[ویکی فقه] طبیعت رابطه جبری و ناآگاهانه (رابطه غیر اخلاقی) با انسان دارد، ولی انسان با داشتن وابستگی جبری با طبیعت، به لحاظ روش بهره برداری و نحوه ارتباطش مختار بوده و رابطه ای آگاهانه با آن دارد.
با نگرش به خلقت انسان و زندگی او، ناگزیر و ناچاربودن او از ارتباط با طبیعت، بلکه عجین بودن زندگی طبیعی با هستی او به گونه ای که بدون آن، امکان خلقت و ادامه حیات برای او نیست، روشن می شود. وابستگی انسان به این جهان مادّی یک واقعیت غیر قابل انکار بوده و بدیهی است که هیچ نقشی در اصل این وابستگی ندارد. ساختمان وجودی و ادامه حیات و رشد او چنین اقتضایی دارد. بر این اساس، یک بُعد وجودی انسان عبارت از بُعد مادّی و طبیعی است. به لحاظ جبری بودن این پیوند و ارتباط، از آن سخن نمی گوییم، زیرا بحث از آن در محدوده علوم طبیعی و تجربی است. آنچه مورد نظر ماست، جنبه اخلاقی مساله می باشد، و توجّهمان به رابطه ای است که در حوزه آگاهانه و اختیار انسان باشد. هر چند اصلِ این رابطه ضروری بوده و ما قادر به تغییر آن نیستیم، ولی نحوه و چگونگی رابطه در حیطه اختیار ماست. غذا، آب و لباس و... را باید از طبیعت بگیریم و اراده ما دخالتی در این «باید» ندارد. لکن روش بهره برداری در حیطه اختیار ما قرار دارد.آنچه در این بحث مورد نظر می باشد، ارتباط اخلاقی انسان با طبیعت، به عنوان رابطه یک طرفه است. اگر چه طبیعت رابطه جبری و ناآگاهانه با انسان دارد (رابطه غیر اخلاقی) ولی انسان با داشتن وابستگی جبری با طبیعت، به لحاظ روش بهره برداری و نحوه ارتباطش مختار بوده و رابطه ای آگاهانه با آن دارد.
طبیعت
«طبیعت» بر جهان ماده اطلاق می شود؛ چنان که عالم مجرد «ماوراء الطبیعه» (جهان مافوق طبیعت) است. طبیعت مجموعه ای از پدیده های مادّی است که با پیوند و ارتباط با یکدیگر، جهان طبیعت را بوجود آورده اند. طبیعت، آیه ای از آیات حق و زبان گویای علم، قدرت، تدبیر و صحنه مشیت و قضا و قدر الهی است. «انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف اللّیل و النّهار و لآیات لاولی الالباب؛ به حق، در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز آیات و نشانه هایی (بر وجود، وحدت، علم، قدرت و حکمت خالق و صانع متعال) برای صاحبان عقل است».انسان در رابطه با طبیعت دو نوع بهره گیری می تواند داشته باشد: ۱-بهره گیری مادّی ۲-بهره گیری معنوی. شرط صحیح بهره گیری ها در پرتو اخلاق حسنه امکان پذیر است، که به توضیح آنها می پردازیم.
بهره گیری مادی
انسان نیاز هایی دارد که جز به وسیله طبیعت برطرف نمی گردد؛ برخی از نیاز های انسان به پدیده های مادّی به گونه ای است که با چشم پوشی از آنها قادر به ادامه حیات نیست؛ مانند: هوا، آب، غذا، و احیانا ً لباس و مسکن. قرآن راجع به این رابطه مادّی سخن گفته و در برخی از آیات به صورت کلّی و در بعضی دیگر به منافع جزیی ـ که انسان از زمین و آسمان می برد ـ اشاره فرموده است، مثلاً: «هو الّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا...؛ او خدایی است که آنچه در زمین است (از موجودات) همه را برای شما آفرید (تا آنها را به خدمت بگیرید و نیازهایتان را برطرف سازید)»، «والانعام خلقها لکم فیها دفء و منافع و منها تاکلون و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون...؛ (خداوند) چهارپایان را برایتان بیافرید. در آنها برایتان چیزهایی است (پشم، کرک، پوست) که شما را گرم و از سرما حفظ می کند. (و نیز) منافع دیگری در آنهاست (از گوشت، شیر و... می خورید). و در آنها زینت و منظره نیکویی است؛ به هنگام برگشتن از چراگاه (در شب) و هنگام خروج آنها به چراگاه (در صبح)».انسان همان گونه که در چگونه اندیشیدن و داشتن اندیشه ای سالم باید تابع خدای متعالی باشد، در رفتار باید مطیع باشد. به همین جهت، این اصل اخلاقی در رابطه با پدیده های طبیعت، باید مورد توجّه هر فردی باشد که تنها بهره مادّی در مواردی خواهد بود که شارع مقدّس، آنها را تحت عنوان «حلال» قرار داده است. «و کلوا ممّا رزقکم الله حلالا طیبا و اتّقوا الله الّذی انتم به مؤمنون؛ از آنچه خدای متعال روزی شما کرده و حلال و طیّب است. بخورید و از خدایی که به او گرویده اید، بترسید».
← انسان و بهره گیری از طبیعت
...
با نگرش به خلقت انسان و زندگی او، ناگزیر و ناچاربودن او از ارتباط با طبیعت، بلکه عجین بودن زندگی طبیعی با هستی او به گونه ای که بدون آن، امکان خلقت و ادامه حیات برای او نیست، روشن می شود. وابستگی انسان به این جهان مادّی یک واقعیت غیر قابل انکار بوده و بدیهی است که هیچ نقشی در اصل این وابستگی ندارد. ساختمان وجودی و ادامه حیات و رشد او چنین اقتضایی دارد. بر این اساس، یک بُعد وجودی انسان عبارت از بُعد مادّی و طبیعی است. به لحاظ جبری بودن این پیوند و ارتباط، از آن سخن نمی گوییم، زیرا بحث از آن در محدوده علوم طبیعی و تجربی است. آنچه مورد نظر ماست، جنبه اخلاقی مساله می باشد، و توجّهمان به رابطه ای است که در حوزه آگاهانه و اختیار انسان باشد. هر چند اصلِ این رابطه ضروری بوده و ما قادر به تغییر آن نیستیم، ولی نحوه و چگونگی رابطه در حیطه اختیار ماست. غذا، آب و لباس و... را باید از طبیعت بگیریم و اراده ما دخالتی در این «باید» ندارد. لکن روش بهره برداری در حیطه اختیار ما قرار دارد.آنچه در این بحث مورد نظر می باشد، ارتباط اخلاقی انسان با طبیعت، به عنوان رابطه یک طرفه است. اگر چه طبیعت رابطه جبری و ناآگاهانه با انسان دارد (رابطه غیر اخلاقی) ولی انسان با داشتن وابستگی جبری با طبیعت، به لحاظ روش بهره برداری و نحوه ارتباطش مختار بوده و رابطه ای آگاهانه با آن دارد.
طبیعت
«طبیعت» بر جهان ماده اطلاق می شود؛ چنان که عالم مجرد «ماوراء الطبیعه» (جهان مافوق طبیعت) است. طبیعت مجموعه ای از پدیده های مادّی است که با پیوند و ارتباط با یکدیگر، جهان طبیعت را بوجود آورده اند. طبیعت، آیه ای از آیات حق و زبان گویای علم، قدرت، تدبیر و صحنه مشیت و قضا و قدر الهی است. «انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف اللّیل و النّهار و لآیات لاولی الالباب؛ به حق، در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز آیات و نشانه هایی (بر وجود، وحدت، علم، قدرت و حکمت خالق و صانع متعال) برای صاحبان عقل است».انسان در رابطه با طبیعت دو نوع بهره گیری می تواند داشته باشد: ۱-بهره گیری مادّی ۲-بهره گیری معنوی. شرط صحیح بهره گیری ها در پرتو اخلاق حسنه امکان پذیر است، که به توضیح آنها می پردازیم.
بهره گیری مادی
انسان نیاز هایی دارد که جز به وسیله طبیعت برطرف نمی گردد؛ برخی از نیاز های انسان به پدیده های مادّی به گونه ای است که با چشم پوشی از آنها قادر به ادامه حیات نیست؛ مانند: هوا، آب، غذا، و احیانا ً لباس و مسکن. قرآن راجع به این رابطه مادّی سخن گفته و در برخی از آیات به صورت کلّی و در بعضی دیگر به منافع جزیی ـ که انسان از زمین و آسمان می برد ـ اشاره فرموده است، مثلاً: «هو الّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا...؛ او خدایی است که آنچه در زمین است (از موجودات) همه را برای شما آفرید (تا آنها را به خدمت بگیرید و نیازهایتان را برطرف سازید)»، «والانعام خلقها لکم فیها دفء و منافع و منها تاکلون و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون...؛ (خداوند) چهارپایان را برایتان بیافرید. در آنها برایتان چیزهایی است (پشم، کرک، پوست) که شما را گرم و از سرما حفظ می کند. (و نیز) منافع دیگری در آنهاست (از گوشت، شیر و... می خورید). و در آنها زینت و منظره نیکویی است؛ به هنگام برگشتن از چراگاه (در شب) و هنگام خروج آنها به چراگاه (در صبح)».انسان همان گونه که در چگونه اندیشیدن و داشتن اندیشه ای سالم باید تابع خدای متعالی باشد، در رفتار باید مطیع باشد. به همین جهت، این اصل اخلاقی در رابطه با پدیده های طبیعت، باید مورد توجّه هر فردی باشد که تنها بهره مادّی در مواردی خواهد بود که شارع مقدّس، آنها را تحت عنوان «حلال» قرار داده است. «و کلوا ممّا رزقکم الله حلالا طیبا و اتّقوا الله الّذی انتم به مؤمنون؛ از آنچه خدای متعال روزی شما کرده و حلال و طیّب است. بخورید و از خدایی که به او گرویده اید، بترسید».
← انسان و بهره گیری از طبیعت
...
wikifeqh: نقش_طبیعت_در_اخلاق