نظریه سامانه ها در انسان شناسی

دانشنامه عمومی

نظریه سامانه ها در انسان شناسی ( به انگلیسی Systems theory in anthropology ) یک رویکرد میان رشته ای، غیر بازنمایی گرا ( non - representative ) ، غیر ارجاعی و غیر دکارتی است که علوم طبیعی و اجتماعی را برای درک جامعه در حالت پیچیدگی آن گرد هم می آورد. ایده اصلی نظریه سامانه ها در علوم اجتماعی حل مسئله کلاسیک دوگانه انگاری ( duality ) است؛ ذهن - بدن، موضوع - شی، فرم - محتوا، نمایانگر - نموده شده و ساختار - نمایندگی. نظریه سامانه ها نشان می دهد که به جای ایجاد دسته های بسته به دوتایی ها ( موضوع - شی ) ؛ سیستم باید باز بماند تا جریان آزاد فرایند و فعل و انفعالات امکان پذیر باشد. به این ترتیب دوگانه انگاری ها محو می شوند.
انسان شناس گرگوری بیتسون تأثیرگذارترین و نخستین بنیانگذار نظریه سامانه در علوم اجتماعی است. در دهه ۱۹۴۰، در نتیجه کنفرانس های میسی، او بلافاصله کاربرد آن را در جوامع بشری با متغیرهای فراوان و تعادل انعطاف پذیر اما پایدار، تشخیص داد. بیتسون سامانه را به عنوان «هر واحدی که دارای ساختار بازخورد است و نیز شایسته پردازش اطلاعات است توصیف می کند. »[ ۱] بنابراین یک سیستم باز، اجازه تعامل بین مفاهیم و مواد یا موضوع یا محیط یا انتزاعی و واقعی را می دهد. در علوم طبیعی، نظریه سامانه ها دارای رویکرد گسترده ای بوده است. زیست شناس اتریشی، کارل لودویگ فون برتالانفی، ایده تئوری سامانه های کلی ( GST ) را توسعه داد. این ایده یک رویکرد چند رشته ای از تجزیه و تحلیل سیستم است.
عکس نظریه سامانه ها در انسان شناسی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس