نوکانتی ( آلمانی: Neukantianismus ) یا نئوکانت گرایی یا نوکانتیسم ( Neo - Kantianism ) اشاره به گونه ای از احیاء فلسفه برپایهٔ خطوطی است که به دستِ امانوئل کانت در قرنِ هجدهم پایه گذاری شده بود و به دنبالِ شناختِ ارزش ها، نیکی و زیبایی است. جریان های نوکانتی یکی از نحله های موجود در فلسفهٔ قاره ای است.
در آغاز، اندیشمندانِ نوکانتی گروهِ یکپارچه ای را تشکیل نمی دادند، بلکه نمایندهٔ واکنش های متعدد و متفاوت نسبت به مواضعِ فلسفیِ غالب در آلمانِ میانهٔ قرن نوزدهم و به ویژه ایدئالیسم هگلی، طبیعت گرایی، یکتاگرایی و ماده گرایی بودند که بیشتر در آثارِ بوخنر، هایکل، فوگت و دیگران دیده می شد.
طی این دوران_ که مشخصهٔ آن هرج و مرجِ اعتقادات بود_ بازگشت به ایده های کانت و استفاده از آن ها در نظرِ بسیاری از فیلسوفان، راهکاری امیدبخش به نظر می رسید. با این حال هیچ گرایشِ فلسفیِ روشنی که میانِ همهٔ آن ها مشترک باشد وجود نداشت.
جریان های نوکانتی به سه دسته تقسیم می شوند:[ ۱]
• مکتبِ ماربورگ بر نقدِ اوّلِ کانت تأکید داشت و تا حدودی به پوزیتیویسم نزدیک بود. از سردمدارانِ آن می توان هرمان کوهن، ارنست کسیرر و ناتروپ را نام برد. [ ۱]
• مکتبِ بادِن بر نظریهٔ ارزش های کانت و نقدِ دوم او تأکید داشت و در نتیجه از پوزیتیویسم دور بود. از سردمدارانِ آن می توان ویندلباند، ریکرت و لاسک را نام برد. [ ۱]
• جریانِ سوم توسطِ برونو باخ در نوکانتی ها پدید آمد که جریانِ اخلاقی است و بر نقدِ سوم کانت متمرکز بود. [ ۱]
• فردریش آلبرت لانژ ( ۱۸۲۸–۱۸۷۵ )
• هرمان کوهن ( ۱۸۴۲–۱۹۱۸ )
• ویلهلم ویندلباند ( ۱۸۴۸–۱۹۱۵ )
• هانس فایهینگر ( ۱۸۵۲–۱۹۳۳ )
• پاول ناترپ ( ۱۸۵۴–۱۹۲۴ )
• کارل وُرلاندر ( ۱۸۶۰–۱۹۲۸ )
• هاینریش ریکرت ( ۱۸۶۳–۱۹۳۶ )
• ارنست ترلچ ( ۱۸۶۵–۱۹۲۳ )
• یوناس کان ( ۱۸۶۹–۱۹۴۷ )
• ارنست کاسیرر ( ۱۸۷۴–۱۹۴۵ )
• امیل لاسک ( ۱۸۷۵–۱۹۱۵ )
• برونو باخ ( ۱۸۷۷–۱۹۴۲ )
• لئونارد نلسون ( ۱۸۸۲–۱۹۲۷ )
• نیکلای هارتمان ( ۱۸۸۲–۱۹۵۰ )
• لوسیَن بلاگا ( ۱۸۸۵–۱۹۶۱ )
• جان هیک ( ۱۹۲۲–۲۰۱۲ )
• ماکس وبر ( ۱۸۶۴–۱۹۲۰ )
• گئورگ زیمل ( ۱۸۵۸–۱۹۱۸ )
• گیورگ لوکاچ[ ۲] ( ۱۸۸۵–۱۹۷۱ )
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر آغاز، اندیشمندانِ نوکانتی گروهِ یکپارچه ای را تشکیل نمی دادند، بلکه نمایندهٔ واکنش های متعدد و متفاوت نسبت به مواضعِ فلسفیِ غالب در آلمانِ میانهٔ قرن نوزدهم و به ویژه ایدئالیسم هگلی، طبیعت گرایی، یکتاگرایی و ماده گرایی بودند که بیشتر در آثارِ بوخنر، هایکل، فوگت و دیگران دیده می شد.
طی این دوران_ که مشخصهٔ آن هرج و مرجِ اعتقادات بود_ بازگشت به ایده های کانت و استفاده از آن ها در نظرِ بسیاری از فیلسوفان، راهکاری امیدبخش به نظر می رسید. با این حال هیچ گرایشِ فلسفیِ روشنی که میانِ همهٔ آن ها مشترک باشد وجود نداشت.
جریان های نوکانتی به سه دسته تقسیم می شوند:[ ۱]
• مکتبِ ماربورگ بر نقدِ اوّلِ کانت تأکید داشت و تا حدودی به پوزیتیویسم نزدیک بود. از سردمدارانِ آن می توان هرمان کوهن، ارنست کسیرر و ناتروپ را نام برد. [ ۱]
• مکتبِ بادِن بر نظریهٔ ارزش های کانت و نقدِ دوم او تأکید داشت و در نتیجه از پوزیتیویسم دور بود. از سردمدارانِ آن می توان ویندلباند، ریکرت و لاسک را نام برد. [ ۱]
• جریانِ سوم توسطِ برونو باخ در نوکانتی ها پدید آمد که جریانِ اخلاقی است و بر نقدِ سوم کانت متمرکز بود. [ ۱]
• فردریش آلبرت لانژ ( ۱۸۲۸–۱۸۷۵ )
• هرمان کوهن ( ۱۸۴۲–۱۹۱۸ )
• ویلهلم ویندلباند ( ۱۸۴۸–۱۹۱۵ )
• هانس فایهینگر ( ۱۸۵۲–۱۹۳۳ )
• پاول ناترپ ( ۱۸۵۴–۱۹۲۴ )
• کارل وُرلاندر ( ۱۸۶۰–۱۹۲۸ )
• هاینریش ریکرت ( ۱۸۶۳–۱۹۳۶ )
• ارنست ترلچ ( ۱۸۶۵–۱۹۲۳ )
• یوناس کان ( ۱۸۶۹–۱۹۴۷ )
• ارنست کاسیرر ( ۱۸۷۴–۱۹۴۵ )
• امیل لاسک ( ۱۸۷۵–۱۹۱۵ )
• برونو باخ ( ۱۸۷۷–۱۹۴۲ )
• لئونارد نلسون ( ۱۸۸۲–۱۹۲۷ )
• نیکلای هارتمان ( ۱۸۸۲–۱۹۵۰ )
• لوسیَن بلاگا ( ۱۸۸۵–۱۹۶۱ )
• جان هیک ( ۱۹۲۲–۲۰۱۲ )
• ماکس وبر ( ۱۸۶۴–۱۹۲۰ )
• گئورگ زیمل ( ۱۸۵۸–۱۹۱۸ )
• گیورگ لوکاچ[ ۲] ( ۱۸۸۵–۱۹۷۱ )
wiki: نوکانتی