نماز اوردن

لغت نامه دهخدا

( نماز آوردن ) نماز آوردن. [ ن َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) تعظیم کردن. سجده کردن. سر فرودآوردن اظهار بندگی و اطاعت را :
دوش ناگاه رسیدم به در حجره او
چون مرا دید بخمید و بیاورد نماز.
فرخی.
اگر قبول کنی سر نهیم در قدمت
چو بت پرست که در پیش بت نماز آرد.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( نماز آوردن ) تعظیم کردن ٠ سجده کردن ٠ سر فرود آوردن ٠ اظهار بندگی و اطاعت را ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس