خود برودْ از دیدن مادرش سرباز می زند زیرا نمی تواند گریه های حتمی اش را تحمل کند و اولین نگرانی اش در میان وعده های پاداش و پول اینست که اگر وی نتوانست بازنگرددْ از مادرش مراقبت شود. [ ۷]
wiki: نیسوس و اریالوس