نوحا
فرهنگ اسم ها
معنی: راحتی و راهنما
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم پسر، اسم عبری
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
نوح (۴۳ بار)
. این پیامبر عظیمالشأن که نام مبارکش چهل وسه بار در قرآن مجید یادشده اولین پیغمبر اولواالعزم و داعی توحید است. چنانکه فرموده: . او با لقب «عبدشکور» از جانب خداوند مفتخر است . و مقام اصطفای خداوندی از جمله راجع به او است . عمر نوح علیه السلام اگر تنها آیات قرآن را در نظر بگیریم عمر آن حضرت در حدود هزار سال و مقداری از آن زیادتر بوده است یعنی نهصدوپنجاه سال قطعا بالا بود به این آیه توجه فرمایید: . یعنی: نوح را به قومش ارسال کردیم هزار سال مگر پنجاه سال در میان قوم ماند سپس آنها را حال آنکه ظالم بودند طوفان بگرفت. آیه صریح است در اینکه آن حضرت نهصدوپنجاه سال در میان قومش به تبلیغ مشغول بوده و جمله «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا» نشان میدهد که پیش از بعثت نیز مدتی مثلا درحدود چهل سال از عمر او گذشته بود، فاء تفریع در «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» مفید آن است که پس از گذشتن نهصدوپنجاه سال طوفان پیش آمده است و چون به موجب . و آیات دیگر، مدتی نیز پس از طوفان زندگی کرده و اگر مثلا آن را ده سال بدانیم عمر آن بزرگوار در حدود هزار سال یا بیشتر بوده است. در روایات مجموع عمر آن حضرت دوهزارو سیصدو دوهزار و پانصدسال نقل شده. واللَّه العالم. در تورات فعلی سفر پیدایش باب نهم میگوید: نوح بعد از طوفان سیصد و پنجاه سال عمر کرد و جمله عمر او نهصدوپنجاه سال بود. هاکس نیز در قاموس خود آن را نهصدوپنجاه سال گفته است. تفاوت نقل قرآن مجید با نقل تورات از دو وجهاست یکی اینکه عمر آن حضرت از قرآن در حدود هزارسال یا بیشتر استفاده میشود ولی تورات همه آن را نهصدوپنجاه سال میگوید. دیگری اینکه: قران به حکم «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» شروع طوفان را پس از نهصدوپنجاه سال در نبوت او میداند ولی تورات پس از پانصدوپنجاه سال، زیرا به نقل آن، نوح «علیه السلام» پس از طوفان سیصدوپنجاه سال عمر کرده است. به نقل طبرسی در آن مدت نوح نه دندانش افتاد نه ناتوان شد و نه مویش سفیدگشت. *** به نظر بعضیها طول عمر معجزه نوح «علیه السلام» بوده است، و اینکه عمرهای کنونی از صد و صدوبیست سال تجاوز نمیکند نمیتواند مورد اشکال در کثرت عمر آن حضرت بوده باشد. زیرا دلیل علمی بر اینکه بشر نمیتواند بیشتر از آن زندگی کند نیست اگر عواملی که موجب مرگ میشوند از بین برده شوند یا تاحدی خنثی گردند عمر بشر حتما زیاد خواهد شد وانگهی : کریمی کاین جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد طوفان آنجه از قران مجید راجع به طوفان استفاده میشود به قرار ذیل است. قوم نوح «علیه السلام» بت پرست بودند و خدای واحد را پرستش نمیکردند. نوح از جانب خدا بر آنها مبعوث شد وبه عبادت خدا دعوتشان کرد و گفت «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ» من از عذاب خدا بر شما میترسم. گفتند: تو در گمراهی آشکاری. فرمود: ای مردم من گمراه نیستم بلکه از جانب رب العالمین رسالت دارم پیامهای خدا را به شما ابلاغ میکنم و به شما خیرخواهم و میدانم ازخداآنچه را که نمیدانید. گفتند: دروغ میگویی (اعراف:59-64). در مدت نهصدوپنجاه سال زحمت و تبلیغ او جز اندکی ایمان نیاوردند. . و چون دیگر امیدی به ایمان آنهانماند نوح در مقام کیفرخواست به درگاه خدااستغاثه کرد که . خدایا جنبندهای از کافران را در روی زمین زنده نگذار و گرنه بندگانت را گمراه کرده و خود نیز جز فرزندان فاجر ناسپاس نخواهند زایید. این ادعا ظاهرا در پی آن بود که خدا به وی وحی کرد . جز اینها که ایمان آوردهاند دیگر کسی از قوم تو ایمان نخواهد آورد. پس از این دعا و وحی، خداوند بنوح فرمود: «بدستور و زیر نظرما کشتی را بساز و درباره قوم ستمکارت دیگر چیزی به من نگو آنها بی چون وچرا غرق خواهند شد، نوح شروع به ساختن کشتی کرد هر وقت جمعی از قومش او را میدیدند مسخره میکردند نوح و یارانش در جواب میگفتند: اگر شما امروز ما را مسخره میکنید ما هم روزی شما را مسخره خواهیم کرد بزودی خواهید دانست کیست که عذاب خوار کننده و دائمی بوی نازل خواهد شد(هود:37-39). ظاهرا علامت شروع طوفان آن بود که آب از تنوری که نوح آن را میشناخت فوران کند. در طوفان نوح بارانهای سیل آسا از آسمان بارید و آب از زمین به صورت چشمهها فوران کرد بطوریکه در اثر این دو امر آن محیط را آب فرا گرفت خدا فرماید: . یعنی درهای آسمان را با آبی سیل آسا باز کردیم و زمین را شکافته و بصورت چشمهها در آوردیم هر دو آب روی دستوری معین به هم رسیدند. «تا چون دستور خدا آمد و تنور فوران کرد به نوح خطاب رسید از هر حیوان یک جفت و نیز خانواده خویش (مگر آنکه محکوم به غرق است) و مؤمنین را به کشتی سوار کن. نوح فرمود: سوار شوید حرکت و ایستادن کشتی به یاری خداست، خدایم غفور ومهربان است. کشتی در موجی همچون کوهها حرکت میکرد و بالا و پایین میرفت. نوح پسر خویش را که در کناری بود صدازد:پسرم با ما سوار شو و در ردیف کافران مباش. آن پسر (بی ایمان)در جواب گفت: بزودی به کوهی میرسم مرا از آب و طوفان باز میدارد نوح فرمود: امروز از بلای خدا هیچ چیز نمیتواند جلوگیرد فقط آنکه مورد رحمت خداست در امان خواهد بود، در این میان موجی پسر را ربود و غرق گردید. بلای خداوندی همه نافرمانان را فرا گرفت و همه در دست امواج خروشان غرق شدند، دستور آسمانی رسید که . ای زمین آبت را فرو بر و ای آسمان آبت را قطع کن، آب در زمین فرورفت و کار تمام شد و کشتی بر کوه جودی نشست. آیا طوفان همه جای زمین را گرفت؟ در تفسیرالمیزان در سوره هود تحت عنوان «آیا نبوت نوح «علیه السلام» برای عموم بشر بود؟» استدلال کرده که نبوت آن حضرت نبوت عامه بود و در فصل «آیا طوفان همه جای زمین را فرا گرفت؟» عالمگیر بودن طوفان را اختیار کرده و فرموده: عموم دعوت آن حضرت مقتضی عموم عذاب است و این بهترین قرینه است، وانگهی آیاتیکه به ظاهر بر عموم دلالت دارند مفید این مطلب اند مثل قول نوح «علیه السلام» . و قول دیگرش که به پسرش گفت . و نیز آیه . و افزوده: از جمله شواهد عمومی بودن طوفان آن است که خداوند در دو موضع به نوح «علیه السلام» میفرماید از هر حیوان یک جفت در کشتی بگذارد، روشن است که اگر طوفان در یک ناحیه بود مثل عراق چنانکه گفتهاند هیچ احتیاجی نبود که در کشتی حیوان سوار کند... نگارنده گوید: هیچ مانعی ندارد که «الارض» در آیه «رَبِّ لاتَذَرْ عَلَی لْاَرْضِ» ارض قوم نوح باشد نه همه کره ارض. چنانکه در آیه . مراد ارض مکه است نه همه کره ارض. و در آیه «وَجَعَلْنا ذُّرِّیَتَهُ هُمُ الْباقینَ» اشکالی ندارد که بگوییم قوم آن حضرت همه هلاک شدند و فقط ذریه او باقی ماند نه نسبت به همه اقوام. ایضا در «لاعاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِاللهِ» ظاهرا مراد محل طوفان است نه همه جا. وانگهی اگر مراد سوار کردن از همه جنس حیوانات در کشتی باشد پیداست که نه کشتی آن وسعت را داشت که آنهمه حیوانات در آن جای گیرند و مدتی با علوفه و آب تامین شوند و نه امکان داشت که حیوانات بی شمار روی زمین را جمع کنند و به قولی لازم بود اقلاً سه هزاروپانصد نوع از پستانداران در کشتی گذاشته و مدتی غذای آنها را تأمین کنند. وانگهی در صورت عمومی بودن رسالت آن حضرت لازم بود که رسالت آن بزرگوار به همه جای عالم رسیده باشد و همه تکذیب کرده باشند تا مستحق عذاب گردند زیرا . و اثبات این مطلب که آن حضرت نمایندگان فرستاده و تبلیغ کرده است مشکل بلکه غیرممکن میباشد. خلاصه: احتمال نزدیک به یقین آن است که طوفان نوح مثل بلاهای قوم هود، صالح و لوط علیهم السلام محلی بوده است مگر آنکه بگوییم که در روزگار نوح «علیه السلام» خشکی روی زمین خیلی کوچک و منحصر به محل قوم آن حضرت بوده است در اینصورت طبیعی است که بگوییم همه جای زمین را که مثلا به بزرگی استان گیلان بود آب فراگرفته است. صاحب المنار که قائل به محلی بودن طوفان است میگوید: ظواهر آیات به کمک قرائن و تقالید رسیده از اهل کتاب نشان میدهد که آنروز درهمه زمین جز قوم نوح نبودند و آنها هم دراثر طوفان از بین رفتند و جز فرزندان او (و مؤمنین) باقی نماندند و این مقتضی آن است که طوفان محلی بوده ولی خشکی در آن روز کوچک بوده است زیرا از زمان تکوین و پیدایش بشر چندان فاصله نداشت، دانشمندان زمین شناس میگویند: زمین در وقت جدا شدن از کره خورشید یکپارچه آتش بوده و آنگاه مذاب شده سپس در آن به تدریج خشکی پیدا شده است. در المیزان استدلالات المنار را نقل کرده ولی نپسندیده است. و در آخر فرماید: حق آن است که ظاهر قرآن کریم (ظاهری که انکار نمیشود) دلالت بر عمومی بودن طوفان و غرق عموم بشر دارد و تا بحال دلیلی که مخالف این ظهور باشد اقامه نشده است. و آنگاه مقالههای دکتر سحابی استاد زمینشناسی را در این باره نقل کرده است. ولی چنانکه گفته شد عمومی بودن طوفان بعید و ظن نزدیک به یقین محلی بودن آن است. حیوانات در کشتی در دو جا از قرآن کریم آمده . . بنابرآنکه طوفان عالمگیر باشد باید گفت نوح «علیه السلام» از همه حیواناتی که در آب زندگی نتوانند کرد یک جفت به کشتی سوار کرده تانسل آنها از بین نرود، در اینصورت اشکال گذشته لازم میآید که آنهمه حیوانات را از کجا جمع کرد؟! کشتی چطور به آنها وسعت داد؟! چطور غذا در کشتی برای آنها تهیه شد؟!. در تفسیر عیاشی از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که از ازواج ثمانیه حلال که در آیه . آمده در کشتی حمل کرد و در آن روایت هست که هم از اهلی و هم از وحشی آنها و نیز از هر پرنده وحشی و اهلی را حمل کرد و در روایت دیگر سگ و خوک هم نقل شده است از خلاصة المنهج ملا فتح الله کاشانی نقل شده «از هر نر و مادهای که نفعی از آنها متصور باشد» حمل کرد. قرائت حفص از عاصم در هردو آیه «کلّ» با تنوین است نه بااضافه به «اثنین» ممکن است تقدیر آن «مِنْ کُلِّ حَیْوانٍ مَأْنُوسٍ» باشد. با همه اینها نگارنده در این باره کاملا روشن نشدم چون ظهور «احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» در از بین رفتن نسل بقیه است . آیا در آن زمان چند قسم بیشتر از حیوانات در روی زمین پیدا نشده بودند و نوح «علیه السلام» فقط نسل آنها را حفظ کرد و بقیه حیوانات بعدا پیدا شدند؟!! این بسیار بعید است زیرا بشر چنانکه گفتهاند آخرین پدیده است. آیا مراد فقط چند راس اهلی و وحشی است آنوقت نسل بقیه از بین میرفت و درصورت محلی بودن طوفان حکمت حمل حیوانات از هریک، یک جفت چه بود؟!! آیامراد آن بود که از گوشت آنچه حمل شده بوداستفاده کنند وحمل چهارپایان فقط برای خوراک اهل کشتی بود؟! در اینصورت نر وماده بودن آنها چه بود؟ والله العالم. طوفان تاکجا بود؟ از اینکه پسرنوح درجواب پدرش گفت: «سَآوی اِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ» روشن میشود که طوفان از کوهها بالا نرفته بودو گرنه نمیگفت به کوهی پناه میبرم، اثبات اینکه در موقع گفتگوی آن دو هنوز طوفان شدت نیافته بود بعدا از کوهها هم گذشت محتاج به دلیل است و اینکه موقع پایین رفتن آب کشتی درکوه جودی نشست نمیشود دلیل بالارفتن آب از همه کوههاباشد. سخن تورات تورات در سفر پیدایش باب ششم به تشریح مساحت کشتی نوح «علیه السلام» پرداخته و خبر از هلاک شدن همه انسانها میدهد و گوید به نوح امرشد از هر ذی جسد جفتی و از همه پرندگان و بهائم و حشرات جفتی به کشتی بیاور تا زنده بمانند و غذای آنها را تهیه کن. و در باب هفتم مشروحتر از باب ششم بیان میکند و آن وقت میگوید آب همه کوهها را که زیر تمام آسمانها بود مستور کرد و جز نوح و آنها که در کشتی بودند جنبندهای در روی زمین باقی نماند. اینها خیلی اغراقآمیز بلکه ناممکن اند ولی بحمدالله در قرآن مجید از اینها خبری نیست. جودی کجاست؟ در باره جودی و محل آن در «جود» توضیحی داده شد به آنجا رجوع شود. ناگفته نماند: نگارنده را مجال آن نیست که در باره نوح «علیه السلام» به روایات رجوع کرده و تحقیق نماید، آنچه گفته شد با وضع این کتاب مناسب است و الحمدالله. لفظ نوح در اقرب الموارد گوید: نوح عَلَمی است اعجمی و منصرف. هاکس در قاموس خود آن را عجمی دانسته و «راحت» معنی کرده است در صحاح و قاموس نیز آن را غیرعربی گفتهاند. آن در لغت عرب مصدر و صدا را به گریه بلند کردن است، و اصل آن اجتماع زنان و روبرو نشستن آنها درنوحه گری است. نوائح زنان نوحه گراند.
نوح (۴۳ بار)
. این پیامبر عظیمالشأن که نام مبارکش چهل وسه بار در قرآن مجید یادشده اولین پیغمبر اولواالعزم و داعی توحید است. چنانکه فرموده: . او با لقب «عبدشکور» از جانب خداوند مفتخر است . و مقام اصطفای خداوندی از جمله راجع به او است . عمر نوح علیه السلام اگر تنها آیات قرآن را در نظر بگیریم عمر آن حضرت در حدود هزار سال و مقداری از آن زیادتر بوده است یعنی نهصدوپنجاه سال قطعا بالا بود به این آیه توجه فرمایید: . یعنی: نوح را به قومش ارسال کردیم هزار سال مگر پنجاه سال در میان قوم ماند سپس آنها را حال آنکه ظالم بودند طوفان بگرفت. آیه صریح است در اینکه آن حضرت نهصدوپنجاه سال در میان قومش به تبلیغ مشغول بوده و جمله «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا» نشان میدهد که پیش از بعثت نیز مدتی مثلا درحدود چهل سال از عمر او گذشته بود، فاء تفریع در «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» مفید آن است که پس از گذشتن نهصدوپنجاه سال طوفان پیش آمده است و چون به موجب . و آیات دیگر، مدتی نیز پس از طوفان زندگی کرده و اگر مثلا آن را ده سال بدانیم عمر آن بزرگوار در حدود هزار سال یا بیشتر بوده است. در روایات مجموع عمر آن حضرت دوهزارو سیصدو دوهزار و پانصدسال نقل شده. واللَّه العالم. در تورات فعلی سفر پیدایش باب نهم میگوید: نوح بعد از طوفان سیصد و پنجاه سال عمر کرد و جمله عمر او نهصدوپنجاه سال بود. هاکس نیز در قاموس خود آن را نهصدوپنجاه سال گفته است. تفاوت نقل قرآن مجید با نقل تورات از دو وجهاست یکی اینکه عمر آن حضرت از قرآن در حدود هزارسال یا بیشتر استفاده میشود ولی تورات همه آن را نهصدوپنجاه سال میگوید. دیگری اینکه: قران به حکم «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» شروع طوفان را پس از نهصدوپنجاه سال در نبوت او میداند ولی تورات پس از پانصدوپنجاه سال، زیرا به نقل آن، نوح «علیه السلام» پس از طوفان سیصدوپنجاه سال عمر کرده است. به نقل طبرسی در آن مدت نوح نه دندانش افتاد نه ناتوان شد و نه مویش سفیدگشت. *** به نظر بعضیها طول عمر معجزه نوح «علیه السلام» بوده است، و اینکه عمرهای کنونی از صد و صدوبیست سال تجاوز نمیکند نمیتواند مورد اشکال در کثرت عمر آن حضرت بوده باشد. زیرا دلیل علمی بر اینکه بشر نمیتواند بیشتر از آن زندگی کند نیست اگر عواملی که موجب مرگ میشوند از بین برده شوند یا تاحدی خنثی گردند عمر بشر حتما زیاد خواهد شد وانگهی : کریمی کاین جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد طوفان آنجه از قران مجید راجع به طوفان استفاده میشود به قرار ذیل است. قوم نوح «علیه السلام» بت پرست بودند و خدای واحد را پرستش نمیکردند. نوح از جانب خدا بر آنها مبعوث شد وبه عبادت خدا دعوتشان کرد و گفت «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ» من از عذاب خدا بر شما میترسم. گفتند: تو در گمراهی آشکاری. فرمود: ای مردم من گمراه نیستم بلکه از جانب رب العالمین رسالت دارم پیامهای خدا را به شما ابلاغ میکنم و به شما خیرخواهم و میدانم ازخداآنچه را که نمیدانید. گفتند: دروغ میگویی (اعراف:59-64). در مدت نهصدوپنجاه سال زحمت و تبلیغ او جز اندکی ایمان نیاوردند. . و چون دیگر امیدی به ایمان آنهانماند نوح در مقام کیفرخواست به درگاه خدااستغاثه کرد که . خدایا جنبندهای از کافران را در روی زمین زنده نگذار و گرنه بندگانت را گمراه کرده و خود نیز جز فرزندان فاجر ناسپاس نخواهند زایید. این ادعا ظاهرا در پی آن بود که خدا به وی وحی کرد . جز اینها که ایمان آوردهاند دیگر کسی از قوم تو ایمان نخواهد آورد. پس از این دعا و وحی، خداوند بنوح فرمود: «بدستور و زیر نظرما کشتی را بساز و درباره قوم ستمکارت دیگر چیزی به من نگو آنها بی چون وچرا غرق خواهند شد، نوح شروع به ساختن کشتی کرد هر وقت جمعی از قومش او را میدیدند مسخره میکردند نوح و یارانش در جواب میگفتند: اگر شما امروز ما را مسخره میکنید ما هم روزی شما را مسخره خواهیم کرد بزودی خواهید دانست کیست که عذاب خوار کننده و دائمی بوی نازل خواهد شد(هود:37-39). ظاهرا علامت شروع طوفان آن بود که آب از تنوری که نوح آن را میشناخت فوران کند. در طوفان نوح بارانهای سیل آسا از آسمان بارید و آب از زمین به صورت چشمهها فوران کرد بطوریکه در اثر این دو امر آن محیط را آب فرا گرفت خدا فرماید: . یعنی درهای آسمان را با آبی سیل آسا باز کردیم و زمین را شکافته و بصورت چشمهها در آوردیم هر دو آب روی دستوری معین به هم رسیدند. «تا چون دستور خدا آمد و تنور فوران کرد به نوح خطاب رسید از هر حیوان یک جفت و نیز خانواده خویش (مگر آنکه محکوم به غرق است) و مؤمنین را به کشتی سوار کن. نوح فرمود: سوار شوید حرکت و ایستادن کشتی به یاری خداست، خدایم غفور ومهربان است. کشتی در موجی همچون کوهها حرکت میکرد و بالا و پایین میرفت. نوح پسر خویش را که در کناری بود صدازد:پسرم با ما سوار شو و در ردیف کافران مباش. آن پسر (بی ایمان)در جواب گفت: بزودی به کوهی میرسم مرا از آب و طوفان باز میدارد نوح فرمود: امروز از بلای خدا هیچ چیز نمیتواند جلوگیرد فقط آنکه مورد رحمت خداست در امان خواهد بود، در این میان موجی پسر را ربود و غرق گردید. بلای خداوندی همه نافرمانان را فرا گرفت و همه در دست امواج خروشان غرق شدند، دستور آسمانی رسید که . ای زمین آبت را فرو بر و ای آسمان آبت را قطع کن، آب در زمین فرورفت و کار تمام شد و کشتی بر کوه جودی نشست. آیا طوفان همه جای زمین را گرفت؟ در تفسیرالمیزان در سوره هود تحت عنوان «آیا نبوت نوح «علیه السلام» برای عموم بشر بود؟» استدلال کرده که نبوت آن حضرت نبوت عامه بود و در فصل «آیا طوفان همه جای زمین را فرا گرفت؟» عالمگیر بودن طوفان را اختیار کرده و فرموده: عموم دعوت آن حضرت مقتضی عموم عذاب است و این بهترین قرینه است، وانگهی آیاتیکه به ظاهر بر عموم دلالت دارند مفید این مطلب اند مثل قول نوح «علیه السلام» . و قول دیگرش که به پسرش گفت . و نیز آیه . و افزوده: از جمله شواهد عمومی بودن طوفان آن است که خداوند در دو موضع به نوح «علیه السلام» میفرماید از هر حیوان یک جفت در کشتی بگذارد، روشن است که اگر طوفان در یک ناحیه بود مثل عراق چنانکه گفتهاند هیچ احتیاجی نبود که در کشتی حیوان سوار کند... نگارنده گوید: هیچ مانعی ندارد که «الارض» در آیه «رَبِّ لاتَذَرْ عَلَی لْاَرْضِ» ارض قوم نوح باشد نه همه کره ارض. چنانکه در آیه . مراد ارض مکه است نه همه کره ارض. و در آیه «وَجَعَلْنا ذُّرِّیَتَهُ هُمُ الْباقینَ» اشکالی ندارد که بگوییم قوم آن حضرت همه هلاک شدند و فقط ذریه او باقی ماند نه نسبت به همه اقوام. ایضا در «لاعاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِاللهِ» ظاهرا مراد محل طوفان است نه همه جا. وانگهی اگر مراد سوار کردن از همه جنس حیوانات در کشتی باشد پیداست که نه کشتی آن وسعت را داشت که آنهمه حیوانات در آن جای گیرند و مدتی با علوفه و آب تامین شوند و نه امکان داشت که حیوانات بی شمار روی زمین را جمع کنند و به قولی لازم بود اقلاً سه هزاروپانصد نوع از پستانداران در کشتی گذاشته و مدتی غذای آنها را تأمین کنند. وانگهی در صورت عمومی بودن رسالت آن حضرت لازم بود که رسالت آن بزرگوار به همه جای عالم رسیده باشد و همه تکذیب کرده باشند تا مستحق عذاب گردند زیرا . و اثبات این مطلب که آن حضرت نمایندگان فرستاده و تبلیغ کرده است مشکل بلکه غیرممکن میباشد. خلاصه: احتمال نزدیک به یقین آن است که طوفان نوح مثل بلاهای قوم هود، صالح و لوط علیهم السلام محلی بوده است مگر آنکه بگوییم که در روزگار نوح «علیه السلام» خشکی روی زمین خیلی کوچک و منحصر به محل قوم آن حضرت بوده است در اینصورت طبیعی است که بگوییم همه جای زمین را که مثلا به بزرگی استان گیلان بود آب فراگرفته است. صاحب المنار که قائل به محلی بودن طوفان است میگوید: ظواهر آیات به کمک قرائن و تقالید رسیده از اهل کتاب نشان میدهد که آنروز درهمه زمین جز قوم نوح نبودند و آنها هم دراثر طوفان از بین رفتند و جز فرزندان او (و مؤمنین) باقی نماندند و این مقتضی آن است که طوفان محلی بوده ولی خشکی در آن روز کوچک بوده است زیرا از زمان تکوین و پیدایش بشر چندان فاصله نداشت، دانشمندان زمین شناس میگویند: زمین در وقت جدا شدن از کره خورشید یکپارچه آتش بوده و آنگاه مذاب شده سپس در آن به تدریج خشکی پیدا شده است. در المیزان استدلالات المنار را نقل کرده ولی نپسندیده است. و در آخر فرماید: حق آن است که ظاهر قرآن کریم (ظاهری که انکار نمیشود) دلالت بر عمومی بودن طوفان و غرق عموم بشر دارد و تا بحال دلیلی که مخالف این ظهور باشد اقامه نشده است. و آنگاه مقالههای دکتر سحابی استاد زمینشناسی را در این باره نقل کرده است. ولی چنانکه گفته شد عمومی بودن طوفان بعید و ظن نزدیک به یقین محلی بودن آن است. حیوانات در کشتی در دو جا از قرآن کریم آمده . . بنابرآنکه طوفان عالمگیر باشد باید گفت نوح «علیه السلام» از همه حیواناتی که در آب زندگی نتوانند کرد یک جفت به کشتی سوار کرده تانسل آنها از بین نرود، در اینصورت اشکال گذشته لازم میآید که آنهمه حیوانات را از کجا جمع کرد؟! کشتی چطور به آنها وسعت داد؟! چطور غذا در کشتی برای آنها تهیه شد؟!. در تفسیر عیاشی از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که از ازواج ثمانیه حلال که در آیه . آمده در کشتی حمل کرد و در آن روایت هست که هم از اهلی و هم از وحشی آنها و نیز از هر پرنده وحشی و اهلی را حمل کرد و در روایت دیگر سگ و خوک هم نقل شده است از خلاصة المنهج ملا فتح الله کاشانی نقل شده «از هر نر و مادهای که نفعی از آنها متصور باشد» حمل کرد. قرائت حفص از عاصم در هردو آیه «کلّ» با تنوین است نه بااضافه به «اثنین» ممکن است تقدیر آن «مِنْ کُلِّ حَیْوانٍ مَأْنُوسٍ» باشد. با همه اینها نگارنده در این باره کاملا روشن نشدم چون ظهور «احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» در از بین رفتن نسل بقیه است . آیا در آن زمان چند قسم بیشتر از حیوانات در روی زمین پیدا نشده بودند و نوح «علیه السلام» فقط نسل آنها را حفظ کرد و بقیه حیوانات بعدا پیدا شدند؟!! این بسیار بعید است زیرا بشر چنانکه گفتهاند آخرین پدیده است. آیا مراد فقط چند راس اهلی و وحشی است آنوقت نسل بقیه از بین میرفت و درصورت محلی بودن طوفان حکمت حمل حیوانات از هریک، یک جفت چه بود؟!! آیامراد آن بود که از گوشت آنچه حمل شده بوداستفاده کنند وحمل چهارپایان فقط برای خوراک اهل کشتی بود؟! در اینصورت نر وماده بودن آنها چه بود؟ والله العالم. طوفان تاکجا بود؟ از اینکه پسرنوح درجواب پدرش گفت: «سَآوی اِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ» روشن میشود که طوفان از کوهها بالا نرفته بودو گرنه نمیگفت به کوهی پناه میبرم، اثبات اینکه در موقع گفتگوی آن دو هنوز طوفان شدت نیافته بود بعدا از کوهها هم گذشت محتاج به دلیل است و اینکه موقع پایین رفتن آب کشتی درکوه جودی نشست نمیشود دلیل بالارفتن آب از همه کوههاباشد. سخن تورات تورات در سفر پیدایش باب ششم به تشریح مساحت کشتی نوح «علیه السلام» پرداخته و خبر از هلاک شدن همه انسانها میدهد و گوید به نوح امرشد از هر ذی جسد جفتی و از همه پرندگان و بهائم و حشرات جفتی به کشتی بیاور تا زنده بمانند و غذای آنها را تهیه کن. و در باب هفتم مشروحتر از باب ششم بیان میکند و آن وقت میگوید آب همه کوهها را که زیر تمام آسمانها بود مستور کرد و جز نوح و آنها که در کشتی بودند جنبندهای در روی زمین باقی نماند. اینها خیلی اغراقآمیز بلکه ناممکن اند ولی بحمدالله در قرآن مجید از اینها خبری نیست. جودی کجاست؟ در باره جودی و محل آن در «جود» توضیحی داده شد به آنجا رجوع شود. ناگفته نماند: نگارنده را مجال آن نیست که در باره نوح «علیه السلام» به روایات رجوع کرده و تحقیق نماید، آنچه گفته شد با وضع این کتاب مناسب است و الحمدالله. لفظ نوح در اقرب الموارد گوید: نوح عَلَمی است اعجمی و منصرف. هاکس در قاموس خود آن را عجمی دانسته و «راحت» معنی کرده است در صحاح و قاموس نیز آن را غیرعربی گفتهاند. آن در لغت عرب مصدر و صدا را به گریه بلند کردن است، و اصل آن اجتماع زنان و روبرو نشستن آنها درنوحه گری است. نوائح زنان نوحه گراند.
wikialkb: نُوحا
پیشنهاد کاربران
نورانی
بسیار نام زیبا و تک به معنی مرتفع
نوحا ای نوح، هدایت راحتی راهنما صلح طلب