نهایه التقریر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نهایة التقریر (کتاب). کتاب "نهایة التقریر" دربردارنده مباحث آیة الله عظمی سید حسین طباطبائی بروجردی قدس سره است که به قلم آیة الله محمد فاضل لنکرانی تقریر گشته است.
آیت الله سید حسین بن سید علی طباطبایی بروجردی در سال۱۲۹۲قمری در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. نسب او از طرف پدر و اجداد طاهرینش به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد. از جهت مادری نیز به ملا محمد تقی، مجلسی اول( متوفای ۱۰۷۰ قمری) پدر علامه مجلسی ، صاحب بحار الأنوار ( متوفای ۱۱۱۰ قمری) می رسد . پدرش با عنایت و توجه خاصی که نسبت به تربیت او داشت، او را به یکی از حوزه های علمیّه به نام مدرسۀ نوربخش فرستاد و او تحت نظارت اساتید معروف آن زمان علوم عربی و مقدمات علم اصول و فقه را فرا گرفت.در سال ۱۳۱۰ قمری در حالی که ۱۸ ساله بود پدر بزرگوارش او را به اصفهان که در آن زمان مرکز نخبگان و علمای طراز اول بود، فرستاد و او تا سال ۱۳۱۴ قمری مدت چهار سال در آنجا به تحصیل ادامه داد. در سال ۱۳۱۹، در حالی که ۲۷ سال از عمر مبارکش می گذشت، پس از دیداری کوتاه از زادگاهش با راهنمایی پدر بزرگوارش برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف مهاجرت کرد. با ورود به نجف اشرف در حلقۀ درس آخوند ملا محمد کاظم خراسانی ( متوفای ۱۳۲۹ قمری)، صاحب کفایة الأصول در آمده و مدت ده سال از محضر مبارک او استفاده کرد. ایشان در همین زمان کتاب حاشیه بر کفایة الأصول خود را تألیف و تدوین نمود.آیت الله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ قمری در سن ۳۶ سالگی و در حالی که از آخوند خراسانی و شیخ الشریعة اصفهانی به دریافت اجازۀ اجتهاد نائل شده بود به بروجرد برگشت. علما و بزرگان قم و از آن جمله رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ره در ملاقاتها و عیادتهایی که از ایشان داشتند از ایشان برای اقامت در قم دعوت کردند. آیت اللّه بروجردی به خواست علما و مردم متدین قم پاسخ مثبت داده و در روز ۲۶ صفر سال ۱۳۶۴ قمری با خانواده و نزدیکانش به قم وارد شد.ب ا حضور ایشان در قم نهضت علمی قم شکل گرفت و این شهر به عنوان مرکز دینی و منشأ عظمت و اقتدار مذهبی جایگاه خود را پیدا کرد. از همان ابتدا درس فقه ایشان در صبح و درس اصول در عصر آغاز گردید. پس از مدتی درس اصول را ترک کرده و فقط به تدریس فقه ادامه دادند.

[ویکی فقه] نهایه التقریر (کتاب). کتاب "نهایة التقریر" دربردارنده مباحث آیة الله عظمی سید حسین طباطبائی بروجردی قدس سره است که به قلم آیة الله محمد فاضل لنکرانی تقریر گشته است.
آیت الله سید حسین بن سید علی طباطبایی بروجردی در سال۱۲۹۲قمری در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. نسب او از طرف پدر و اجداد طاهرینش به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد. از جهت مادری نیز به ملا محمد تقی، مجلسی اول( متوفای ۱۰۷۰ قمری) پدر علامه مجلسی ، صاحب بحار الأنوار ( متوفای ۱۱۱۰ قمری) می رسد . پدرش با عنایت و توجه خاصی که نسبت به تربیت او داشت، او را به یکی از حوزه های علمیّه به نام مدرسۀ نوربخش فرستاد و او تحت نظارت اساتید معروف آن زمان علوم عربی و مقدمات علم اصول و فقه را فرا گرفت.در سال ۱۳۱۰ قمری در حالی که ۱۸ ساله بود پدر بزرگوارش او را به اصفهان که در آن زمان مرکز نخبگان و علمای طراز اول بود، فرستاد و او تا سال ۱۳۱۴ قمری مدت چهار سال در آنجا به تحصیل ادامه داد. در سال ۱۳۱۹، در حالی که ۲۷ سال از عمر مبارکش می گذشت، پس از دیداری کوتاه از زادگاهش با راهنمایی پدر بزرگوارش برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف مهاجرت کرد. با ورود به نجف اشرف در حلقۀ درس آخوند ملا محمد کاظم خراسانی ( متوفای ۱۳۲۹ قمری)، صاحب کفایة الأصول در آمده و مدت ده سال از محضر مبارک او استفاده کرد. ایشان در همین زمان کتاب حاشیه بر کفایة الأصول خود را تألیف و تدوین نمود.آیت الله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ قمری در سن ۳۶ سالگی و در حالی که از آخوند خراسانی و شیخ الشریعة اصفهانی به دریافت اجازۀ اجتهاد نائل شده بود به بروجرد برگشت. علما و بزرگان قم و از آن جمله رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ره در ملاقاتها و عیادتهایی که از ایشان داشتند از ایشان برای اقامت در قم دعوت کردند. آیت اللّه بروجردی به خواست علما و مردم متدین قم پاسخ مثبت داده و در روز ۲۶ صفر سال ۱۳۶۴ قمری با خانواده و نزدیکانش به قم وارد شد.ب ا حضور ایشان در قم نهضت علمی قم شکل گرفت و این شهر به عنوان مرکز دینی و منشأ عظمت و اقتدار مذهبی جایگاه خود را پیدا کرد. از همان ابتدا درس فقه ایشان در صبح و درس اصول در عصر آغاز گردید. پس از مدتی درس اصول را ترک کرده و فقط به تدریس فقه ادامه دادند.
درباره کتاب
علم از برترین کمالات نفسانیّ، و شریف ترین فضائل معنوی است، تحصیل علم از مهمترین واجبات است، لذت علم وصف ناشدنی است، علم نور است و روشنی، درخشش است و صفا. و علم فقه در میان دیگر علوم با تمام تخصص ها و شاخه های متنوعشان از مزیت و شرافت خاصی برخوردار است چرا که به خداوند متعال منتهی شده و عهده دار دنیا و آخرت مردم است و سعادت دنیا و آخرت را برایشان تضمین می کند.فقها حکم پایه های دین را دارند، آنها ناقلین شریعت رسول خدا، و نگاهبانان فتاوای أئمّه مهدیین صلوات اللّه علیهم أجمعین ، و وارثین أنبیائند، مرکب نوشتارشان از خون شهدا برتر، و نگاه به ایشان عبادت، و همنشینی با آنها سعادت است، دنباله روی و پیروی از ایشان بر همه کس واجب است، چرا که آنها در مسیر پژوهش های فقهی تمام تلاش خود را کرده و گره ها از مسائل فقهی گشوده و مجملات آن را بیان نموده اند و چه بسیار کتاب های روشن گری که در این وادی به رشته تحریر درآورده اند، کتاب هایی که انسان را از جهالت به دانایی هدایت می کنند.تا این که نوبت به خورشید آسمان فقاهت و اجتهاد ، و محور دایره نظر و انتقاد، جامع معقول و منقول، و دربردارنده فروع و أصول، حجّة کبری، و آیة عظمی، حاج حسین طباطبائی بروجردی قدس الله نفسه الزکیة رسید، کسی که رهبری دینی و زعامت روحانیت را به دست گرفته و تمام تلاش خود را در پژوهش مباحث این فن، و ساماندهی مسائلش کرد، تا جاییکه هیچ در بسته ای نماند مگر این که با سرانگشت فکرش آن را گشود، و هیچ مجملی ندید مگر اینکه آن را با بیان آثار خود شرح نمود، او آثار به جای مانده از پشینییان را زنده کرد و کتاب های فراموش شده فقهی آنان را تجید چاپ نمود، یکی از کسانی که خداوند متعال به ایشان توفیق کسب فیض از علوم، و استفاده از بیانات، و تحقیقات ایشان را عنایت نمود آیة الله محمد فاضل لنکرانی مقرر این کتاب است.این کتابی را هم که می بینید حاصل مباحث ایشان بوده و از دروس سطح عالی ایشان گرفته و نام آن را« نهایة التقریر» نهاده است، ایشان تمام تلاش خود را در تقریر مطالب به شکلی مقبول و خالی از ایجاز و زیاده گویی کرده اند.
سبب تألیف
مقرر در این رابطه چنین می گویند:« در سال ۱۳۶۹، و در سن نوزده سالگی، خداوند متعال به من توفیق حضور در درس استاد بروجردی را عنایت کرد، من به دلیل حافظه قوی خود در سر درس تنها عناوین بحث و روایات را می نوشتم تا هنگام شب کتابتش را کامل کنم، روش من در کتابت تقریرات استاد اینگونه بود که گفتم. استاد ما تعبیرات دقیق و شیوه عمیقی در بحث داشت اما ورود و خروجش در مباحث خالی از پیچیدگی نبود و همین امر تقریر دروسش را مشکل می ساخت.جناب استاد در هر مسأله ای از مسائل فقه مانند یک قاضی که برای هر قضیه ای پوشه ای خاص با خود دارد پوشه ای مخصوص آن مسأله در بغل داشت که در آن روایات مسأله و أقوال فقهای عامه و خاصه در آن مسأله و اختلاف نظرهایشان در مسأله را در بر داشت و در انتها پس از توضیح و بیان کامل مسأله نظر خود را در آن مسأله می دادند. روزی از روزها جناب استاد به مجلس عزای اهل بیت علیهم السلام که در منزل ما برپا بود آمدند و پس از تمام شدن مجلس و پراکنده شدن مردم پدرم به ایشان گفت: آیا می دانستید که پسرم مباحثی را که شما در درس هایتان بیان می کنید می نویسد و توفیق حضور در درس های شما را دارد؟ ایشان پاسخ دادند خیر. پدرم به من گفت: نوشته هایت را بیاور، و به استاد نشان بده. من نیز آنها را آوردم و پیش روی استاد قرار دادم.ایشان نیم ساعت به خواندن آن پرداختند و سپس اشکالی به نقل روایتی از کتاب وسائل کردند، آن گاه رو به من کردند و مرا به ادامه این کار تشویق کردند. من هم درس استاد را در همان روز می نوشتم و اگر در همان روز موفق به این کار نمی شدم در شب بعد آن را می نوشتم و هر چه می نوشتم به استاد عرضه می کردم و ایشان پس از خواندن نواقص را به من گوشزد می کردند. من بحث لباس مشکوک را که از مباحث مهم کتاب صلاة بوده، و استاد از تمام جنبه های فقهی و أصولی به آن پرداخته اند، به شکل کامل و در جزوه ای جداگانه نوشته و به استاد تقدیم کردم، ایشان نیز پس از خواندن آن مرا به ادامه نوشتن تشویق و ترغیب نمودند، و در آن زمان به من مبلغ پنج هزار تومان که در آن وقت مبلغ زیادی بود ارزانی کردند.من پس از تکمیل جلد اول کتاب آن را به استاد دادم و ایشان پس از خواندنش دستور به چاپ آن را دادند و جلد دوم کتاب نیز به همین شکل بود و پس از دو هفته کامل که کتاب نزد ایشان ماند و دو سوم آن را خواندند فرمودند اشکالی در آن ندیدم. من هم از ایشان اجازه چاپ گرفتم و ایشان گفتند کتاب را چاپ کن و هزینه اش را من می دهم. این کتاب درباره مباحث صلاة است که ثمره یازده سال تدریس أستاد می باشد.
چاپ کتاب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس