نیسو

لغت نامه دهخدا

نیسو. ( اِ ) نشتر. ( اوبهی ) ( سروری ). نشتر فصاد و حجام باشد و آن را نیسویا هم گویند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نیشتر خون گیر و سرتراش. ( فرهنگ خطی ).نیشتر. سک. سیخ. نیز رجوع به نیشو شود :
که من از جور یکی سفله برادر که مراست
از بخارا برمیدم چو خران از نیسو.
ابوالعباس ( از نسخه ای از لغت فرس ).
شرور و فتنه از اطراف ملکت
رمد پیوسته همچون خر ز نیسو.
شمس فخری ( از سروری ).

فرهنگ فارسی

نشتر . نشتر . فصاد و حجام باشد و آن را نیسو یا هم گویند . نیشتر خون گیر و سر تراش . نیشتر . سک سیخ .

فرهنگ معین

(اِ. ) نک . نیشتر.

فرهنگ عمید

= نیشتر

دانشنامه عمومی

نیسو (قمر). نیسو ˈniːsoʊ نام یکی از ماه های نپتون است که در سال ۲۰۰۲ میلادی کشف شد.
قطر آن ۶۰ کیلومتر، جرمش ۱٫۵ ×۱۰۱۷ کیلوگرم، نیم محور بزرگ چرخش آن به دور نپتون ۴۹٬۲۸۵٬۰۰۰ کیلومتر، دوره مداری آن ۹٬۷۴۰/۷۳ روز، انحراف مداری ۱۳۶/۴۳۹ درجه و خروج از مرکز آن ۰/۵۷۱۴ است.
عکس نیسو (قمر)

نیسو (لریک). نیسو ( به لاتین: Nıso یا Nısa ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لریک واقع شده است.   نیسو ۹۰ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
نیسو در زبان تالشی به معنی شمال یا بی آفتاب است. [ ۲]
عکس نیسو (لریک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس