[ویکی نور] نقدی بر تهافت الفلاسفه اثر سید جلال الدین آشتیانی(1304-1384ش)، کتابی است در نقد «تهافت الفلاسفة» غزالی (450-505ق) که ایشان در این کتابش افکار فلاسفه را بررسی نموده و بر نظریات آنان اشکالاتی وارد نموده است. مرحوم آشتیانی در کتاب مذکور علاوه بر تبیین آرای حکیمان و دفاع از مبانی آنان، بیان می دارد که غزالی به جان و عمق فلسفه راه نیافته و خیالاتی را به هم بافته و با آن ها ستیز کرده است. او اگر نزد استادی زبردست فلسفه می خواند و اشعری گری خود را کنار می نهاد، به عمق فلسفه می رسید و آنگاه چنین اشتباهاتی از او رخ نمی داد که به واسطه آن ها حکیمان را مورد تکفیر قرار دهد.
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده و نویسنده چندان دغدغه تبویب و تنظیم مطالب را ندارد؛ یعنی در این اثر، به همان تنظیمی که غزالی آورده نپرداخته و مطالب را به صورت پراکنده، مطرح نموده است.
شیوه کار وی در تحقیقات علمی خود، به طورکلی، عقل گرایانه و در عین توجه به تعبد به روایات است و ایشان علاوه بر این، به زمینه های تاریخی مسائل عقلی و مباحث روایی و قرآنی نیز توجه داشته و بارها در همین اثر اشاره می کند که: «هرکس می خواهد معارف اسلامی را از طریق عقل و برهان دریابد، بخش عمده روایات و سنت پیامبر(ص) را مورد مطالعه جدی قرار دهد».
وی علاوه بر نقد سخنان غزالی، به نقد و بررسی دیدگاه های دیگر اندیشمندان هم پرداخته است. به عنوان مثال: نقد گفتار فخررازی در بحث حدوث فیض، نقد نظریه علامه طباطبایی درباره صفت فعل بودن اراده حق تعالی، نقد بسیاری از نظریات علامه مجلسی در ذیل روایات «بحارالأنوار»، نقد مطالبی از رساله «ابواب الهدی» اثر آقا میرزا مهدی اصفهانی، خصوصاً در مسئله تجرد نفس و غیره.
در مقدمه، به موضوع کتاب و طریقه نگارش آن، اشاره شده است.
نویسنده بعد از ذکر مقدمه، به بیان علل مخالفت اشاعره و معتزله با فلسفه و نحوه ظهور اشاعره و معتزله می پردازد. خلاصه بیان ایشان این است که علت مخالفت آن ها، عدم درک عمیق فلسفه و نرسیدن به عمق فلسفه و سخنان فلاسفه است و در همین جا هم به علت مخالفت برخی بزرگان شیعه چون علامه مجلسی اشاره می کنند و می گویند: «مرحوم مجلسی چون در ذهن خود از فلسفه و حکمت متعالیه و عرفان، امری مخالف با شریعت اسلام و افکار ائمه(ع) ترسیم کرده، سبب شده است که اصول مسلمه ای از شریعت و مذهب امامیه را منکر شوند و در ضمن، احکام عقلیه در مسائلی را که همه ارباب عقول از فقها و اصولیون و محققان متکلمان در آن اتفاق دارند، انکار نمایند». وی در جای دیگر، با آنکه برای شخصیت مجلسی احترام زیادی قائل است، ایشان را محدث و فقیه متبحری می داند نه متکلم برجسته.
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده و نویسنده چندان دغدغه تبویب و تنظیم مطالب را ندارد؛ یعنی در این اثر، به همان تنظیمی که غزالی آورده نپرداخته و مطالب را به صورت پراکنده، مطرح نموده است.
شیوه کار وی در تحقیقات علمی خود، به طورکلی، عقل گرایانه و در عین توجه به تعبد به روایات است و ایشان علاوه بر این، به زمینه های تاریخی مسائل عقلی و مباحث روایی و قرآنی نیز توجه داشته و بارها در همین اثر اشاره می کند که: «هرکس می خواهد معارف اسلامی را از طریق عقل و برهان دریابد، بخش عمده روایات و سنت پیامبر(ص) را مورد مطالعه جدی قرار دهد».
وی علاوه بر نقد سخنان غزالی، به نقد و بررسی دیدگاه های دیگر اندیشمندان هم پرداخته است. به عنوان مثال: نقد گفتار فخررازی در بحث حدوث فیض، نقد نظریه علامه طباطبایی درباره صفت فعل بودن اراده حق تعالی، نقد بسیاری از نظریات علامه مجلسی در ذیل روایات «بحارالأنوار»، نقد مطالبی از رساله «ابواب الهدی» اثر آقا میرزا مهدی اصفهانی، خصوصاً در مسئله تجرد نفس و غیره.
در مقدمه، به موضوع کتاب و طریقه نگارش آن، اشاره شده است.
نویسنده بعد از ذکر مقدمه، به بیان علل مخالفت اشاعره و معتزله با فلسفه و نحوه ظهور اشاعره و معتزله می پردازد. خلاصه بیان ایشان این است که علت مخالفت آن ها، عدم درک عمیق فلسفه و نرسیدن به عمق فلسفه و سخنان فلاسفه است و در همین جا هم به علت مخالفت برخی بزرگان شیعه چون علامه مجلسی اشاره می کنند و می گویند: «مرحوم مجلسی چون در ذهن خود از فلسفه و حکمت متعالیه و عرفان، امری مخالف با شریعت اسلام و افکار ائمه(ع) ترسیم کرده، سبب شده است که اصول مسلمه ای از شریعت و مذهب امامیه را منکر شوند و در ضمن، احکام عقلیه در مسائلی را که همه ارباب عقول از فقها و اصولیون و محققان متکلمان در آن اتفاق دارند، انکار نمایند». وی در جای دیگر، با آنکه برای شخصیت مجلسی احترام زیادی قائل است، ایشان را محدث و فقیه متبحری می داند نه متکلم برجسته.
wikinoor: نقدی_بر_تهافت_الفلاسفه