[ویکی فقه] یکی از کسانی که
قرآن به نام از او یاد کرده است «نمرود» پادشاه زمان حضرت ابراهیم ع است.
"نمرود" واژه ای
عبری به معنی "سخت و نیرومند" است . نمرود یکی از پادشاهان جبار بابل است که به شجاعت و قهرمانی معروف بوده و معاصر حضرت ابراهیم (ع) می زیسته و به نجوم اعتقاد زیادی داشته است.منجّمین به او می گویند در مملکتش پسری متولد می شود که ملکش را از دست او خارج می کند، پس دستور می دهد تا هر مولود پسری که به دنیا می آید را بکشند. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:«چهار کس پادشاهی روی زمین را به دست آوردند که دو نفرشان مؤمن و دو نفرشان
کافر بودند: اما دو نفر مؤمن سلیمان بن داود و ذوالقرنین بودند و اما دو نفر کافر نمرود و بخت نصر بودند ...» به نقل از حضرت علی (علیه السلام) اوّلین کسی که بعد از حضرت نوح(ع) سکه های دینار و درهم را ساخت، نمرود بن کنعان بود.
نمرود در قرآن
نام نمرود در قرآن نیامده است و تنها در یک آیه از او یاد شده است:« أَ لَمْ تَرَ إِلی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهیِمَ فی رَبِّهِ أَنْ ءاتاهُ اللَّهُ الْمُلْک... » «آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی -نمرود- که با ابراهیم در باره پروردگارش
محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او
حکومت داده بود (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود)...»
دیدگاه روایات و تفاسیر
بنا بر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده نام این شخص «نمرود بن کنعان» بوده است، وی اولین کسی بود که به
محاجّه و ستیز لفظی در مورد ذات خداوند پرداخت. «محاجّه» به معنای چیره شدن با حجّت بر خصم است؛ ولی برخی گویند مراد این آیه مجادله است زیرا کار نمرود مجادله به باطل بود که با هدف درهم کوبیدن حق صورت گرفت. مشهور است روزی نمرود و مردم شهر برای برپایی جشنی به خارج شهر رفتند وقتی بازگشتند دیدند تمام بتها شکسته شده، بعد از اینکه معلوم شد شکستن بتها کار ابراهیم(ع) است، او را به آتش افکندند تا انتقام این کار را از او بگیرند ولی خداوند، آتش را بر خلیل الله(ع) سرد نمود. از امام صادق (ع) روایت شده:«این ماجرا (محاجّه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجّه و
مخاصمه نمرود با ابراهیم از روی طغیان و سرکشی بوده و به اعتبار اینکه خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را
ربّ مردم پنداشته و ملک در اینجا به معنای نعمتهای دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مؤمن و کافر عرضه می دارد، امّا ملک به معنای تملیک امر و نهی و
تدبیر امور مردم و وجوب اطاعت مردم، اعطای آن از جانب خداوند فقط بر کسانی جایز است که اهل صلاح و سداد و رشد و هدایت باشند که مسلّما چنین کسانی جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهی و علم دارند.»
عقاید نمرود
...
[ویکی شیعه] نَمرود بن کَنعان پادشاه بابِل در دوره حضرت ابراهیم(ع) است. در قرآن به نام نمرود تصریح نشده، اما در چند سوره از وی یاد شده است. او بت پرست بود و در قلمرو وی آیین بت پرستی رواج داشت. از آنجا که کاهنان پیش گویی کرده بودند فرزندی به نام ابراهیم به دنیا خواهد آمد که با بت پرستی مبارزه و فرمانروایی نمرود را از بین خواهد برد، نمرود از ترس به دنیا آمدن ابراهیم دستور کشتن هر فرزند پسری که متولد می شد را صادر کرد، اما ابراهیم به صورت مخفیانه به دنیا آمد.
نمرود به سبب توهین ابراهیم(ع) به بت های مردم و شکستن آن ها او را محاکمه و با وی مناظره کرد. پس از آنکه در مناظره با وی شکست خورد او را به آتش انداخت؛ اما بعد از آنکه از سالم بودن ابراهیم(ع) مطلع شد او را آزاد کرد و برای خدا قربانی کرد، اما حاضر نشد به او ایمان بیاورد.
بنابر برخی منابع،
پادشاه بابل برای پیدا کردن خداوند و جنگ با وی، به وسیله عقاب ها به آسمان رفت و نا امید فرود آمد. به دستور او برجی ساخته شد که ارتفاع آن به آسمان می رسید. این بنا به
برج بابل مشهور است. نمرود در نهایت با پشه ای که به فرمان خدا وارد سرش شده بود و مغز او را می خورد، به هلاکت رسید.
[ویکی اهل البیت] نمرود: واژه ای عبری به معنی سخت و نیرومند است. و حضرت ابراهیم علیه السلام در زمانی چشم به جهان گشود که نمرود بن کنعان آن پادشاه جبار و
ستمگر بر بابل حکومت می کرد و خود را خدای بزرگ بابل معرفی می نمود.
بنابر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده، نسب او نمرود بن کنعان بن سنجاریب بن کوش بن
حام بن
نوح است.
در قرآن نامی از نمرود نیامده فقط در یک آیه از او یاد شده است: در سوره بقره آیه 256 که در آن محاجه و مخاصمه - محاجة و احتجاج به معنی استدلال متخاصمین و حجت آوردن بر اثبات حقانیت خود و ابطال دیگر است . - نمرود با ابراهیم می باشد. و نمرود اولین کسی است که به جبر ستم ادعای ربوبیت کرد و با ابراهیم در این خصوص استدلال نمود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده: این ماجرا (محاجه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجه و مخاصمه نمرود با ابراهیم از روی طغیان و سرکشی بوده و به اعتبار این که خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را رب مردم پنداشته و ملک در این جا به معنای نعمت های دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مؤمن و کافر عرضه می دارد، اما ملک به معنای تملیک امر و نهی و تدبیر امور مردم و وجوب اطاعة مردم، اعطای آن از جانب خداوند فقط بر کسانی جایز است که اهل صلاح و سداد و رشد و هدایت باشند که مسلما چنین کسانی جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهی و علم دارند.
«أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَاللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»: آیا ندیدی کسی را که با ابراهیم درباره پروردگارش ستیز کرد به جهت آن که خدا به او پادشاهی داده بود. هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می کند و می میراند. او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم! ابراهیم گفت: همانا خدا آفتاب را از
مشرق می آورد پس تو آن را از
مغرب بیاور! پس او که کافر بود مبهوت شد و خدا گروه ظالمان را هدایت نمی کند.
در این مناظره وقتی ابراهیم خدای خود را چنین معرفی کرد که او می تواند زنده کند و بمیراند، نمرود با یک
مغالطه آشکار به او گفت: من نیز چنین قدرتی دارم و دستور داد دو نفر را که در زندان بودند و محکوم به اعدام بودند آوردند یکی را بخشید و دیگری را کشت و به ابراهیم گفت: دیدی که کسی را که محکوم به مرگ بود بخشیدم و در واقع او را زنده کردم و آن دیگری را کشتم پس من نیز قدرت
زنده کردن و
میراندن را دارم.
ابراهیم در برابر این مغالطه روشن که مورد تأیید و تحسین درباریان قرار گرفت چیزی نگفت، چون هر چه می گفت او را هو می کردند ولی برای کوبیدن نمرود و محکوم کردن او مطلب دیگری را مطرح کرد و آن این بود که گفت: پروردگار من
خورشید را از مشرق می آورد، اگر راست می گویی تو آن را از مغرب بیرون آور! در اینجا بود که نمرود سرگشته و حیران شد و حرفی برای گفتن پیدا نکرد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ابراهیم به نمرود گفت: اگر راست می گویی، آن کسی را که کشته ای زنده کن و پس از آن، به او گفت: خدا خورشید را از مشرق می آورد و تو آن را از مغرب بیاور.
[ویکی فقه] نمرود (قرآن). نمرود بن کوشِ بن کنعان بن حام بن نوح، پادشاه بابل بود
••• نمرود، مدّعى
الوهیّت و
ربوبیّت خود، همراه با الوهیّت خداوند:أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.
عقیده نمرود و نمرودیان به بتها و خدایان دست ساز خود:قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ .
انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۸.
احتجاج ابراهیم علیه السلام به آوردن خورشید از مغرب، موجب
تحیّر و بهت نمرود:أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ ... قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ....
بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.
...